بیست و سومین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان ۶۷، روز دوشنبه دوازدهم مهر ۱۴۰۰ با کمی تاخیر و با حضور دو شاهد برگزار شد. سارا روزدار، خواهر عادل روزدار، زندانی سیاسی اعدام شده در جلسه صبح و حسن گلزاری، از جان بدربردگان اعدامهای ۶۷ در جلسه بعدازظهر شرکت کردند.
سارا روزدار شهادت داد که عادل روزدار، برادرش - دندانپزشک ۲۷ ساله ، ۳ سال قبل از انقلاب ۵۷ در دانشگاه جذب حزب توده شد و بعدا به شاخه مخفی آن پیوست. عادل در تیرماه ۱۳۶۲ به اتهام عضویت در حزب توده ایران دستگیر و به تحمل ۶ سال زندان محکوم شد.
شاهد در جلسه امروز درباره چندین نامه از سوی عادل روزدار خطاب به برادرش - قبل از اعدام - توضیح داد. شاهد تحلیل کرد که این نامهها خطاب به او و همسرش نوشته شده بود. آنها نیز عضو حزب توده بودند و بعد از دستگیری عادل از ایران گریخته و از سال ۱۳۶۳ تاکنون در سوئد زندگی میکنند.
سارا روزدار شهادت داد که در آستانه اعدام برادرش، جلسات دیدار هر دو هفته یکبار خانواده با او ناگهان قطع و پدرشان ۱۶ آذر به زندان فراخوانده میشود. در آنجا موارد اتهامی پسرش را برای او میخوانند و خبر اعدام عادل را میدهند. آنها ضمن تهدید جدی پدر به او میگویند که اجازه برگزاری هیچگونه مراسم یادبودی را برای عادل ندارد. سوال پدر در مورد پیکر پسرش باعث میشود که ماموران زندان از تحویل ساک اعدامی نیز خودداری کنند. خانواده هرگز پیکر عادل را تحویل نگرفت. آنها حدس میزنند که محل دفن عادل – مانند سایر هواداران و اعضاء گروههای چپ - خاوران باشد.
پدر در دیدارهای خود با عادل در زندان با روحیه قوی و خنده همیشگی عادل روبرو میشد. پدر ارتباطاتی داشت که به او گفته بودند که اگر عادل در مورد ایدههایش انزجارنامه بنویسد و تعهد همکاری با حکومت جمهوری اسلامی را بدهد، برای آزادیاش کمک خواهیم کرد. پدر در آخرین دیدارش در زندان با عادل از او خواست تا این انزجارنامه را بنویسد. عادل در پاسخ گفته بود، «من کاری نکردم که بخواهم از آن پشیمان باشم. من بیشتر محکومیتم را گذراندهام و بقیه آن را هم خواهم گذراند.»
او در یکی از نامههایش خطاب به خانواده نوشت: «فشارها به حدی زیاد است که آدم احساس میکند کمرش در حال خم شدن است. اشک پاکی است که جاری است، ولی ما همچنان به شرافت و انسانیت وفادار ماندهایم.»
بنا به شهادت هم بندیهای عادل از جمله امیرحسین بهبودی، نویسنده کتابی به نام «یک جنگل ستاره»، اسم عادل و چند نفر دیگر در ۵ شهریور خوانده شد. آنها را با چشمبند بردند و هرگز بازنگشتند. دکتر عادل روزدار در زمان اعدام، ۳۲ سال داشت و در حال گذران محکومیت ۶ ساله خود بود.
شاهد دیگر جلسه بیست و سوم نوری، حسن گلزاری بود که بصورت مجازی از کانادا در جلسه شرکت کرد. حسن در ۱۹ سالگی به اتهام فروش نشریه و پخش اعلامیه سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۰ دستگیر و به دو سال زندان محکوم شد. حکم او بعدها و بخاطر سرپیچی از جاسوسی علیه زندانیان - بدون حضور خودش - به ۱۲ سال افزایش یافت. این حکم در حضور ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری فعلی ایران و دادستان وقت کرج در آن زمان به او ابلاغ شد. البته این حکم بعدها به هشت سال تغییر کرد.
حسن گلزاری شهادت داد که از دریچه دستکاری شده در کرکره پنجره سلول انفرادی، چرخ و فلکی را در خارج از فضای زندان میدید و در داخل فضای باز زندان شاهد بود که هر دو سه شب یکبار کامیون یخچالدار میآمد و افراد چیزهایی را با فرستادن صلوات و درود بر خمینی جابهجا میکردند. گلزاری بعدها حدس زد که این چیزها، جنازه بچههای اعدام شده بود.
او یکبار در روز دیدار با خانوادهاش به دلیل صحبت در مورد شرایط بد زندان، پدر و مادر و خواهرش دستگیر شدند. گلزاری خود نیز منتقل و شش ماه را در انفرادی گذراند. او بارها حمید نوری را در سلولها و بندهای مختلف و حتی در سلول انفرادی هم دیده بود. حسن گلزاری شاهد ضرب و شتم حمید شمس، زندانی دیگری توسط حمید نوری هم بود. او خود نیز چندین بار در مناسبتهای مختلف توسط حمید نوری مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود.
حسن گلزاری یکبار توسط حمید نوری در دهم مرداد ۶۷ به همراه حدود ۱۹ نفر – اکثرا از بچههای کرج و هوادار مجاهدین - و چند هوادار چپ، به «اتاقی» در راهروی مرگ برده شدند. از آن گروه تعدادی از جمله علی شاکری، محمد فرمانی، موسی کریم خواه، مهران صمدزاده، محمود نوروزی، مهران بی غم، احمد نعلبندی که اکثرا از بچههای کرج بودند، بعداً اعدام شدند.
شاهد از تعدادی که زنده ماندند به انوشیروان رستم پور، کمال، احمد جعفری، حسن فرمانی اشاره کرد. شاهد بعدازظهر آن روز بدون چشم بند در برابر هیئت مرگ شامل ابراهیم رئیسی، دادستان وقت کرج و رئیس جمهور فعلی ایران، نیری، پورمحمدی، مقتدایی، شوشتری، نادری و چند پاسدار دیگر قرار گرفت.
حسن گلزاری با ضرب و شتم توسط شوشتری و نوشتن کلمه «منافقین» و انزجار از سازمان مجاهدین از اعدام نجات یافت. او را همان روز بلافاصله به سلول انفرادی بردند و حدودا ۲ ماه را در انفرادی گذراند.
شاهد در انفرادی نیز یکبار با لشکری، نوری، فرج و جواد دیدار داشت و بخاطر پاسخ منفی به انجام مصاحبه تلویزیونی، مورد ضرب و شتم قرار گرفت. حسن گلزاری بعداً در بیستم شهریور ۶۸ از زندان آزاد شد.
لازم به ذکر است که حسن گلزاری، دومین شاهد چند بار از طرف وکلای مدافع نوری متهم شد که از روی نوشته شهادت میدهد. دادگاه از پلیس مستقر در آنجا خواست که تایید کند شاهد بدون نوشته شهادت میدهد. پلیس شهادت داد که حسن گلزاری از جریان شهادتش نت برمیدارد اما نوشتهای ندارد.
جلسه بعدی دادگاه نوری چهارشنبه چهاردهم مهر به ادامه شهادت حسن گلزاری اختصاص دارد.