نشریه آمریکایی آتلانتیک در مطلبی تحلیلی می نویسد روز ۲۵ دسامبر گذشته رهبران کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در منامه، پایتخت بحرین برای شرکت در کنفرانس سالانه گردهم آمدند.
به نوشته آتلانتیک این نشست چندان مورد توجه رسانه های آمریکایی قرار نگرفت. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در معرض یکی از مهم ترین تحولات خاورمیانه یعنی برنامه اتمی ایران قرار دارند. از سوی دیگر عربستان سعودی، ثروتمندترین و مهم ترین کشور شورا، با بحران جانشینی مواجه است.
در ادامه این مطلب آمده است: اگر آمریکا و جامعه بین الملل واقعا می خواهند ایران را متقاعد به بهره برداری صلح آمیز از انرژی اتمی کنند، عربستان سعودی در این راه مهره ای حیاتی است. اما در حال حاضر، ریاض ظرفیت لازم سیاسی را ندارد چرا که این کشور نفت خیز عمده که خود را رهبر جهان اسلام می داند، در حال حاضر تقریبا بدون سرپرست اداره می شود.
ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه عربستان که به تازگی زیر تیغ جراحی رفت، ۹۰ ساله و به شدت شکننده است. برادر ناتنی و ولیعهد او، شاهزاده سلمان ۷۷ ساله به جای او به نشست منامه رفت. اما با وجود حضور فیزیکی، پادشاه آینده سعودی مشارکت چندانی در مذاکرات نداشت.
آتلانتیک می نویسد واشنگتن لازم است که بر ترس خود فائق آید و عادت تعامل با پادشاه مادام العمر در عربستان را بشکند و کمک کند تا مدل ریاستی جدیدی در ریاض شکل بگیرد. لازم نیست که این کار با سروصدای زیاد انجام شود. یکی از ابزارهای پیشبرد این سیاست اعمال فشار از سوی دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس است.
موفقیت در این کار باید دو وجه داشته باشد: توقف دستیابی ایران به سلاح اتمی، و قراردادن کشورهای عرب خلیج فارس در مسیر درست.
آتلانتیک در ادامه می گوید در خانواده سلطنتی سعودی، هستند کسانی که از ولیعهدی سلمان حمایت می کنند. شواهد نشان می دهد که شاهزاده سلمان با مقامات سعودی و حتی دیپلمات های خارجی دائما ملاقات می کند. برخی می گویند این حضورها نشانی است از سلامت و توانایی فیزیکی او.
در سطح روابط عمومی، اطرافیان سلمان به نظر می رسد که سعی دارند او را که یکی از ثروتمندترین افراد جهان است، به عنوان یک چهره مردمی نشان دهند. شاهزاده سلمان در یکی از سخنرانی های اخیرش در ماه دسامبر گفت: «این کشور مال شماست...و من یکی از شما هستم.» چنین چیزی در تنها کشور جهان که نامش را از خانواده حاکم وام گرفته، بسیار غیرمعمول است.
آتلانتیک می نویسد ملک عبدالله ماه نوامبر، در واکنش به وضعیت بحرانی جانشینی در کشور، یکی از برادرزادگان جوان و نسل دومی خانواده به نام شاهزاده محمدبن نایف را برای بالاترین پست وزارت کشور معرفی کرد. به نظر می رسد که شاهزاده محمد، فرزند ولیعهد نایف که درگذشته است، در حال آماده شدن برای پادشاهی آینده است. اما به نظر می رسد که این پیشرفت سریع شاهزاده محمد نایف، حسادت عموزادگانش را برانگیخته و عموهایش که فرزندان ابن سعود، بنیانگذار پادشاهی سعودی هستند، این روند را به چالش خواهند کشید.
چالش واشننگتن حمایت از ارتقاء شاهزاده محمد بن نایف، و در عین حال راهنمایی به پادشاهی سعودی در ایجاد بالانس میان فضای مشوش سیاسی داخلی و سرکوب سیاسی است که در گذشته موجب تشکیل گروه های افراطی سیاسی مانند القاعده شده است.
چنین سیاستی خلاف اصول عمومی دیپلمات های آمریکایی است. پیشتر نیویورک تایمز به نقل از جیمز اسمیت، سفیر آمریکا در عربستان سعودی گفت: «سه ستون روابط آمریکا و سعودی یعنی امنیت و ثبات نفت، مبارزه با تروریسم و فشار برای رعایت حقوق بشر و تغییر سیاسی، غیرسازنده بوده است.»
تلاش های آمریکا در یاری به انتقال قدرت در ریاض می تواند از طریق ترغیب رهبران شورای همکاری خلیج فارس باشد تا آنان بالاخره حاضر شوند به فشارها برای لزوم تغییر در خاورمیانه پاسخ دهند و با یکدیگر در این باره مذاکره کنند. این راه ممکن است مورد پسند خانواده های حاکم نیز باشد که معمولا می گویند روش قبیله ای آنان بهتر از هرج و مرج احتمالی است که در نتیجه دمکراسی نوع جفرسونی پدید می آید. در این میان به نظر می رسد که برخی اعضای شورای همکاری خلیج فارس، در حمایت از فرستادن چهره های جوان به عرصه بالای سیاسی پیشرفت هایی نیز داشته اند. محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد ابوظبی (و پادشاه آینده امارات متحده عربی) ۵۱ ساله است، و شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، ولیعهد قطر که به جای پدرش به منامه رفت، تنها ۳۲ سال دارد.
مسئله دیگر نشست منامه، انتقاد صریح از دخالت ایران در مسائل داخلی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و تهدید برنامه اتمی ایران علیه امنیت و ثبات منطقه بود.
اگر دولت اوباما واقعا می خواهد در مقابله با برنامه اتمی ایران موفق شود، لازم است که با آل سعود و دیگر خاندان حاکم در کشورهای حوزه خلیج فارس همکاری کند تا مطمئن شود آن کشورها شرکای موثر دیپلماتیک هستند و نه نقاط ضعف آمریکا.
به نوشته آتلانتیک این نشست چندان مورد توجه رسانه های آمریکایی قرار نگرفت. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در معرض یکی از مهم ترین تحولات خاورمیانه یعنی برنامه اتمی ایران قرار دارند. از سوی دیگر عربستان سعودی، ثروتمندترین و مهم ترین کشور شورا، با بحران جانشینی مواجه است.
در ادامه این مطلب آمده است: اگر آمریکا و جامعه بین الملل واقعا می خواهند ایران را متقاعد به بهره برداری صلح آمیز از انرژی اتمی کنند، عربستان سعودی در این راه مهره ای حیاتی است. اما در حال حاضر، ریاض ظرفیت لازم سیاسی را ندارد چرا که این کشور نفت خیز عمده که خود را رهبر جهان اسلام می داند، در حال حاضر تقریبا بدون سرپرست اداره می شود.
ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه عربستان که به تازگی زیر تیغ جراحی رفت، ۹۰ ساله و به شدت شکننده است. برادر ناتنی و ولیعهد او، شاهزاده سلمان ۷۷ ساله به جای او به نشست منامه رفت. اما با وجود حضور فیزیکی، پادشاه آینده سعودی مشارکت چندانی در مذاکرات نداشت.
آتلانتیک می نویسد واشنگتن لازم است که بر ترس خود فائق آید و عادت تعامل با پادشاه مادام العمر در عربستان را بشکند و کمک کند تا مدل ریاستی جدیدی در ریاض شکل بگیرد. لازم نیست که این کار با سروصدای زیاد انجام شود. یکی از ابزارهای پیشبرد این سیاست اعمال فشار از سوی دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس است.
موفقیت در این کار باید دو وجه داشته باشد: توقف دستیابی ایران به سلاح اتمی، و قراردادن کشورهای عرب خلیج فارس در مسیر درست.
آتلانتیک در ادامه می گوید در خانواده سلطنتی سعودی، هستند کسانی که از ولیعهدی سلمان حمایت می کنند. شواهد نشان می دهد که شاهزاده سلمان با مقامات سعودی و حتی دیپلمات های خارجی دائما ملاقات می کند. برخی می گویند این حضورها نشانی است از سلامت و توانایی فیزیکی او.
در سطح روابط عمومی، اطرافیان سلمان به نظر می رسد که سعی دارند او را که یکی از ثروتمندترین افراد جهان است، به عنوان یک چهره مردمی نشان دهند. شاهزاده سلمان در یکی از سخنرانی های اخیرش در ماه دسامبر گفت: «این کشور مال شماست...و من یکی از شما هستم.» چنین چیزی در تنها کشور جهان که نامش را از خانواده حاکم وام گرفته، بسیار غیرمعمول است.
آتلانتیک می نویسد ملک عبدالله ماه نوامبر، در واکنش به وضعیت بحرانی جانشینی در کشور، یکی از برادرزادگان جوان و نسل دومی خانواده به نام شاهزاده محمدبن نایف را برای بالاترین پست وزارت کشور معرفی کرد. به نظر می رسد که شاهزاده محمد، فرزند ولیعهد نایف که درگذشته است، در حال آماده شدن برای پادشاهی آینده است. اما به نظر می رسد که این پیشرفت سریع شاهزاده محمد نایف، حسادت عموزادگانش را برانگیخته و عموهایش که فرزندان ابن سعود، بنیانگذار پادشاهی سعودی هستند، این روند را به چالش خواهند کشید.
چالش واشننگتن حمایت از ارتقاء شاهزاده محمد بن نایف، و در عین حال راهنمایی به پادشاهی سعودی در ایجاد بالانس میان فضای مشوش سیاسی داخلی و سرکوب سیاسی است که در گذشته موجب تشکیل گروه های افراطی سیاسی مانند القاعده شده است.
چنین سیاستی خلاف اصول عمومی دیپلمات های آمریکایی است. پیشتر نیویورک تایمز به نقل از جیمز اسمیت، سفیر آمریکا در عربستان سعودی گفت: «سه ستون روابط آمریکا و سعودی یعنی امنیت و ثبات نفت، مبارزه با تروریسم و فشار برای رعایت حقوق بشر و تغییر سیاسی، غیرسازنده بوده است.»
تلاش های آمریکا در یاری به انتقال قدرت در ریاض می تواند از طریق ترغیب رهبران شورای همکاری خلیج فارس باشد تا آنان بالاخره حاضر شوند به فشارها برای لزوم تغییر در خاورمیانه پاسخ دهند و با یکدیگر در این باره مذاکره کنند. این راه ممکن است مورد پسند خانواده های حاکم نیز باشد که معمولا می گویند روش قبیله ای آنان بهتر از هرج و مرج احتمالی است که در نتیجه دمکراسی نوع جفرسونی پدید می آید. در این میان به نظر می رسد که برخی اعضای شورای همکاری خلیج فارس، در حمایت از فرستادن چهره های جوان به عرصه بالای سیاسی پیشرفت هایی نیز داشته اند. محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد ابوظبی (و پادشاه آینده امارات متحده عربی) ۵۱ ساله است، و شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، ولیعهد قطر که به جای پدرش به منامه رفت، تنها ۳۲ سال دارد.
مسئله دیگر نشست منامه، انتقاد صریح از دخالت ایران در مسائل داخلی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و تهدید برنامه اتمی ایران علیه امنیت و ثبات منطقه بود.
اگر دولت اوباما واقعا می خواهد در مقابله با برنامه اتمی ایران موفق شود، لازم است که با آل سعود و دیگر خاندان حاکم در کشورهای حوزه خلیج فارس همکاری کند تا مطمئن شود آن کشورها شرکای موثر دیپلماتیک هستند و نه نقاط ضعف آمریکا.