لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ ایران ۰۹:۲۹

نیلوفر بیضایی: سینمای حکومت ایران از آثار آلمان نازی‌ الگو می‌گیرد


نیلوفر بیضایی
نیلوفر بیضایی

در شرایطی که سرکوب، سانسور، و سایر محدودیت‌های حکومتی در ایران، باعث افت کیفیت آثار سینمایی و ریزش شدید مخاطب شده، بازار اکران فیلم‌های کمدی با سوژه‌های مبتذل ‌و سطحی بسیار داغ است.

این آثار کمدی که معمولا با سرمایه‌های نهادها و سازمان‌های حکومتی یا تهیه‌کنندگان نزدیک به حکومت تولید می‌شوند، با استفاده از بازیگران سرشناس، کلیشه‌های فرهنگی و قومی، موسیقی ‌و رقص، شوخی‌های جنسی، و سواستفاده از نوستالوژی‌های پیش از انقلاب بهمن ۵۷ درصدد جذب مخاطب و فروش در گیشه هستند.

این فیلم‌ها بر خلاف آثار جدی و اجتماعی، با سخت‌گیری‌های کمتری از سوی این نهادها و سازمان‌ها مواجه هستند و مقامات جمهوری اسلامی ایران با استناد به فروش آنها در گیشه، از بهبود شرایطی کمی و کیفی سینمای ایران سخن می‌گویند؛ ادعایی که منتقدین هنری با آن موافق نیستند و این کمدی‌ها را محصولاتی «بازاری» و «بی‌کیفیت» توصیف می‌کنند.

نیلوفر بیضایی، نویسنده، کارگردان، و از اعضای کانون هنرمندان ایرانی فیلم و تأتر برون‌مرز، ساکن آلمان، یکی از چهره‌هایی است که ضمن انتقاد از جریان کنونی سینمای ایران، آن را با سینمای آلمان در دوران نازی‌ها شبیه می‌داند و بر این اعتقاد است که از آن الگوبرداری می‌کند.

خانم بیضایی به صدای آمریکا می‌گوید که در دوران تسلط نازی‌ها بر آلمان ۴۷ درصد فیلم‌های تولید شده در این کشور را آثار کمدی و ۴۲ درصد را فیلم‌هایی با موضوعات خانوادگی و عاشقانه یا به قولی «سرگرم‌کننده» تشکیل می‌داد.

او می‌افزاید که سایر فیلم‌های تولید شده، آثار تبلیغاتی حکومتی و فیلم‌هایی با محتوای «فاشیستی» و «وطن‌پرستانه» بود.

به گفته نیلوفر بیضایی، در برخی از این آثار کمدی، خانوادگی، یا عاشقانه، که بیشترین حجم فیلم‌های تولید شده در دوران‌ نازی‌ها را تشکیل می‌داد، تبلیغات ایدئولوژیک حکومتی به صورت نامحسوس و در لایه‌های زیرین این آثار انجام می‌شد.

او اضافه می‌کند که نازی‌ها همچنین در سیاست‌های سینمایی خود توسعه سیستم ستاره‌سازی را به شدت پیگیری می‌کردند.

خانم بیضایی می‌گوید: «در حقیقت، ستارگانی از میان هنرمندان جویای نام که در امور سیاسی کمتر مداخله می‌کردند و کارشان نمایش شکوه، زیبایی، زندگی مجلل، یا بی‌خیالی بود، ساخته می‌شدند تا جایگزین ستارگان پیشینی شوند که حاضر به همکاری با حکومت نشدند ‌و پیشنهادهای کلان مالی را رد کرده بودند.»

به گفته این نویسنده و کارگردان، ساختار سینمای جمهوری اسلامی از بسیاری جهات شبیه به سیاست‌های سینمایی نازی‌ها در آلمان است.

او می‌افزاید که از یک‌سو، اقتصاد سینما در دست سازمان‌های حکومتی یا نهادها و افراد وابسته به حکومت است و سانسور و کنترل بر همه ارکان آن توسط حکومت اعمال می‌شود.

به گفته خانم بیضایی، از سوی دیگر سرمایه‌گذاری روی فیلم‌های کمدی که در ظاهر به حکومت بی‌ارتباط هستند، اما در حقیقت، با به تصویر کشیدن موقعیت‌های ناهم‌خوان با زندگی واقعی یا محتواهای انتقادی بی ضرر، توجه مخاطب را از جنایت‌های حکومت و وضعیت واقعی زندگی منحرف می‌کنند، انجام می‌شود.

او اضافه می‌کند که همچنین تولید محتواهایی مانند سرانجام ناموفق کسانی که از ایران مهاجرت می‌کنند، و یا زنان قوی و با ظاهر مدرن که اغلب شخصیت‌های منفی فیلم‌ها هستند، مانند جاه‌طلب، قاتل، و غیره، و زنان منطبق با تصویر حکومت که شخصیت‌های مثبت فیلم‌ها هستند، نمونه‌های دیگری از پروپاگاندای پنهان حاکم بر این سینما است.

نیلوفر بیضایی
نیلوفر بیضایی

نیلوفر بیضایی همچنین از اشخاصی انتقاد می‌کند که بدون توجه به سیستم پروپاگاندای پنهان و مخارج هنگفتی که جمهوری اسلامی برای تولید این آثار متحمل می‌شود، این فیلم‌ها را در داخل و خارج ایران تماشا می‌کنند و برای عوامل آنها کف می‌زنند.

به گفته وی، در ورای سرکوب سیستماتیک هنر اعتراضی، این حکومت برای «عادی» جلوه دادن وضعیت ‌و ایجاد موج بی‌تفا‌‌‌وتی در جامعه تلاش می‌کند و هر چند که در این امر «موفق» است ولی باید ضمن روشنگری، با این جریان مقابله کرد.

در شرایطی که جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر به ویژه پس از جنبش «زن زندگی آزادی» توجه خاصی به تولید آثار کمدی، سطحی، و سرگرم‌کننده، دارد، سینمای مستقل و آثار هنرمندان غیرحکومتی در جشنواره‌های جهانی با استقبال زیادی از سوی تماشاگران و منتقدین هنری مواجه شده است.

فیلم «دانه انجیر معابد»، ساخته محمد رسول‌اف، سینماگر ایرانی که مجبور به خروج از ایران شده است، به عنوان نماینده سینمای آلمان، یکی از نامزدهای کسب جایزه اسکار در بخش آثار بین‌المللی یا غیرانگلیسی‌زبان است.

XS
SM
MD
LG