نسرین شاکرمی، مادر نیکا شاکرمی از کشتهشدگان اعتراضات سراسری، میگوید «مظلومیتم را فریاد زدهام» و هرچند خانوادهها من میخواهند چیزی نگویم، اما «تقاضای کمک دارم.»
مادر نیکا شاکرمی در گفتوگویی اختصاصی با بخش فارسی صدای آمریکا در روز پنجشنبه ۱۴ مهر، تأکید میکند، با « فشارهایی که به ما میآورند، متأسفانه ترسی که در خانواده ایجاد کردهاند مرتب خانوادهها هم از من میخواهند که خفقان بگیر و هیچ چیز نگو که دوباره دردسر جدید برایت درست میشود و من هم یکتنه. شما فکر میکنید چه کار میتوانم بکنم؟»
او در پاسخ به پرسش صدای آمریکا درباره انتظارش از رسانهها، مردم، و سازمانهای حقوق بشری، با بیان این که «یک نفر در مقابل ظلم و زور چه کاری میتواند انجام بدهد»، اضافه میکند: «من از شما خواهش میکنم اگر کاری ازتان بر میآید برای من انجام بدهید. برای مظلومیت بچه من، برای من. ولی من این جا هیچ کار خاصی نمیتوانم بکنم. من مظلومیتم را فریاد زدهام. بچه من مظلومیتش را فریاد زد و کشته شد. من فعلا کشته نشدهام ولی مظلومیتم را آن طوری که در توانم بوده فریاد زدهام و تقاضای کمک دارم. چه شکلیاش را من نمیدانم واقعا. من فقط میتوانم بگویم من تقاضای کمک دارم.»
خانم شاکرمی با تأکید بر این که پس از کشته شدن دخترش در اعتراضات، شکایت کرده و یک وکیل پیگیر پرونده است، درباره فشارهای مقامات به او و خانوادهاش میگوید: «بیشتر این فشارها تهدید و ایجاد ارعاب و ترس و وحشت است.»
او در شرح ۹ روزی که در بیخبری از دخترش نیکا شاکرمی به سر برده میگوید: «روزهای اول حقیقتش حتی یک درصد فکر نمیکردم که نیکا مرده باشد. فقط این خیلی عذابم میداد که نیکا الآن تحت فشار روحی است و جایشان بد است و غیر بهداشتی است و این شاید مثلا از جای غیربهداشتی و یا صحبتهایی که میکنند و تحت فشار میگذارند، خیلی رنج بکشد. این فکرها خیلی اذیتم میکرد و بعضی اوقات احساس میکردم واقعا فلج شدهام، پاهایم بیحس میشد و باد میکرد و دچار فراموشی لحظهای میشدم ... و ترجیح میدادم که در سکوت خودم باشم و فقط دعا کنم که نیکا زنده باشد.»
مادر این نوجوان کشته شده در جریان سرکوب اعتراضات با بیان این که فکر میکرده «چون نیکا بچه» است و «هیچ سابقهای» هم ندارد، «چیز مهمی نیست، یک تعهدی» از او میگیرند و آزادش میکنند. او میافزاید: «فکر میکردم زنده است و اصلا فکر نمیکردم چنین فاجعهای رخ داده باشد؛ فقط دعا میکردم که نیکا از نظر روحی آسیب زیادی نبیند موقعی که من او را از زندان بیرون میآورمش و بالاخره آزادش میکنند، طوری آسیب ندیده باشد که غیرقابل جبران باشد. چون میدانم که اینها آدمهای مخوفی دارند و فشارهای عجیب و غریبی میآورند.»
نسرین شاکرمی درباره پیگیریهای او و برادرش برای پیدا کردن دخترش نیکا میگوید، چند بار دایی نیکا به «همان مرکز» آگاهی مراجعه کرده بودند و محسن شاکرمی درخواست کرده بود عکسهای اجساد دختران بین ۱۵ تا ۲۵ سال را ببیند و «گفته بودند اصلا ما نداریم در این چند روز به هیچ وجه!» پاسخی که به گفته خانم شاکرمی در شرایط موجود «غیرعادی» بود.
مادر نیکا شاکرمی از امیدش به زنده بودن دخترش و بازگشت به خانه میگوید: «بعد از ۹ روز که من با برادرم رفته بودم به خیال این که حالا نیکا زنده است و دیگر میخواهیم برویم بیاوریمش بیرون، زدند روی کامپیوترشان، دیدم که یک دفعه برادرم زد توی سرش و گفت که خودش است. بین شاید مثلا ۱۰۰ تا عکس ریز که همه کنار هم بودند، سریع محسن فهمید که این نیکا است و گفت خودش است، زوم کن روی این! من گفتم خودش است یعنی چه؟! و اصلا باورم نمیشد چنین چیزی وقتی که عکس را آوردند بالا، دیدم بله خودش است.»
پیشتر، یکی از دوستان نیکا شاکرمی در گفتوگویی با صدای آمریکا او را نوجوانی مستقل، برونگرا، و اهل آشتی توصیف کرده بود:
همچنین خالهاش آتش نیز، از رویای او برای مهاجرت و تلاشهایش برای چشیدن طعم زندگی گفته است: