یکی دیگر از جلسات فوقالعاده دادگاه حمید نوری متهم به جنایت جنگی و مشارکت در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ روز چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۰، به شهادت منوچهر اسحاقی در استکهلم سوئد اختصاص داشت. به دلیل طولانی شدن جلسات دفاعیه حمید نوری، شهادت منوچهر اسحاقی از یازدهم آذر به جلسه فوق العاده امروز موکول شده بود.
منوچهر اسحاقی در ۲۶ تیر ۱۳۶۰، درست بیست روز قبل از تولد چهارده سالگیاش، به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر و از همان بدو ورود شکنجه و به سلول انفرادی منتقل شد. شاهد گفت که آنجا مثل سلول انفرادی که حمید نوری را در آن انداختهاند، نبود و «این سلول در مقابل آنها هتل پنج ستاره است.»
این مقایسه باعث اعتراض قاضی دادگاه شد. او از شاهد خواست مقایسه نکند.
منوچهر اسحاقی در ادامه توضیح داد که سه روز بعد از بازداشت به همراه هشت نفر دیگر در دادگاهی در مقابل گیلانی و لاجوردی که به ترتیب حاکم شرع و دادستان بودند، قرار گرفت. اسحاقی شاهد جوخه اعدام و کشته شدن آن هشت نفر و اشخاص دیگری بود که با مینیبوس به پشت بندهای ۳۲۵ منتقل شده بودند.
منوچهر اسحاقی گفت او را در اتاقی انداختند که در طبقه پایین آن خود او را قبلا شکنجه کرده بودند. به همین دلیل منوچهر اسحاقی همواره شاهد داد و فریادها، گریهها، و شکنجه دیگران بود. منوچهر اسحاقی را بعداً به سالنی منتقل کردند که حدوداً نود نفر از زندانیان سیزده تا شانزده ساله را در آن نگهداری میکردند. او سیزده ماه بعد در دادگاهی به دلیل «سن کم» مشمول تخفیف شد و حکم ده سال زندان دریافت کرد.
منوچهر اسحاقی در سال ۱۳۶۵ به زندان گوهردشت منتقل شد. او گفت که بارها حمید عباسی را در زندانهای گوهردشت و اوین دیده است. او افزود که یک بار نیز پس از اعدامها توسط حمید نوری برای مدت بیش از دو ماه به زندان انفرادی فرستاده شد و از طرف نگهبانان و پاسداران بارها تهدید به اعدام شد. او گفت: «من قهرمان یا چنین چیزی نبودم. یک نوجوان ۱۳ساله بودم که هر روز گریه میکردم.»
شاهد ضمن تایید وجود تونل مرگ و اتاق گاز در زندان شهادت داد که با نوشتن انزجارنامه نسبت به سازمان مجاهدین خلق و دادن تعهد، از اعدام جان سالم به در برد. منوچهر اسحاقی شهادت داد که پس از اعدامها، ناصریان در حالی که حمید نوری در کنارش ایستاده بود به زندانیان جان به در برده از اعدام گفت که اگر دست او بود، بقیه را هم اعدام میکرد.
منوچهر اسحاقی پس از اعدامها در اواخر بهمن یا اوایل اسفند به زندان اوین منتقل شد. اسحاقی دوباره با نوشتن انزجارنامه نسبت به سازمان مجاهدین خلق «به صورت نمایشی»، آزاد و دو سه روز بعد به زندان اوین بازگردانده شد. منوچهر اسحاقی در سال ۱۳۷۰ از زندان اوین آزاد شد.
منوچهر اسحاقی گفت قبل از آزادی آنها را به دفتر دادیاری حمید نوری میبردند. در آن جا فردی که خود را «زمانی» و از مسئولان وزارت اطلاعات معرفی می کرد با تهدید میگفت که اگر با «گروهکها» ارتباط برقرار یا فعالیت سیاسی کنید، این بار جنازهتان را هم خانوادهتان پیدا نخواهد کرد.
منوچهر اسحاقی مبتلا به بیماری «اضطراب پس از حادثه» است و چهار سال تحت درمان کمیته شکنجه صلیب سرخ قرار داشته است. او در سال ۱۳۸۸ نیز به عنوان شاهد در تحقیقات بنیاد عبدالرحمن برومند در فرانسه شرکت کرده بود.
قاضی در پایان جلسه امروز دادگاه از شاهد - مانند شاهدان دیگر - پرسید که آیا برای حضور در دادگاه یا ضرر و زیانی که داشته، وجهی میخواهد یا نه. شاهد گفت: «من اصلا چنین توقعی ندارم. من زندگیام را از دست داده بودم. خوشحال شدم که توانستم این جا باشم و شهادت بدهم.»
لازم به ذکر است که دو برادر شاهد – محسن و مهدی – نیز با او زندانی دهه ۶۰ بودند و قبلاً به عنوان شاهد در دادگاه حمید نوری شرکت کردند. دو دایی شاهد نیز در سال ۶۰ و ۶۷ اعدام شدهاند.
جلسه بعدی دادگاه روز پنجشنبه ۲۵ آذر با شهادت مهرزاد دشتبانی در دادگاه استکهلم برگزار خواهد شد.