مرکز هنرهای آرلینگتون در ایالت ویرجینیا برای مدتی محدود مجموعهای از آثار نگار احکامی، نقاش ایرانی آمریکایی را در معرض دید علاقمندان قرار داده است.
نگار احکامی متولد آمریکا است و از ده سالگی نقاشی میکشد. او دانشآموخته دانشگاه کلمبیا، و دانشکده هنرهای تجسمی نیویورک است و آثارش در بسیاری گالریها و مراکز هنری آمریکا به نمایش درآمده است.
نگار احکامی در نیویورک بزرگ شده ولی چند سال پیش به ویرجینیا نقل مکان کرد و فعالیتهای هنری خود را در مرکز هنرهای آرلینگتون ادامه میدهد.
این مجموعه نقاشی با عنوان فرانسوی «Le Caftan, Le Turban» یا «جامه، سربند» شامل تصاویری از اسطورههای مد و فیلم اروپایی مانند سوفیا لورن یا کاترین دونو است که جامه بلند پوشیده یا سربند دارند.
نگار احکامی در این نقاشیها، با رویکردی جسورانه از نمادهای مد، نشانههای ایرانی، نقوشی از سفالهای یونان باستان و ایتالیا، اشیای مذهبی فرانسوی، و المانهای دیگر استفاده کرده است.
در آثار این هنرمند ایرانی آمریکایی، سبکهای متنوع غربی بصورت جذاب و نامتعارفی با المانهای خاورمیانهای ترکیب میشوند و مخاطب را به دنیای رنگارنگ و شکفتانگیزی میبرند.
نگار احکامی با ترکیب نشانههای خاورمیانهای مورد استفاده در فرهنگ و هنر پاپ غربی در نقاشیهای خود، پدیده گستردهتر و پیجیدهتری از تأثیرات فرهنگی را به نمایش میگذارد.
او در این نمایشگاه نیز با کنکاش در گذشته و حال، برداشت شخصی از زندگی و هویت خود به عنوان یک ایرانی آمریکایی را ارائه میکند و محور اصلی نمایشگاه سفر درونی این هنرمند در دو دنیای متفاوت است.
این نمایشگاه همچنین شامل پرترههای شخصی کوچکی از نگار احکامی با جامه و سربند است که با الهام از پرترههای هاتری ماتیس، نقاش فرانسوی از مدلی به نام لورت کشیده شده است.
این خودنگاریها با نقاشیهای فانتزی این هنرمند از زنان سفیدپوست در تضاد هستند و به این ترتیب بخش دیگری از احساسات «دیگری شدن» به عنوان یک زن ایرانی آمریکا را بررسی میکنند.
علیرغم محدودیتهای مرتبط با همهگیری ویروس کرونا، برگزاری این نمایشگاه که تا ۲۶ مارس ادامه دارد، با استقبال مناسبی از سوی هنردوستان مواجه شده است.
نگار احکامی در گفتگو با بخش فارسی صدای آمریکا درباره نمایشگاه توضیحاتی داد.
- این نمایشگاه چه مجموعهای از آثار شما را در بر میگیرد؟
کفتان یا جامه، لباسی است که مردم آمریکا آن را با مراکش مرتبط میدانند، اما قدمت بیشتری دارد و سابقه آن به ایران و بین النهرین باز میگردد. من زنان را نقاشی کردم، زنان غربی، زنان اروپایی که به پوشیدن این جامههای زیبا معروف بودند.
در تصاویری که اکثرا مربوط به دهه ۱۹۶۰ است، آنها با این جامهها دیده میشوند و اینطور به نظر میرسد که این زنان غربی چنین پوشاکی را بوجود آوردند و با پوشیدن جامه، سبک و ظاهر مد را تغییر دادند.
من عاشق این تصاویر سوفیا لورن، کاترین دونو، و سایر مدلهای زیبای اروپایی هستم، ولی از طرفی با خود کلنجار هم میروم، و این حس را دارم که فرهنگی که در آن بزرگ شدم ارزشی برای این گذشته تاریخی قائل نشده و نسبت به آن بیتوجهه بوده است.
به همین دلیل در این نقاشیها علاوه بر الهام، نوعی اضطراب و تنش نیز وجود دارد، چون حس آنچه که مردم به آن فکر میکنند، مهم است و بیشترین ارزش فرهنگی را دارد، و این موضوعی است که من در آثارم به آن پرداختم.
- به عنوان یک هنرمند ایرانی آمریکایی درباره تأثیر فرهنگ ایرانی روی آثار خود توضیح دهید
این موضوع تأثیر عمیقی روی آثارم دارد، زبان فارسی من خیلی روان نیست و برای من نقاشی جایگزین زبان شده است. این راهی بوده که از طریق آن توانستم الهام بگیرم، ارتباطم را حفظ کنم، و با احساس ناخوشایند عدم توانایی برای رفتن به این فضاها، یا غم و اندوهی ناشی از جدایی از این دنیاها کنار بیایم.
این تمایل به ایجاد ارتباط وقتی که آنها را بوضوح حس میکنم، ارتباط زیادی با چنین غمی دارد و برای من بسیار الهامبخش است.
برای من کاشیهای مساجد اصفهان یا یزد بسیار الهامبخش است، همینطور تک تک اشیای سرامیکی که با نگاه کردن به آنها در موزه متروپولیتن بزرگ شدم، اشیایی از ایران که با صدای بلندی با من صحبت کردند و الهامبخش بودند.
وقتی به نقاشیهای من نگاه میکنید، میبینید که به نوعی میخواهم برقصم و به اطراف سفر کنم، چنین حسی را وقتی که به هنر ایرانی نگاه میکنم، دارم، یعنی شما در یک نقطه متمرکز نیستید و چشمهایتان دائم در حال گردش است.
این همان کاری است که میخواهم با نقاشیهای خود و بدون کپی کردن انجام دهم، بدون اینکه تلاش کنم کارهایی را که قبلاً توسط هنرمندان ایرانی در سدهها و هزاره های پیش انجام شده تکرار کنم.
من آنها را به شیوه، روش، و زبان خودم بیان میکنم ولی قطعا از هنر ایرانی در آثارم الهام میگیرم.
- رویکرد شما درباره استفاده از رنگ در آثارتان چیست؟
این رنگها در درون من هستند و آنها را کپی نمیکنم، اما مطمئناً از بناهای زیبای اصفهان، یزد، یا اشیای شگفت انگیز فیروزهای ایران الهام گرفته شدهاند.
در همین حال از رنگ های آبی تیره در فرمهای مختلف نیز استفاده می کنم زیرا این رنگهای آبی از ایران و افغانستان آمدهاند و حضور چشمگیری در تاریخ هنر دارند، و حتی در کلیساهای فرانسه بسیار دیده میشوند و از نظر جهانی تأثیرگذار بودند.
بنابراین برای من حتی استفاده از این رنگهای آبی راهی برای صحبت در مورد جهانگرایی است، زیرا در آمریکا که ما زندگی میکنیم، درباره تأثیر آن بخش از جهان زیاد صحبت نمیشود.
- تجربه برگزاری این نمایشگاه در دوران همهگیری ویروس کرونا چگونه بود؟
مردم خیلی هیجانزده هستند و از این موضوع واقعا خوشحال شدم. علیرغم محدودیتهایی که در رابطه با همهگیری ویروس کرونا وجود داشت، استقبال از نمایشگاه بیشتر از حد انتظار بود، فکر میکنم که مردم به تدریج برای بیرون رفتن و تماشای هنر آماده میشوند و این احساس خوبی است.
کار روی این مجموعه در دوران قرنطینه نیز چالش بزرگی بود. همه چیز تعطیل شد و فرزندان من همیشه خانه بودند و خیلی شلوغ میکردند، انتظار نداشتم که بتوانم این کار را انجام دهم. با توجه به بهم ریختگی دنیا، واقعا تمرکز کردن سخت بود.
وقتی این مجموعه را برای نمایشگاه تکمیل کردم و نقاشیها به دیوار آویزان شد، بسیار خوشحال بودم، حس کردم که این کار بالاخره به پایان رسید و این پروژه را انجام دادم، از مرکز هنرهای آرلینگتون سپاسگزارم که چنین موقعیتی را در اختیار من قرار داد.
- آیا عید نوروز را جشن میگیرید؟
هر سال جشن میگیریم، عید شما مبارک، نوروز پیروز، برای همه نوروزی فوقالعاده، و شادی و تندرستی آرزو میکنم.
برای من نوروز، موقع خاصی از سال است، من دو فرزند دارم که نیمه ایرانی هستند و احساس مسئولیت میکنم که این سنتها را ادامه دهیم. سفره هفت سین ما خیلی بزرگ نیست چون من بیشتر اوقات در حال نقاشی هستم ولی برای من مهم است، این موقع از سال را خیلی دوست دارم.
همه ما باید خوشحال باشیم و قدر چیزهای فوقالعادهای را که در زندگی داریم، بدانیم.