فیلم «روز میهنپرستان» بازسازی فاجعهای است که دو برادر تروریست چچنی تبار روز ۱۵ آوریل ۲۰۱۳ در خط پایانی مسابقه سنتی و بینالمللی «ماراتون» شهر بوستون به بار آوردند و قهرمانی مردم عادی، نیروهای پلیس محلی و پلیس فدرال و شهود عینی را نشان میدهد که با همکاری در اطلاعرسانی، به تعقیب گسترده تروریستها که شهر را به تعطیلی کامل کشانده بود، پایان بخشیدند.
روز ۱۵ آوریل، سالگرد نخستین نبرد در جنگهای استقلال آمریکا، «روز میهنپرستان» نام دارد که هر ساله در بوستون با مسابقه عمومیدوی ماراتن گرامی داشته میشود.
فیلم «روز میهنپرستان» به سنت فیلمهای ژانر «مصیبتنگاری»، در ساعات پیش از حادثه شروع میشود، و تماشاگر را با عوامل اصلی، از جمله قربانیان فاجعه، دو برادر تروریست و خانواده آنها، و همچنین با چهرههای برجسته از نیروهای پلیس، از جمله شخصیت «مارک والبرگ» آشنا میکند. این آشنائی، انفجارها را برای تماشاگر، پرمعنیتر میسازد.
دیریازود
فیلمهای بازسازی فجایع مرگبار معمولا سالها بعد از حادثه ساخته میشوند، و غیرعادی است که فاجعه بوستون به فاصله کوتاه سه سال به پرده سینما راه مییابد، به خصوص با توجه به آن که دو ماه قبل فیلم دیگر تیم «برگ» و «والبرگ» یعنی «دیپ واتر هورایزن» بر پرده آمد.
اما «مارک والبرگ» بازیگر و تهیهکننده فیلم «روز میهنپرستان» که همراه با «پیتربرگ» کارگردان، هفته گذشته در نخستین رونمائی این فیلم، در برنامه اختتامیه جشنواره «موسسه فیلم آمریکا» حضور یافته بود، معتقد است این فیلم، این باید خیلی زودتر از این ساخته میشد.
والبرگ میگوید تنها راه مبارزه با این حوادث که همچنان دور دنیا شاهد تکرارشان هستیم، عشق و دور هم جمع کردن مردم و امید دادن به آنها است.
والبرگ میگوید با ترس نمیشود زندگی کرد، بلکه باید ایستادگی کرد و مبارزه کرد و این پیام را باید بارها و بارها دور دنیا تکرار کرد.
«شری لیندن» در نقدش برای «هالیوود ریپورتر» مینویسد این فیلم که به فاصله کوتاهی بعد از «دیپ واتر هورایزن» اکران میشود، نشان دهنده کارآوری سطح بالای «پیتر برگ» است که فیلم حادثهای بزرگی مثل این را، که به دقت و وفاداری زیاد به جزئیات حادثه نیاز داشت، را ظرف مدت کوتاه چندماه به پایان برده.
انتشار عکس
عامل انفجار، دو برادر چچنی «جوهر» و «تیمورنگ سارنایف» بودند که پلیس از روی نوارهای ویدیوی مغازهها و خیابانها، آنها را به سرعت شناسائی کرد. اختلاف پشتپرده نیروهای انتظامی و اطلاعاتی – امنیتی، به انتشار نامعمول عکس آنها از طریق شبکه خبری «فاکس نیوز» انجامید.
در یکی از صحنه کلیدی فیلم، کارآگاه «اف بی آی» با بازی «کهوین بیکن» و رئیس پلیس بوستون با بازی جان گودمن، بر سر فایده احتمالی چاپ سریع عکس تبهکاران، اختلاف نظر دارند. کارآگاه «اف بی آی» در فکر عواقب سیاسی و سیاستپردازی است در حالیکه رئیس پلیس بوستون به دستگیری سریعتر عوامل حادثه فکر میکند و عقیده دارد که انتشار عکسها، باعث خواهد شد کسانی که آنها را میشناسند، با پلیس تماس بگیرند. سرانجام، رئیس پلیس بوستون از اختیار خود استفاده میکند و انتشار عکسها، سیلی از اطلاعات با ارزش مردمی را به سوی نیروهای انتظامیسرازیر میکند.
کارگردان «پیتر برگ» میگوید ساختن فیلمهائی مثل «روز میهنپرستان» برای او با فشار همراه است اما فشاری است الهامبخش، که حق شهروندانی که آسیب دیدند، نیروهای انتظامی و دولتی و شهروندانی که عزیزانشان کشته شدند، ادا شود. برای او، این فشار، الهامبخش است و چیزی است که صبحها برای آن از خواب بلند میشود با هدف کوشش سختتر.
فیلم کارگردان «پیتر برگ» با انگیزههای دو برادر و حتی چگونگی شناسائی و دستگیری آنها چندان سروکار ندارد، بلکه مثل فیلمهای «تنها بازمانده» Lone Survivor و «دیپ واتر هورایزن» Deepwater Horizon، دو فیلم دیگر تیم کارگردان « پیتر برگ» و تهیه کننده و بازیگر «مارک والبرگ»، تمرکز فیلم «روز میهنپرستان» بر قهرمانی پلیس و شهروندان عادی است در پیامد فاجعه.
قهرمانی
فیلمهای «پیتر برگ» هر چند فجایع دردناک و مرگبار را نشان میدهند، اما هنر او در این است که در قهرمانی شخصیتهای تاریخی، جنبههای مثبت برای بزرگداشت پیدا میکند.
فاجعه انفجار سکوی نفتی شرکت نفت انگلیس در خلیج مکزیک ۱۱ کشته داشت، و میلیاردها دلار خسارت به بار آورد و تاثیر آن بر محیط زیست ناحیه، که همچنان ادامه دارد، از محاسبه بیرون است. اما در فیلم «پیتر برگ» تاکید بر قهرمانی امدادگرانی است که از مرگ و میر بیشتر جلوگیری کردند و ۱۱۴ نفر را زنده از میان سکوی سوزان، بیرون کشیدند.
در فیلم «تنها بازمانده» تمام افراد یک جوخه تفنگداران دریائی که برای دستگیری یک فرمانده تروریستی افغانی، به یک دهکده کوهستانی اعزام شدهاند، کشته میشوند، غیر از یک نفر، اما تاکید فیلم بر شجاعت و همکاری و مقاومت قهرمانانه آنهاست .
«اسکات مندلسون» منتقد مجله «فوربز» فیلم «روز میهنپرستان» در پیامد فاجعه تروریستی ۱۱ سپتامبر را با بخش دوم مجموعه «رمبو: خون اول» قابل قیاس میداند، در فضای بعد از جنگ ویتنام. مشهور است که «رمبو»، انتقام باخت نیروهای آمریکا در جنگ ویتنام، را میگیرد. در فیلم «روز میهنپرستان» هم شاهد پیروزی نیروهای آمریکا هستیم، اعم از پلیس محلی، فدرال و مردم عادی.
«پیتر برگ» بارها گفته که برای بزرگداشت قهرمانی، فیلم میسازد. فیلمهای «پیتر برگ» از جمله Kingdom در باره مبارزه غیرمتعارف ماموران «اف بی آی» با تروریسم در عربستان سعودی، «هنکاک» در باره یک ابرقهرمان سیاهپوست، «کشتی جنگی» Battleship و دو فیلمیکه ذکر کردیم، یعنی «تنها بازمانده» و «دیپ واتر هورایزن»، هدف، یعنی تلاش برای حفظ امنیت جهانی و برتری آمریکا ، گاه در تقابل با وسیله قرار میگیرد، که گاه مستلزم توسل به راههای غیراخلاقی یا غیرقانونی است. اما از دید «مندلسون»، فیلم «روز میهنپرستان» نقطه مقابل راضیکنندهای در مقابل آن فیلمهای دیگر است، یعنی نشان میدهد که آدمهای خوب، بدون دستیابی به وسایل تاریک، از جمله شکنجه، به پیروزی میرسند، که پیروزیای به مراتب راضیکنندهتر و غرورانگیزتر است.
مستند
منتقدها، که این فیلم را هفته گذشته در برنامه اختتامیه جشنواره موسسه فیلم آمریکا American Film Institute دیدند، آن را کار موفقی میدانند، هر چند که بعضی اشاره کردهاند ویدیوهای مستندی که به نقل از دوربین رهگذران یا دوربینهای امنیتی مغازهها و خیابانها، در داخل فیلم مونتاژ شدهاند، برای رساندن ابعاد فاجعه، همچنان از صحنههای خوشساخت فیلم، موثرتر هستند.
اما کارگردانی «پیتر برگ» ستایش شده از جمله به خاطر رقصنگاری نفسگیر صحنههای دو انفجار و اغتشاش و خونریزی بلافاصله بعد از آنها.
چهار سناریست فیلم هم ستایش شدهاند که در عین وفاداری به جزئیات مستند، توانستهاند با خلق کردن شخصیتهای مرکب، داستانهای پراکنده و ریزودرشت را، خوب جمع و جور کنند. یکی از این شخصیتهای مرکب مثلا، شخصیت گروهبان پلیس بوستون است که «مارک والبرگ» بازی میکند که کاملا داستانی است.
«پیتر دبروج» منتقد «ورایتی» اشاره کرده که در سبک فیلمبرداری روی دست و مونتاژ ریزتکه تصویرهای مستندگونه، فیلم «روز میهنپرستان» از فیلم «پرواز یونایتد ۹۳» کارگردان «پال گرینگرس» متاثر است، و انتقاد کرده از نقشی که به «مارک والبرگ» داده شده چون پلیسی که او بازی میکند، قهرمان این ماجرا نیست.
یکی از قهرمانها، «دان منگ» با بازی «جیمیاو. یانگ» است، راننده چینی که برادرها در حال فرار، سوار ماشین اش شدند و او علیرغم خطری که برای خودش داشت، پلیس را خبر کرد.
«استیو گرین» منتقد «ایندی وایر» معتقد است عمدهترین موفقیت «پیتر برگ» به عنوان کارگردان، وشاید موفقترین کار او در تمام پیشه فیلمسازیاش، آن فصل فیلم است که نشان میدهد چگونه شهر بوستون و حومههای آن را در پیامد فاجعه، به صحنه جنگ شهری تبدیل شد.