شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران روز سه شنبه دوم آبان، خبر داد که ۸ تن از فعالان صنفی و اعضای انجمن صنفی معلمان استان فارس از سوی دادگاه تجدیدنظر این استان، در مجموع به ۳۷ سال زندان محکوم شده اند.
اسامی این فعالان، اصغر امیرزادگان، غلامرضا غلامی، مژگان باقری، افشین رزمجویی، ایرج رهنما، محمدعلی زحمتکش، عبدالرزاق امیری و زهرا اسفندیاری است.
به گزارش این شورا، افشین رزمجویی، ایرج رهنما، اصغر امیر ازادگانی و محمدعلی زحمتکش به ۵ سال حبس و منع فعالیت در فضای مجازی و منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه به مدت دو سال محکوم شده اند.
همچنین مژگان باقری به دو سال حبس و منع فعالیت در فضای مجازی و منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه به مدت دو سال محکوم شده است.
دادگاه تجدید نظر استان فارس همچنین زهرا اسفندیاری و عبدالرزاق امیری را به دو سال حبس تحت نظارت سامانه های الکترونیکی پاپند در محدوده یک هزار متری از محل سکونت و نیز منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه و منع فعالیت در فضای مجازی به مدت دو سال محکوم کرده است.
علاوه براین، غلامرضا غلامی کندازی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور از طریق شرکت در فراخوان های معاندان نظام جمهوری اسلامی به ۵ سال حبس و منع فعالیت در فضای مجازی و منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه به مدت دو سال محکوم شده است.
دادگاه تجدیدنظر در عین حال، این فعال صنفی معلمان را به اتهام عضویت در گروهای معاند نظام به پنج سال حبس و دو سال اقامت اجباری در شهرستان بیرجند و منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه و منع فعالیت در فضای مجازی و به مدت دو سال محکوم کرده است.
آقای غلامی کندازی همچنین به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام محکوم به یک سال حبس شده است.
ستار رحمانی، عضو اتحادیه معلمان و استادان دانشگاه در بریتانیا، در مورد احکام صادر شده علیه فعالان صنفی معلمان در استان فارس به صدای آمریکا می گوید: «من تعجب نمی کنم که حاکمیت فرصت را غنیمت شمرده و تا آنجا که در توان دارد و شرایط اجازه می دهد، از این نعمت الهی، یعنی جنگ حماس و نتانیایاهو استفاده کند و فعالان صنفی معلمان و در راس آن، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران را به محاق ببرد.»
آقای رحمانی با اشاره به این که «رژیم نه سر تسلیم و نه سر مماشات با معترضان و از جمله معلمان را دارد» اضافه می کند: «اتاق فکر حاکمیت به دنبال شرایطی می گشت که جهت فضای سیاسی در ایران و در سطح جهان را که به ایران زوم شده بود به سمت دیگری منحرف کند تا کمی از کابوس جنبش زن، زندگی، آزادی از خود را برهاند.»
او بر این اعتقاد است که «حاکمیت با استفاده از این فضای جنگی (حماس و نتانیاهو) که ریشه در حاکمیت رژیم اسلامی و نیروهای ساخته شده نیابتی و یا همان محور مقاومت با هزینه های نجومی دارد، سرکوب خود را شدت داده است و فضا را برای اعتراض مردم در محکومیت نوع قتل حکومتی شبیه به ژینا، مهسا امینی، یعنی آرمیتا گراوند، کاملا و با حداکثر نیرو کنترل می کند تا چند روزی، خشم برخاسته از فقر، فلاکت، زندان و کشتار مردم را به کنترل خود درآورد.»
ستار رحمانی می افزاید: «معلمان با داشتن تشکل سراسری و با پتانسیل بالا در سازماندهی اعتراضات، تاثیرگذار با ۱۶ میلیون دانش آموز همراه با خانواده های شان، به عنوان بزرگترین نیروی بالقوه آماده به اعتراض، کابوسی است که سال ها است بر سر حاکمیت سنگینی می کند.»
به گفته او، «قصد حاکمیت و اتاق فکرش این است که با پاک کردن صورت مسئله قادر خواهد بود که این کابوس را از سر خود بردارد و اعتراضات دیگر بخش های جامعه را کنترل کند.»
در این حال، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران در بیانیه خود ضمن محکومیت صدور چنین احکامی اعلام کرد که ناتوانی حاکمیت در قبال تامین مطالبات به حق معترضان منجر به سرکوب گسترده و بازگشت به دهه ۶۰ شده است.