نشریه نیویورکر در مقالهای به قلم لورا سکور تحت عنوان «چرا ایران جیسون رضائیان را بازداشت کرد؟» مینویسد، یک شهروند آمریکایی ایرانیتبار که در کالیفرنیا پرورش یافته است، از سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) به عنوان روزنامهنگار آزاد در ایران مسغول فعالیت بود و در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) به عنوان خبرنگار روزنامه واشنگتن پست به فعالیتهای روزنامهنگاری خود در ایران ادامه داد.
جیسون رضائیان در پیش از سال ۲۰۱۲ در فضای سیاسی ایران علاقهای به تهیه گزارشهای سیاسی نداشت و تقریبأ پس از سال ۲۰۱۲ نیز به همین منوال ادامه داد. آخرین نوشتههای او درباره کمبود آب و گسترش بازی بیسبال در ایران بود.
نویسنده مقاله نیویورکر در ادامه میگوید من در عین حال که برای او و همینطور خوانندگان آمریکایی روزنامه واشنگتن پست، وقتی همکاری با آن روزنامه را آغاز کرد، خوشحال شدم، اما در عین حال نگران او بودم.
داشتن تابعیت دوگانه شدیدأ در ایران آسیبپذیر است. تابعیت خبرنگاران، تابع قوانین ایران است که حتی نسبت به روزنامهنگاران محلی نیز به اندازه کافی سختگیر است، و بدتر این که ارتباطی هم با آمریکا داشته باشد، و آن هم در کشوری که بیشتر به آمریکا سوء ظن دارد و مخصوصأ توهم توطئه خارجی نیز در آن وجود داشته باشد.
جیسون اما واهمهای نداشت. او اگر اعتمادی به نهاد امنیتی ایران نداشت، اما برای اعتماد کردن به خودش دلیل داشت. او دردسرساز نبود، آرام بود، و بسیار هم بخشنده و بی غل وغش.
جیسون بیش از یک بار به نویسنده این مقاله گفت که نمیتواند رقابت بین روزنامهنگاران را درک کند. او باور داشت هر چه بیشتر از ایران گزارش به خارج ارسال شود، بهتر است. ایران در واقع، شایسته پوششی بهتر از آنچه که هر یک از ما انجام میدهیم، است. گزارشهای او به ندرت مستقیمأ سیاسی بودند.
اما در ۲۲ ماه ژوئیه (۳۱ تیر ماه) به اتفاق همسر روزنامهنگارش، یگانه صالحی، بازداشت شد. آنها متهم به هیچ جرمی نشدند. در ۵ ماه اوت (۱۴ مرداد ماه) ، یک روزنامه وابسته به دولت ایران اتهام مضحک «جاسوسی» برای آمریکا را به آنها نسبت داد، و ادعا کرد که آنها اطلاعات حساس را به واشنگتن میفرستادند. آنها همچنین برای توزیع ویدئوی آهنگ «هپی» مورد انتقاد و ملامت قرار گرفتند.
شرکتکنندگان جوان ایرانی در ویدئوی «هپی» پیش از آن دستگیر و سپس آزاد شدند. جیسون پس از آزادی آنها گزارشی برای واشنگتن پست نوشت.
یک اعتراف اجباری تلویزیونی از این زوج قابل پیشبینی است.
در پی دستگیری آنها صدای اعتراضات بلند شد، نه فقط به دلیل این که دوستان زیادی در گروه رسانههای جهان دارند، بلکه به دلیل این که آنها چه کسانی هستند و چه کسی رئیس جمهوری ایران است.
کسانی که جیسون را میشناسند با استناد به عشق و علاقه او برای ایران و بیطرفی سیاسیاش، به دفاع از او برخاستند. اگر جمهوری اسلامی نتواند جیسون را تحمل کند، پرسش این خواهد بود آیا اصولأ میتواند هیچ رسانه یا خبرنگار خارجی را تحمل کند؟
علاوه بر این حسن روحانی با وعده ایجاد یک دوره نوین فضای باز بر سر کار آمد. اما در دوره یک ساله ریاست جمهوری او، بر اساس گزارش کمپین بینالمللی برای حمایت از حقوق بشر در ایران، تعداد روزنامهنگاران زندانی شده دو برابر افزایش یافت، و از ۳۲ مورد به ۶۵ مورد رسید.
بیشتر گزارشگران ایرانی فارسی زبان، مثل صبا آذرپیک، که در اواخر ماه مه میلادی (اوایل خرداد ماه) بازداشت شد، پس از دو ماه که در دادگاه حضور یافت، از نظر جسمی و روحی در شرایط بدی قرار داشت. او برای روزنامههای اعتماد و تجارت فردا مطلب مینوشت و روزنامهنگار جوان حقیقتیابی است که درباره آزار و اذیت زندانیان سیاسی گزارش میکرد و گزارشهای او الهامبخش مجلس اسلامی برای وارسی و تحقیق درباره مرگ مشکوک ستار بهشتی در زندان شد. خود او نیز در زندان مورد شکنجه قرار گرفت و دو بار استخوانهای دچار شکستگی شد.
آقای روحانی مسئول مستقیم بازداشتهای اخیر نیست. مسئولیت این بازداشتها و بگیر و ببندها با قوه قضائیه تحت کنترل تندروهاست که فقط به رهبر جمهور ی اسلامی پاسخگو است. این موضوع جدیدی نیست که قوه قضائیه ایران به دولتی منتخب پاسخ نمیدهد.
وقتی محمد خاتمی در دو دوره ریاست جمهوری خود تلاش کرد که محدودیتها بر رسانهها را کاهش دهد، بسیاری از روزنامهنگاران طرفدار او به زندان افتادند و با اتهامهای عجیب و غریبی مواجه شدند و روزنامههای منتشر شده از سوی طرفداران خاتمی یکی پس از دیگری تعطیل شدند.
در سالهای واپسین ریاست جمهوری محمود احمدینژاد به نظر می رسید که سپاه پاسداران وارد فضای رسانههای خارجی شدند و رفت وآمدهای خبرنگاران خارجی را محدود کردند، علیرغم این که آنها مورد تأئید وزارتخانههای مسئول بودند و مجوز روزنامهنگاری داشتند.
به باور لورا سکور نویسنده این مقاله در نشریه نیویورکر، به نظرمیرسد که رئیس جمهوری کمی بیشتر از واعظ پهلوان پنبهای قدرت دارد که در مقابل حمله به رسانهها، گامی به عقب بر میدارد. اما بهنظر میرسد که آقای روحانی از استفاده از همان مقدار قدرت هم مردد است.
تازهترین دخالت در امور رسانه ها شاید به قصد خجل کردن رئیس جمهوری صورت گرفته باشد. پیگیری روحانی از رسیدن به توافق هستهای با قدرتهای جهانی موسوم به گروه ۱+۵، در داخل ایران از سوی تندروهای داخل سیستم سخت مورد انتقاد است و آنها از شکست آقای روحانی عمیقأ خوشحال خواهند شد.
اکنون آقای روحانی باید به جامعه بینالمللی دقیقأ پاسخ دهد که چرا یک روزنامهنگار تابع قانون باید به اتهامات واهی بازداشت شود.
فکر این را نکنید که حسن روحانی طبق قانون مسئول پاسخگویی است، زیرا مخالفانش ممکن است به قدرتهای خارجی بگویند که باید با ما معامله کنید.
حمله به روزنامهنگاران داخلی نیز منطق مشابهی را دنبال میکند، تا به مردم ایران محدودیتهای رئیس جمهوری را نشان دهند و استواری و پایداری نیروهای امنیتی را به نمایش بگذارند.
آقای روحانی به چنین تحریکاتی با سکوت پاسخ داده، که این امر خشم طرفدارانش را بر انگیخته است. تردیدی نیست که او از به خطر انداختن تلاشهای دیپلماتیک خود بیم دارد و میداند که مخالفان و دشمنانش دوست دارند او را به درگیری و منازعه بکشانند.
گفتگوهای هستهای یک مسئله عمده است و آنهایی که در حلقه سیاست خارجی دولت حسن روحانی قرار دارند، بطور خصوصی نگرانی خود را از امنیت شان ابراز داشتند. آنها میدانند که در صورت شکست مذاکرات و حتی موفقیت آن، مشاوران بینالمللی روحانی ممکن است هدف تندورهایی که به «تئوری توطئه» باور دارند، قرار بگیرند.
اما امتناع از مقابله با آن تندروها، در حال حاضر تضمینی برای نزدیکان رئیس جمهوری نخواهد بود، بلکه واگذاری میدان به دشمنان است.
این درسی است که بارها به رهبران سیاسی ایران آموخته شد، ولی به نظر میرسد که هیچیک از آنها از چنین درسی عبرت نگرفتهاند، تا وقتی که بسیار دیر شده بود.
---------------------------------------------
برگردان فارسی اين مقاله تنها به جهت اطلاعرسانی منتشر شده و نظرات بيان شده در آن، الزاماً بازتاب ديدگاه صدای آمريکا نيست.