صدای آمریکا در گزارشی اختصاصی به موضوع احضار، تعلیق، اخراج، پروندهسازی و تبعید اجباری دانشجویان و استادان سراسر ایران به بهانه خیزش «زن، زندگی، آزادی» پرداخته است.
در این گزارش تعدادی از دانشجویان و اساتید «مبارز» و «مخالف» جمهوری اسلامی به صدای آمریکا گفتند اگر چه حضورشان در جنبش «زن، زندگی، آزادی» برای آنها «بسیار پرهزینه» بوده اما هیچ کدام از این مشکلات باعث نشده تا احساس پشیمانی و ندامت کنند.
یکی از دانشجویان تعلیقی که هویتش فاش نشده در این گزارش به صدای آمریکا گفت:«یک شوک ذهنی که با آن روبرو شدم این بود که زمان را از دست دادم، یکسال و نیم زمان کمی نیست و از طرفی هم فشار روانی به خانواده وارد شده که اگر اخراج شوم چه خواهد شد.»
یک دانشجوی دیگر که به بهانه حضور در اعتراضات دانشجویی سال ۱۴۰۱ تعلیق شده نیز گفت: «هرگونه پیوند من با دانشگاه و کلاسها قطع است. فارغ از فشارهای روانی که بدون استثنا روی همه بچهها وارد شده، در تعدادی از مسائل آموزشی و اداری هم دچار مشکل شدیم خصوصا دانشجوهای پسر به واسطه سربازی و سنواتی که وجود دارد عملا یک سری از آنها نمیتوانند مقطع تحصیلی را تمام کنند و اگر هم تمام هم کنند شانس کمتری برای ادامه تحصیل در مقاطع بالا دارند.»
پس از اعتراضات گسترده سال گذشته در سراسر ایران، صدها دانشجو به بهانه حضور در تجمعات اعتراضی، احضار، تعلیق یا تبعید شدند. در این میان، دانشجویان رشتههای علوم سیاسی و حقوق بیشترین آمار محرومیت از تحصیل را به خود اختصاص دادند.
یک دانشجوی پسر درباره علل تعلیق شدنش گفت: «علت تعلیق من حضور در تجمع شانزده اسفند بود که در اعتراض به مسمومیتهای سریالی در مدارس دخترانه و دفاع از حق تحصیل بچههای تعلیقی برگزار شده بود.»
شواهد موجود از فشارهای امنیتی سیستماتیک بر دانشگاهها حکایت میکند. رد پای نهادهایی چون وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و حفاظت اطلاعات قوه قضائیه در تمامی این سرکوبها دیده میشود.
یک دانشجوی دختر هم درباره شرایط خودش به صدای آمریکا گفت: «من دانشجویی بودم که کاملا برای رشته و دانشگاهی که در آن درس میخوانم برنامه داشتم و تعلیق و محرومیت از تحصیل کاملا زندگی مرا زیر و رو کرد.»
دانشجوی پسر دیگری هم گفت: «فشاری که روی یه دانشجوی تعلیقی وارد میشود واقعا زیاد است چرا که تقریبا تمام جنبههای زندگی ما شامل این معلق بودن شده است.»
از سوی دیگر بسیاری از استادان برجسته و باسابقه به ناچار، عطای ماندن را به لقایش بخشیده و تن به مهاجرت دادهاند.
«قاسم بعدی» یکی از این استادان است، استاد حقوق دانشگاه آزاد تبریز که در جریان خیزش «زن،زندگی،آزادی» بازداشت و از دانشگاه اخراج شد و سپس به فرانسه مهاجرت کرد.
قاسم بعدی درباره نحوه اخراجش از دانشگاه میگوید: «گفتنن از دانشگاه استعفا بده و متن استعفایت را اینجا بنویس، به آنها گفتم من این کار را نمیکنم، شما خودتان اخراج کنید.»
او ادامه داد: «پشت همه این اخراجها، نهاد رهبری و اطلاعات سپاه است که پروندهسازی می کنند تا به نوعی مثلا افکار عمومی رو متقاعد کنند که این استاد لایق اخراج شدن بوده است.»
به نظر میرسد که حکومت ایران مصمم به تکمیل پروژه خالصسازی دانشگاهها است از همین روی سی و دو هزار استاد حقالتدریسی دانشگاه آزاد اسلامی را اخراج کرده است.
قاسم بعدی همچنین گفت: «به نظر من انقلاب فرهنگی دوم اتفاق افتاده و در جریان است، وقتی یک استاد اخراج میشود، آنقدر روی شخصیتش فضاسازی میکنند که دچار لطمات زیاد اجتماعی، صدمات اقتصادی فراوان و مشکلات خانوادگی شده و عملا فرو میپاشد.»
با وجود همه مخالفتها و نگرانیها پروژه پادگانی کردن دانشگاهها از سوی حکومت ایران همچنان ادامه دارد که در صورت تداوم، استقلال و اعتبار دانشگاههای ایران را برای همیشه خدشهدار خواهد کرد.
اما به نظر میرسد که دانشجویان همچنان مصمم به ادامه مقاومت در برابر این فشارها هستند.
یک دانشجوی دختر در همین رابطه گفت :«درست است که تعلیق و محرومیت از تحصیل، آسیب های زیادی برای ما داشته ولی هیچکدام از این مشکلات باعث نمیشود که ما احساس پشیمانی و ندامت بکنیم و خیلی از این بابت که توانستیم پای چیزی که به آن اعتقاد داریم بایستیم، خوشحالیم.»