نام زهرا کاظمی و بازداشت، شکنجه و قتل او در ژوییه سال ٢٠٠٣ در زندان اوین نقطه عطف تیرگی جدی مناسبات بین ایران و کانادا به شمار می رود. زهرا کاظمی، عکاس خبری ایرانی کانادایی برای پوشش خبری ناآرامی های دانشجویی به ایران سفر کرده بود، اما او کمتر از سه هفته پس از بازداشت، بر اثر ضرب و شتم به مرگ مغزی دچار شد و اندک زمانی پس از آن درگذشت. خانم کاظمی هیچگاه تفهیم اتهام نشد و هرگز برای رسیدگی به اتهاماتش به دادگاه فراخوانده نشد. او از حق داشتن وکیل محروم بود و مقامات جمهوری اسلامی در نهایت بدون توجه به درخواست استفان هاشمی، تنها فرزند او در مونترال که خواهان استرداد پیکر مادرش به کانادا بود، تحت تدابیر امنیتی شدید به خاک سپرده شد.
تلاش های یک دهه گذشتته فرزند زهرا کاظمی برای اجرای عدالت در پرونده قتل مادرش، متقاعد کردن دولت کانادا برای پیگیری این پرونده و نیز تشکیل پرونده
شکایت مدنی علیه مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی در کانادا بی نتیجه مانده است.
تلویزیون الجزیره در یادداشتی در همین زمینه به وضعیت اتباع ایرانی کانادایی پرداخته است که در زندان های ایران بازداشت شده اند و در پی قطع مناسبات رسمی بین تهران و اتاوا و تعطیلی سفارت کانادا در ایران در شرایطی نامعلوم به سرمی برند.
روایت قتل زهرا کاظمی نشانه آشکاری از ناکامی دیپلماسی کشورهای غربی است که با وجود اختلافات عمیق از کمک به شهروندان خود، به ویژه افرادی که تابعیت دوگانه دارند، ناتوان هستند.
به نظر می رسد ممانعت و یا پیشگیری از دستگیری اتباع ایرانی که تابعیت دوگانه دارند، یکی از معدود راهکارهایی است که در فقدان مناسبات دیپلماتیک و روابط دوستانه و نیز عدم فعالیت سفارتخانه ها به نجات جان آن ها کمک می کند چون در صورت بازداشت، سرنوشت و نجات جان آن ها یکی از جدی ترین چالش های کشورهای محل اقامت آن ها خواهد بود.
سعید ملک پور، حسین درخشان و حمید قاسمی شال از جمله ایرانی تبارانی هستند که مقیم کانادا بوده و پس از بازگشت به ایران بازداشت و زندانی شده اند. الجزیره گزارش می دهد با تعطیلی سفارت کانادا در ایران و قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک تهران و اتاوا سرنوشت این زندانیان کانادایی در زندان های ایران در هاله ای از ابهام قرار گفته و حتی با کمرنگ شدن توجه رسانه ها به این افراد، به تدریج به دست فراموشی سپرده می شوند.
حسین درخشان، وبلاگ نویس مقیم کانادا به ١٩ سال و نیم زندان محکوم شد و حتی پیش از تفهیم اتهام و صدور حکم به مدت دو سال در زندان اوین در بازداشت بود.
سعید ملک پور، مهندس متالوژی دانشگاه شریف است. او که در سال ٢٠٠٤ به همراه همسرش به کانادا مهاجر کرد، اما پس از بازگشت به ایران در سال ٢٠٠٨ بازداشت و در سال ٢٠١٠ به اتهام طراحی یک تارنمای غیراخلاقی و توهین به اسلام به مرگ محکوم شد. سعید ملک پور یک سال در زندان انفرادی در بازداشت بود و گفته می شود تحت فشار شکنجه به ناچار به اتهامات خود اعتراف کرده است. اما او بعدها با نگارش نامه ای کلیه این اتهامات را رد کرد.
با وجودی که دولت کانادا بیانیه های متعددی در محکومیت بازداشت و حکم ملک پور صادر کرد، اما برای رایزنی دیپلماتیک و حتی نقض حکم اعدام و آزادی این تبعه ایرانی مقیم کانادا ناکام ماند. حکم اعدام سعید ملک پور در اواخر سال ٢٠١٢ به حالت تعلیق درآمد.
حمید قاسمی شال نیز تبعه ایرانی تبار کانادایی است که در سال ٢٠٠٩ و پس از بازگشت به ایران بازداشت شد. آقای قاسمی شال به عضویت در سازمان مجاهدین خلق متهم و در سال ٢٠١٠ به اعدام محکوم شد. با وجود لغو حکم اعدام حمید قاسمی شال، او بار دیگر در سال ٢٠١٠ در فهرست اعدامی ها قرار گرفت. با وجود رایزنی ها و پیگیری های جدی آنونتلا مگا، همسر کانادایی آقای قاسمی شال، وی موفق نشده است تا گشایشی در پرونده همسرش در ایران پدید بیاورد.
خانم مگا به الجزیره گفته است «هیچ پیشرفتی در پرونده حاصل نشده است، فقط جای شکرش باقی است که او هنوز زنده است و خواهر حمید موفق شده تا با او ملاقات کند اما او هنوز در شرایطی قرار دارد که نمی دانیم سرنوشت نهایی او چه خواهد بود».
او ضمن تاکید بر بیگناهی همسرش، برای آزادی و بازگشت او به کانادا ابراز امیدوار کرده است. وی خاطرنشان کرده که با تعطیلی سفارت کانادا در ایران و قطع روابط سیاسی بین دو کشور ما مسئول پیگیری پرونده و یافتن راهکاری برای رهایی او خواهیم بود.
مازیار بهاری، خبرنگار ایرانی کانادایی نیز در سال ٢٠٠٩ در ایران بازداشت شد و به مدت ١١٨ روز زندانی بود. بنا به گزارش الجزیره، دولتمردان کانادا برای آزادی آقای بهاری رایزنی های جدی داشتند.
آقای بهاری در کتابی که زیرعنوان «آن ها دنبال من بودند: روایت، عشق، اسارت و ادامه بقای یک خانواده» تاکید کرده است باوجودی که سردبیران وقت او در مجله تایم به دولت کانادا اجازه دادند تا برای آزادی او تلاش کند اما «آن ها در ضمن معتقد بودند که این رایزنی ها چندان جدی و مداوم نبودند ... و روابط و پیگیری مراحل اداری و بوروکراسی هنوز بر این تلاش ها حاکم بودند».
برخی از فعالان حقوق بشر و تحلیلگران رویکرد کانادا در قبال برخی از اتباع ایرانی کانادایی زندانی در بازداشتگاه های جمهوری اسلامی را مورد پرسش قرار می دهند و معتقدند کانادا برای آزادی و اطلاع از سرنوشت این اتباع خود در زندان های ایران تلاش برابر به کار نمی گیرد.
تلاش های یک دهه گذشتته فرزند زهرا کاظمی برای اجرای عدالت در پرونده قتل مادرش، متقاعد کردن دولت کانادا برای پیگیری این پرونده و نیز تشکیل پرونده
شکایت مدنی علیه مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی در کانادا بی نتیجه مانده است.
تلویزیون الجزیره در یادداشتی در همین زمینه به وضعیت اتباع ایرانی کانادایی پرداخته است که در زندان های ایران بازداشت شده اند و در پی قطع مناسبات رسمی بین تهران و اتاوا و تعطیلی سفارت کانادا در ایران در شرایطی نامعلوم به سرمی برند.
روایت قتل زهرا کاظمی نشانه آشکاری از ناکامی دیپلماسی کشورهای غربی است که با وجود اختلافات عمیق از کمک به شهروندان خود، به ویژه افرادی که تابعیت دوگانه دارند، ناتوان هستند.
به نظر می رسد ممانعت و یا پیشگیری از دستگیری اتباع ایرانی که تابعیت دوگانه دارند، یکی از معدود راهکارهایی است که در فقدان مناسبات دیپلماتیک و روابط دوستانه و نیز عدم فعالیت سفارتخانه ها به نجات جان آن ها کمک می کند چون در صورت بازداشت، سرنوشت و نجات جان آن ها یکی از جدی ترین چالش های کشورهای محل اقامت آن ها خواهد بود.
سعید ملک پور، حسین درخشان و حمید قاسمی شال از جمله ایرانی تبارانی هستند که مقیم کانادا بوده و پس از بازگشت به ایران بازداشت و زندانی شده اند. الجزیره گزارش می دهد با تعطیلی سفارت کانادا در ایران و قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک تهران و اتاوا سرنوشت این زندانیان کانادایی در زندان های ایران در هاله ای از ابهام قرار گفته و حتی با کمرنگ شدن توجه رسانه ها به این افراد، به تدریج به دست فراموشی سپرده می شوند.
حسین درخشان، وبلاگ نویس مقیم کانادا به ١٩ سال و نیم زندان محکوم شد و حتی پیش از تفهیم اتهام و صدور حکم به مدت دو سال در زندان اوین در بازداشت بود.
سعید ملک پور، مهندس متالوژی دانشگاه شریف است. او که در سال ٢٠٠٤ به همراه همسرش به کانادا مهاجر کرد، اما پس از بازگشت به ایران در سال ٢٠٠٨ بازداشت و در سال ٢٠١٠ به اتهام طراحی یک تارنمای غیراخلاقی و توهین به اسلام به مرگ محکوم شد. سعید ملک پور یک سال در زندان انفرادی در بازداشت بود و گفته می شود تحت فشار شکنجه به ناچار به اتهامات خود اعتراف کرده است. اما او بعدها با نگارش نامه ای کلیه این اتهامات را رد کرد.
با وجودی که دولت کانادا بیانیه های متعددی در محکومیت بازداشت و حکم ملک پور صادر کرد، اما برای رایزنی دیپلماتیک و حتی نقض حکم اعدام و آزادی این تبعه ایرانی مقیم کانادا ناکام ماند. حکم اعدام سعید ملک پور در اواخر سال ٢٠١٢ به حالت تعلیق درآمد.
حمید قاسمی شال نیز تبعه ایرانی تبار کانادایی است که در سال ٢٠٠٩ و پس از بازگشت به ایران بازداشت شد. آقای قاسمی شال به عضویت در سازمان مجاهدین خلق متهم و در سال ٢٠١٠ به اعدام محکوم شد. با وجود لغو حکم اعدام حمید قاسمی شال، او بار دیگر در سال ٢٠١٠ در فهرست اعدامی ها قرار گرفت. با وجود رایزنی ها و پیگیری های جدی آنونتلا مگا، همسر کانادایی آقای قاسمی شال، وی موفق نشده است تا گشایشی در پرونده همسرش در ایران پدید بیاورد.
خانم مگا به الجزیره گفته است «هیچ پیشرفتی در پرونده حاصل نشده است، فقط جای شکرش باقی است که او هنوز زنده است و خواهر حمید موفق شده تا با او ملاقات کند اما او هنوز در شرایطی قرار دارد که نمی دانیم سرنوشت نهایی او چه خواهد بود».
او ضمن تاکید بر بیگناهی همسرش، برای آزادی و بازگشت او به کانادا ابراز امیدوار کرده است. وی خاطرنشان کرده که با تعطیلی سفارت کانادا در ایران و قطع روابط سیاسی بین دو کشور ما مسئول پیگیری پرونده و یافتن راهکاری برای رهایی او خواهیم بود.
مازیار بهاری، خبرنگار ایرانی کانادایی نیز در سال ٢٠٠٩ در ایران بازداشت شد و به مدت ١١٨ روز زندانی بود. بنا به گزارش الجزیره، دولتمردان کانادا برای آزادی آقای بهاری رایزنی های جدی داشتند.
آقای بهاری در کتابی که زیرعنوان «آن ها دنبال من بودند: روایت، عشق، اسارت و ادامه بقای یک خانواده» تاکید کرده است باوجودی که سردبیران وقت او در مجله تایم به دولت کانادا اجازه دادند تا برای آزادی او تلاش کند اما «آن ها در ضمن معتقد بودند که این رایزنی ها چندان جدی و مداوم نبودند ... و روابط و پیگیری مراحل اداری و بوروکراسی هنوز بر این تلاش ها حاکم بودند».
برخی از فعالان حقوق بشر و تحلیلگران رویکرد کانادا در قبال برخی از اتباع ایرانی کانادایی زندانی در بازداشتگاه های جمهوری اسلامی را مورد پرسش قرار می دهند و معتقدند کانادا برای آزادی و اطلاع از سرنوشت این اتباع خود در زندان های ایران تلاش برابر به کار نمی گیرد.