رکسانا فرمانفرمائیان، استاد سیاست بین الملل در دانشگاه کمبریج و کارشناس امور خاورمیانه با تخصص در روابط آمریکا و ایران، در یادداشتی در روزنامه هیل نوشته است پرزیدنت جیمی کارتر بیش از ۴۰ سال پیش، وقتی مهار بالاترین نرخ تورم در ایالات متحده در پنجاه سال گذشته را در کانون توجه خود قرار داد، دریافت که تردید کردن او بر سر ایران فاجعهبار بود.
فرمانفرمائیان میگوید بایدن هم مانند کارتر خود را میان اعتبار بینالمللیاش در خارج از کشور و تهدیدها علیه دولتش در داخل کشور گرفتار میبیند. در آن زمان، حامیان شاه خلع شده از قدرت، شامل هنری کیسینجر، اصرار داشتند ایالات متحده رهبران انقلاب اسلامی در ایران را به رسمیت نشناسد. در حالی که اروپایی ها برای ارائه استوارنامه هایشان به دولت جدید در سال ۱۹۷۹ صف کشیده بودند، فرستاده کارتر در میان آنها نبود. فشار متحدان منطقه ای، از جمله انور سادات در مصر، پرسش هایی را درباره ارزش دوستی آمریکایی ها به میان کشیده بود. نکته ای که، بنا بر خاطرات کارتر، رونالد ریگان، نامزد الهام بخش حزب جمهوریخواه، در هر فرصتی به آن اشاره می کرد. آن چه در کابینه به شدت متفرق کارتر وجود نداشت این بود که قاطعیت مبتنی بر منافع ملی و اصول حقوقی امتیاز ویژه قدرت های بزرگ است؛ همان طور که پرزیدنت ترامپ در سال ۲۰۱۷ با به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل آن را ثابت کرد.
عدم قاطعیت باعث شد کارتر بدون این که دولت ایران را در جریان بگذارد، شاه را برای درمان به ایالات متحده راه دهد. بی عملی ایالات متحده بر سر گروگان گیری سفارت ایالات متحده به مناقشه ای منجر شد که بر مبنای خاطرات کارتر حتی سازمان دهندگان آن در میان دانشجویان ایرانی انتظار نداشتند بیش از ۲۴ ساعت به درازا کشیده شود، اما ۴۴۴ روز طول کشید.
اگر رئیس جمهوری جدید آمریکا آن طور که وعده داد، دو ماه پیش به برجام برگشته بود، برنامه هستهای ایران اکنون روند نزولی داشت و مذاکره کنندگان در حال طرح ریزی برای تمدید توافق، مهار برنامه موشکی، و امنیت منطقه ای بودند.
اکنون هیچ یک از متحدان ما در اروپا، منطقه خلیج فارس و اسرائیل خیلی باور ندارند که بایدن به برجام متعهد باشد. ایران هم به یقین چنین باوری ندارد. از این رو به فعالیت های هستهایاش سرعت داده است، نامزدهای تندروی انتخابات ریاست جمهوریاش به بیرون آمدن از رکود دوره ترامپ اشاره می کنند، و سند ۲۵ ساله همکاری با چین آینده ای را وعده می دهد که غرب هرگز قادر به ارائه آن نبود.
بی تصمیمی بایدن منجر به سخت تر شدن مواضع دو طرف و افزایش ناامنی در منطقه خلیج فارس شده است. این امر به مانند کارتر در ۴۰ سال پیش به جایگاه بین المللی واشنگتن لطمه زده است. ایران بی تردید توافق هسته ای را نقض کرده، اما همچنان در آن مانده است.
برجام کاری کرد که بحث اعتماد به ایران بی معنی شد، زیرا یک سیستم تائید هسته ای است که از طریق آن بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی می توانند در هر زمان بدون اطلاع قبلی در محل مورد نظر حضور داشته باشند.
ولی اگر ایران تصمیم به ساخت بمب بگیرد و در خلیج فارس جنگی به راه بیافتد، هیچ کدام از محاسبات سیاسی داخلی در آمریکا اهمیتی نخواهد داشت.
زمان به سود بایدن نیست. او لازم است با قاطعیت مهار این تهدید جدی در سیاست خارجی آمریکا را در دست بگیرد تا سرنوشتی مانند کارتر پیدا نکند.
* برگردان فارسی این گزارش تنها به منظور آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.
در همین مورد، یک دیدگاه دیگر را نیز بخوانید: