نودوچهارمین مراسم اهدای جوایز اسکار با موفقیت «انکانتو» یا «افسون» ساخته شرکت «دیزنی» همراه بود و این اثر موفق به دریافت جایزه بهترین انیمیشن بلند داستانی شد.
این انیمیشن فانتزی موزیکال درباره دختر کوچک کلمبیایی به نام «میرابل» است که در خانوادهای بزرگ زندگی میکند و تنها فردی است که قدرت جادویی ندارد.
در این اثر به کارگردانی جیرد بوش و بایران هوارد، بازیگران مطرحی به عنوان صداپیشه حضور دارند و یکی از بهترین آثار سالهای اخیر شرکت دیزنی محسوب میشود.
مهرداد ایسوندی، هنرمند جوان ایرانی ساکن کالیفرنیا یکی از چهرهایی است که به عنوان کارگردان هنری در تولید این اثر مشارکت داشته است.
او ده سال پیش برای ادامه فعالیتهای هنری خود به آمریکا مهاجرت کرد و سابقه همکاری در چندین پروژه مختلف دیزنی را در کارنامه حرفهای خود دارد.
مهرداد ایسوندی در گفتوگو با بخش فارسی صدای آمریکا درباره انیمیشن انکانتو توضیحاتی داد.
درباره انکانتو توضیح دهید، چطور به این پروژه ملحق شدید ؟
در حال کار روی پروژه انیمیشنی «رایا» بودم که یکی از تهیهکنندگان دیزنی به سراغم آمد و گفت که به عنوان کارگردان هنری انکانتو انتخاب شدم و به من تبریک گفت، خلاصه ماجرا از اینجا شروع شد.
در ابتدا همه چیز خوب بود تا اینکه همهگیری ویروس کرونا آغاز شد و باید دورکاری میکردیم، تجربه عجیبی بود چون در چنین پروژههای بزرگی ارتباط نزدیک اعضای گروه اهمیت زیادی دارد و این چالش بزرگی برای ما بود، ولی خوشبختانه کارها خوب پیش رفت.
به عنوان کارگردان هنری چه نقشی دارید، معمولا به چه کارهایی میپردازید ؟
به عنوان کارگردان، مسئول نظارت بر عملکرد گروه هنری هستم که با ما کار میکنند. باید مطمئن شوم که همه چیز به درستی انجام میشود و آنها را در جریان شیوه و فضای کار پروژه قرار دهم و بگویم که چه رویکردی در طراحی این دنیای فانتزی و شخصیتهای خیالی داریم.
انیمیشن انکانتو چه تفاوتی با پروژههای قبلی داشت، درباره چه نکات یا ویژگیهای تازهای تحقیق کردید، چه جزئیاتی مورد نظر بود ؟
این بار وظیفه سنگینتری داشتم و باید در جلسات روزانه زیادی شرکت میکردم که به کارگردانی، نورپردازی، تصویربرداری و بخشهای دیگر مربوط بود، و باید در هر مرحله تمامی جزئیات را مرور میکردیم.
ولی چالشی که از نظر شخصی داشتم، این بود که مطمئن شوم که طراحی تمام بخشهای انیمیشن با کلمبیا، منطقهای که داستان در آن اتفاق میافتد مطابقت دارد، یعنی ساختمان، سقف، دیوار، سنگفرشها، مصالح، یا حتی درختان و گیاهانی که شما در این اثر میبینید، پس از بررسیهای دقیق میدانی طراحی شد و همه چیز بسیار دقیق است.
در این فرآیند طولانی با تعدادی از هنرمندان کلمبیایی یا کارشناسانی که تجربه پژوهش در چنین مناطقی را دارند نیز همکاری داشتیم و بصورت دائم با آنها در تماس بودیم، این دشوارترین پروژهای بود که داشتم.
تمامی این مراحلی که درباره آن توضیح دادید، چه مدت طول کشید، چند نفر در تولید این انیمیشن مشارکت داشتند ؟
دقیق نمیتوان گفت ولی در تولید چنین انیمیشنهای بزرگی حدود چهارصد نفر مشارکت دارند که در بخشهای مختلفی فعالیت میکنند.
معمولا این پروژهها چهار سال طول میکشند ولی دو سال آخر بسیار جدی، فشرده و مهم است.
من یک سال و چند ماه درگیر انکانتو بودم و بعد از اتمام آن به سراغ پروژه دیگری رفتم، و در حال حاضر روی انیمیشن مستقل خود کار میکنم.
انکانتو در گیشه بسیار موفق بود، نقدهای مثبتی گرفت و در نهایت صاحب جایزه اسکار شد، به نظر شما چه دلایلی باعث موفقیت این انیمیشن بود ؟
بدون شک عوامل مختلفی در موفقیت این انیمیشن نقش داشت، یعنی بازیگران، موسیقی، و تصویر خوبی داشت که برای انیمیشن بسیار مهم است.
ولی به نظرم یکی از نکات مهم این بود که تماشاگران از هر فرهنگ و نژادی با آن رابطه برقرار کردند و داستان دلنشینی داشت، یعنی در هر نقطهای از دنیا همه به نوعی فضای این خانه را حس میکنند.
من شخصا یاد ایران میافتم، همان خانههای قدیمی که پدربزرگ، مادربزرگ، دایی، خاله و همه فامیل در یک جا زندگی میکردند و دور هم بودند.
انکانتو اثری است با فرهنگ خانوادگی که تماشای آن برای همه زیبا و خاطرهانگیز است.
چه احساسی از اینکه این پروژه برنده جایزه اسکار شد دارید، چقدر خوشحال و هیجانزده هستید ؟
احساس عجیبی دارم، سالها منتظر لحظهای بودم که فیلمی که روی آن کار میکنم، برنده جایزه اسکار شود و این واقعا فوقالعاده است.
من مدت طولانی نیست که به آمریکا مهاجرت کردم و در زمان نسبتا کوتاهی به این موفقیت رسیدم، در این سالها سخت کار کردم و زحمت زیادی کشیدم، و حالا خوشحالم که به نتیجه دلخواه رسیدم. این مسیر برای من به عنوان یک مهاجر دشوارتر بود و باید در فرهنگ و زبان و محیط متفاوتی کار میکردم.
از طرفی شتاب سینما در آمریکا بسیار زیاد است و باید خود را با شرایط جدید وفق میدادم تا بتوانم با هنرمندان حرفهای که سالها در این زمینه کار کردند، همکاری کنم، خوشبختانه آنها با آغوش باز من را پذیرفتند و هم اکنون فکر میکنم که عضوی از این خانواده بزرگ هستم.