دو مبلغ مسیحی پرتغالی، با بازیهای «اندرو گارفیلد» و «ادم درایور»، برای یافتن استاد خود، پدر«فریرا»، با بازی «لیام نیسون»، واعظ مسیحی، به دهکدههای دورافتاده ساحل جنوب ژاپن سفر میکنند. شایع است که «فریرا» زیر فشار شکنجه، از دین برگشته و خدا را انکار کرده است.
در ژاپن قرن هفده، تبلیغ مسیحیت به عنوان ابزار گسترش استعمار غرب، با شکنجههای سخت و اعدام، مجازات میشود. مشاهده شکنجه و تصلیب نومسیحیان ژاپنی، پایههای ایمان را در دل پدر «رودریگز» کشیش جوانی با بازی «اندرو گارفیلد» سست میکند.
کارگردان «مارتین اسکورسزی» میگوید موضوعهای مذهبی، شالوده اصلی فیلمهای او را تشکیل میدهند، از اولین فیلمهایش، «خیابانهای خبیث» و «گاو خشمگین» و «راننده تاکسی» گرفته تا «آخرین وسوسه مسیح»، «کوندون» و حالا هم «سکوت». او میگوید مذهب در فکر او، شامل فکر مذهبی و اقدام مذهبی میشود، و همچنین انکار مذهب، و ایمان دوباره و شک در ایمان.
مترجم ژاپنی دو کشیش جوان را به دهکده ساحلی دورافتادهای در جنوب ژاپن میبرد. آنها در تنگنای غاری مشرف به ساحل مخفی میشوند، در حالیکه نیروهای تفتیش عقاید مذهبی ژاپن، تحت رهبری مفتش خونخوار «اینوئو» با بازی «ایسهای اوگاتا» به دهکده شبیخون میزنند و نوکیشان را بعد از شکنجههای خشونتآمیز، در ساحل دریا به صلیب میکشند.
وجه سیاسی مبارزه با مسیحیت در ژاپن، ایستادگی علیه استعمار اروپائی و نفی نگاه تحقیرآمیز استعمارگر اروپائی نسبت به اقوام دوردست است.
دعا با چشمان باز
بازیگر «لیام نیسون» میگوید اسکورسزی فضای خاصی سر فیلمبرداری حکمفرما کرده بود که اساس آن سکوت بود. همه ۷۵الی ۱۰۰ نفر حاضر سر صحنه فیلمبرداری مجبور بودند ساکت باشند و متمرکز شوند روی صحنهای که بازیگر باید جلوی دوربین اجرا میکرد.
در یکی از صحنههای فیلم، پدر «فریرا» در زندان به ملاقات شاگرد سابق خود «رودریگز» میرود و یافتههای تازه خود در باره کفر و ارتداد را با او در میان میگذارد. بحث آنها در باره فایده دعا کردن است. «فریرا» به «رودریگز» توصیه میکند که با چشم های باز دعا کند.
اسکورسزی میگوید همیشه دنبال داستانهائی است که ایمان و تشکیک مذهبی را جلوی هم میگذارند و میافزاید، تلاش برای درک مذهب، یا دست کم غرق شدن در مذهب برای آغاز به درک آن، او را سرپا نگه داشته و به زندگی او شکل بخشیده.
او میگوید بنابراین اینطور نیست که فیلمی میسازد و میرود، بلکه از این خوشحال است که فیلمهائی که ساخته است، به زندگی او شکل بخشیدهاند و به او کمک کردهاند برای درک زندگی.
به قول منتقد «دینا استیونس» سئوالهائی که آن کشیش و مبلغ مذهبی پرتغالی، با بازی «اندرو گارفیلد» در زمینه فیلم «سکوت» مطرح میکند، در باره ایمان، درباره فایده دعاکردن و جایگاه بشر در کاینات، هنوز هم برای کارگردان 74 ساله، مطرح است.
از سوی دیگر، این تقابل ایمان و تردید، درونمایه اصلی تقریبا تمام آثار «اسکورسزی»، کاتولیک نیویورکی است که خودش هم در یک خانواده مومن و مذهبی، بزرگ شده، و طبیعی هم هست که بپرسد اگر خدائی که مسیحیت میگوید عاشق بندگان خود است، واقعا وجود دارد و واقعا هم عاشق است، پس این همه ظلم و رنج و محنت در جهان برای چیست؟ آیا میتوان بدون خیانت به ایمان مذهبی، به خواستهای انسانها، تن داد؟ وقتی میدانیم دعاهای ما در سکوت لایتناهی گم میشود، آیا دعا کردن همچنان مفید است؟
به قول منتقد «دینا استیونس» سئوالهائی که آن کشیش و مبلغ مذهبی پرتغالی، با بازی «اندرو گارفیلد» در زمینه فیلم «سکوت» مطرح میکند، در باره ایمان، درباره فایده دعاکردن و جایگاه بشر در کاینات، هنوز هم برای کارگردان 74 ساله، مطرح است.
سبک فیلمسازی
فیلم «سکوت» علیرغم ابهت بصری و فنی آن، از سادگی اخلاقی بهرهمند است، و برای بسیاری از منتقدها، یادآور آثار استادکار فرانسوی، روبر برسون است. منتقدها در داستان برخورد دو فرهنگ کاملا متفاوت در قرون گذشته، شباهت های ناگزیری با جهان امروز یافته اند.
سی سال
«اسکورسزی» بارها گفته که برای ساختن فیلم «سکوت» نزدیک به سی سال صبر کرده است. فیلم حاضر، فیلمی است که او سی سال پیش میخواست بسازد.
اسکورسزی در دهه ۱۹۸۰ قبل از آنکه فیلم انقلابی «آخرین وسوسه مسیح» و فیلمهای گنگستری خود، از جمله «گودفلاز» را بسازد، وقتی برای بازی نقش «ونسان ونگو» در فیلم «رویاها» از «آکیرا کوروساوا» در ژاپن بود، با کتاب «سکوت» از نویسنده ژاپنی «شوساکو اندو» آشنا شد.
این کتاب در ژاپن در سال ۱۹۷۱ توسط «ماساهیرو شینودا»، کارگردان ژاپنی، به فیلم در آمد.
در ظاهر، فیلم «سکوت» با فیلمهای گنگستری «اسکورسزی» و بقیه کارهای او متفاوت است، به خصوص از نظر سبک فیلمسازی.
کارگردانی که به استفاده از قطعهای سریع و موسیقی راک، برای تحریک تماشاگر مشهور است، در فیلم «سکوت» کمتر از موسیقی استفاده کرده و به جای دوربین سراسیمه و رویدست، بیشترفیلم را در قطعهای طولانی و روی سهپایه فیلمبرداری کرده.
کم نیستند منتقدهائی که «سکوت» را کار درخشانی میدانند از یک استادکار سینما، هر چند که به عنوان یک فیلم تاریخی، لحن و سبک فیلم با سنتهای سینمای هالیوودی تطبیق نمیکند، به عبارت دیگر، یک فیلم حادثهای - ماجرائی نیست. فیلمی است که کُند و کشدار جلو میرود و مکثهای زیادی دارد برای نشان دادن سکوت.
«سکوت» از مناظر جنگهای مهگرفته محل فیلمبرداری در طبیعت «تایوان» استفاده کرده برای پیچاندن کل فیلم در هالهای از ابهام.
دیوید ادلستین، منتقد هفتگی نیویورک، فیلم «سکوت» را خیرهکننده و چشمگیر میداند وتحسین کرده انکارنفس را در کارگردان، که توانسته لایههای آگاهی عمیق آشنائی خود با تاریخ سینما را کنار بگذارد و تماشاگر را وادار کند به تماشای چیزهای ندیده، ترحم، وحشت، و البته، مهم تر از همه، ابهام. به همین خاطر، تماشای فیلم، آسان نیست و چالش آمیز است.
تماشای فیلمیکه در باره تحمل رنج است، بدون رنج میسر نمیشود. «پیتر دبروج» در «ورایتی» تماشای این فیلم را چالشآمیز میداند، ولی آن را سفری روحانی و زیبا میخواند.
منتقد هفتگی «نیوزویک» به تماشاگر توصیه کرده که برای بعد از دیدن این فیلم، نقشهای نریزد، چون «سکوت» فیلمی نیست که انسان را به سرعت رها کند.