مارک کاتس در مقالهای در «نشنال اینترست» نوشت در دیدار هفته گذشتهام از دوبی عمق ناخشنودی دولتهای عرب خلیج فارس از تلاشهای دولت (باراک) اوباما در بهبود روابط با ایران را دریافتم. در این منطقه به ایران به چشم کشوری نگریسته میشود که از دیرباز درپی سلطه بر تمامی منطقه خلیج فارس بوده و این سودای دیرین، تنها با بهبود رابطه تهران-واشنگتن به یکباره محو نمیشود.
ترس افرادی در این منطقه که با آنها صحبت کردم این بود که، حتی اگر آمریکا و شرکایش در زمینه برنامه هستهای ایران با آن کشور به توافقی دست یابند، خارج کردن نیروهای آمریکایی ازعراق همراه با بیمیلی آشکار دولت باراک اوباما (رئیس جمهوری ایالات متحده) از بکارگیری نیروهای نظامی، به نوعی دعوت از ایران به اعمال نفوذ برهمسایگان ضعیفترو کوچکتر است؛ و چنانچه ایران بدین گونه عمل کند، نگرانی کشورهای منطقه ازآن است که واشنگتن نخواهد یا نتواند مانع تهران بشود.
این مقاله که روز دوشنبه منتشر شد میافزاید، دورنمای چنین امری از دید بسیاری از کشورهای منطقه نه تنها ممکن، بلکه گریزناپذیر است. یک منبع عرب امارات به من گفت «این امری بدیهی است. چرا آمریکا این چنین عمل می کند؟» او همچنین گفت منطق واشنگتن را درک نمیکند. یک شهروند سعودی میگفت آمریکا به آنها پشت کرده و میخواهد خطر امنیت دوستانش درمنطقه را قربانی مناسبات بهتر با رژیمی کند که بی هیچ تردیدی، با متحدان واشنگتن در منطقه و منافع آنها دشمنی میورزد.
امر مهم دراین منطق، درستی یانادرستی آن نیست، در باور داشتن آن است؛ باوری که پایه اقدام و عمل میشود. چند تن از کسانی که طرف گفتگویم بودند میگفتند اگر آمریکا اکنون با ایران متحد شود، کشورهای عرب هم دنبال متحدان دیگری خواهند رفت، ازجمله روسیه و چین. دیدار (سرگئی) لاورف، وزیر امورخارجه روسیه، از عربستان سعودی درهفته گذشته این طور تعبیر شد که مسکو آماده است هرجا واشنگتن بازنده است حضوریابد.
به نظر من، این که روسیه بتواند در کشورهای عرب خلیج فارس جای آمریکا را بگیرد، هم نامحتمل است و هم نامطلوب. مسکو خواهان فروش جنگ افزارهای بیشتر، کالاهای روسی بیشتر، یا نیروگاههای هستهای بیشتر به این کشورهاست، اما در چنان موقعیتی نیست که اگر این کشورها کمک بخواهند، بتواند درصورت تهدید جدی، ازآنها دفاع کند. ضمن این که روسیه حاضر نیست دوستی با ایران یا رژِیم اسد درسوریه را فدای بهبود مناسبات با کشورهای عرب خلیج فارس کند، چون این کشوها با تهران و دمشق دشمن هستند.
از اینها گذشته مسکو در حال حاضر گرفتار بحران اوکراین است و چین هم با همسایگانش درمورد حاکمیت بر آبهای دریای چین مساله دارد. پکن ترجیح میدهد آمریکا محافظ منابع نفتی خلیج فارس باشد. از چین و روسیه هم که بگذریم، هیچ کشور دیگری نیست که بتواند یا بخواهد به عنوان حامی این کشورها، جای آمریکا را بگیرد.
اما آنچه درغرب نامحتمل و شاید نامطلوب جلوه کند، از دید برخی از کشورهای منطقه تهدید علیه موجودیت شان انگاشته می شود. آنهایی در منطقه که این طرز فکر را دارند، شاید به این مساله بیندیشند که درشرایط نومیدکننده از نظر آنان، به ناچار باید به راه حلهایی متوسل شد که سراب و رویایی به نظر میرسند.
این که همه کشورهای عرب خلیج فارس اینطور فکر کنند، اصلا در راستای منافع ایالات متحده نیست. البته من خودم بر این باورم که بهبود رابطه آمریکا و ایران برای کشورهای عرب خلیج فارس خوب است. اگر ایران سود خود را در خوبی رابطه با آمریکا ببیند، به نفعش خواهد بود که در قبال همسایگان عرب خود، خویشتنداری نشان بدهد. واشنگتن هم دراین میان باید به متحدان عرب منطقه تضمین بدهد که رفتار غیرخصمانه ایران با همسایگان عرب خلیج فارس، پیش شرط نزدیکی واشنگتن با تهران و عادیسازی مناسبات خواهد بود.
توفیق دراین باره برای آمریکا اهمیت زیادی دارد تا مانع از آن شود که آنها نومیدانه جویای متحدان دیگری بشوند، که احتمال موفقیت آنها دراین راه زیاد نیست، اما وضعیت تلاشهای کاخ سفید در کسب حمایت کنگره به منظور حمایت از این کشورها را درصورت نیاز پیچیده تر میکند.
بی تردید پاسخ کاخ سفید و دولت اوباما، این خواهد بود که این دقیقا همان دیپلماسی که واشنگتن در قبال کشورهای عرب خلیج فارس دنبال میکند است. پاسخ من هم به این سخنان این است که دیپلماسی یاد شده، تاکنون خوب عمل نکرده است. بسیاری از طرفهای صحبت من در کشورهای منطقه خلیج فارس نیز با این سخن من موافقاند.
ترس افرادی در این منطقه که با آنها صحبت کردم این بود که، حتی اگر آمریکا و شرکایش در زمینه برنامه هستهای ایران با آن کشور به توافقی دست یابند، خارج کردن نیروهای آمریکایی ازعراق همراه با بیمیلی آشکار دولت باراک اوباما (رئیس جمهوری ایالات متحده) از بکارگیری نیروهای نظامی، به نوعی دعوت از ایران به اعمال نفوذ برهمسایگان ضعیفترو کوچکتر است؛ و چنانچه ایران بدین گونه عمل کند، نگرانی کشورهای منطقه ازآن است که واشنگتن نخواهد یا نتواند مانع تهران بشود.
این مقاله که روز دوشنبه منتشر شد میافزاید، دورنمای چنین امری از دید بسیاری از کشورهای منطقه نه تنها ممکن، بلکه گریزناپذیر است. یک منبع عرب امارات به من گفت «این امری بدیهی است. چرا آمریکا این چنین عمل می کند؟» او همچنین گفت منطق واشنگتن را درک نمیکند. یک شهروند سعودی میگفت آمریکا به آنها پشت کرده و میخواهد خطر امنیت دوستانش درمنطقه را قربانی مناسبات بهتر با رژیمی کند که بی هیچ تردیدی، با متحدان واشنگتن در منطقه و منافع آنها دشمنی میورزد.
امر مهم دراین منطق، درستی یانادرستی آن نیست، در باور داشتن آن است؛ باوری که پایه اقدام و عمل میشود. چند تن از کسانی که طرف گفتگویم بودند میگفتند اگر آمریکا اکنون با ایران متحد شود، کشورهای عرب هم دنبال متحدان دیگری خواهند رفت، ازجمله روسیه و چین. دیدار (سرگئی) لاورف، وزیر امورخارجه روسیه، از عربستان سعودی درهفته گذشته این طور تعبیر شد که مسکو آماده است هرجا واشنگتن بازنده است حضوریابد.
به نظر من، این که روسیه بتواند در کشورهای عرب خلیج فارس جای آمریکا را بگیرد، هم نامحتمل است و هم نامطلوب. مسکو خواهان فروش جنگ افزارهای بیشتر، کالاهای روسی بیشتر، یا نیروگاههای هستهای بیشتر به این کشورهاست، اما در چنان موقعیتی نیست که اگر این کشورها کمک بخواهند، بتواند درصورت تهدید جدی، ازآنها دفاع کند. ضمن این که روسیه حاضر نیست دوستی با ایران یا رژِیم اسد درسوریه را فدای بهبود مناسبات با کشورهای عرب خلیج فارس کند، چون این کشوها با تهران و دمشق دشمن هستند.
از اینها گذشته مسکو در حال حاضر گرفتار بحران اوکراین است و چین هم با همسایگانش درمورد حاکمیت بر آبهای دریای چین مساله دارد. پکن ترجیح میدهد آمریکا محافظ منابع نفتی خلیج فارس باشد. از چین و روسیه هم که بگذریم، هیچ کشور دیگری نیست که بتواند یا بخواهد به عنوان حامی این کشورها، جای آمریکا را بگیرد.
اما آنچه درغرب نامحتمل و شاید نامطلوب جلوه کند، از دید برخی از کشورهای منطقه تهدید علیه موجودیت شان انگاشته می شود. آنهایی در منطقه که این طرز فکر را دارند، شاید به این مساله بیندیشند که درشرایط نومیدکننده از نظر آنان، به ناچار باید به راه حلهایی متوسل شد که سراب و رویایی به نظر میرسند.
این که همه کشورهای عرب خلیج فارس اینطور فکر کنند، اصلا در راستای منافع ایالات متحده نیست. البته من خودم بر این باورم که بهبود رابطه آمریکا و ایران برای کشورهای عرب خلیج فارس خوب است. اگر ایران سود خود را در خوبی رابطه با آمریکا ببیند، به نفعش خواهد بود که در قبال همسایگان عرب خود، خویشتنداری نشان بدهد. واشنگتن هم دراین میان باید به متحدان عرب منطقه تضمین بدهد که رفتار غیرخصمانه ایران با همسایگان عرب خلیج فارس، پیش شرط نزدیکی واشنگتن با تهران و عادیسازی مناسبات خواهد بود.
توفیق دراین باره برای آمریکا اهمیت زیادی دارد تا مانع از آن شود که آنها نومیدانه جویای متحدان دیگری بشوند، که احتمال موفقیت آنها دراین راه زیاد نیست، اما وضعیت تلاشهای کاخ سفید در کسب حمایت کنگره به منظور حمایت از این کشورها را درصورت نیاز پیچیده تر میکند.
بی تردید پاسخ کاخ سفید و دولت اوباما، این خواهد بود که این دقیقا همان دیپلماسی که واشنگتن در قبال کشورهای عرب خلیج فارس دنبال میکند است. پاسخ من هم به این سخنان این است که دیپلماسی یاد شده، تاکنون خوب عمل نکرده است. بسیاری از طرفهای صحبت من در کشورهای منطقه خلیج فارس نیز با این سخن من موافقاند.