نیویورک تایمز -
وقتی سوریه درگیر جنگ داخلی شد، یک اسلامگرای کویتی به نام غنیم المطیری، با امید به این که گروه وابسته به القاعده در سوریه دولت بشار اسد را ساقط کند و یک دولت اسلامی در آن کشور بنیانگذاری کند، کمک های مالی کلانی از اعطاکنندگان ثروتمند کشورهای حاشیه خلیج فارس به آن گروه تزریق کرد.
اما چندی نگذشته، از دیدن این که یک گروه اسلامگرای دیگر به نام «دولت اسلامی عراق و شام» در آن کشور سربرآورده، امیدهایش به یأس تبدیل شد. «دولت اسلامی عراق و شام» – داعش – که در سبعیت دست القاعده را از پشت بسته، به سرعت بخش هایی از سوریه را تحت کنترل خود درآورد، و سپس به کشورگشایی در عراق پرداخت. گروه جدید نه تنها نام خود را به «دولت اسلامی» تغییر داد، بلکه مسلمانان جهان را فراخواند تا با ابوبکر البغدادی، رهبر گروه بیعت کنند.
القاعده بیش از دو دهه بعد از ظهور، برای اولین بار خود را در برابر یک سازمان جهادی دیگر یافته که منابع مالی و نفوذ کافی دارد تا موقعیت القاعده را به عنوان پرچمدار اسلامگرایی افراطی و خشونت بار به خطر بیندازد. القاعده فعلاً موقعیت منحصر به فرد خود را از دست داده، ولی پرسش اصلی برجاست و آن این که: آیا این گروه جدید، که خود را صرفاً «دولت اسلامی» می خواند، دوام خواهد آورد؟
کسانی که هنوز متحد القاعده اند، فکر می کنند همان تاکتیک هایی که «دولت اسلامی» را هم زمان، هم با غرب دشمن کرد و هم با ایمن الظواهری – رهبر فعلی القاعده بعد از اسامه بن لادن – در نهایت موجب نابودی گروه خواهد شد.
غنیم المطیری گفته «همه ما رویای یک کشور اسلامی را در سر داریم، ولی ما یک اسلام سیاسی می خواهیم که بتواند در برابر دنیا قد علم کند، نه این که از روی نقشه محو شود. قدرتهای بزرگ هرگز چنین چیزی را برنمی تابند، و آنها بزرگتر و قوی تر از «دولت اسلامی» هستند.»
هرچند خیلی ها اعلام خلافت «دولت اسلامی» – یعنی حکومت جهانی اسلام – را به عنوان پروپاگاند (تبلیغات) رد کردند، این گروه که در نزدیک به یکسال از ناکجا آباد سر برآورده، ایدئولوژی و تاکتیک های پیروان بزرگترین سازمان های جهادی اسلامی را به چالش گرفته است.
دوشنبه گذشته، اعضای «دولت اسلامی» در شهر رقه سوریه یک رژه نظامی به راه انداختند که هدف از آن نمایش پیروزی و دستآوردهایشان – از جمله موشک های اسکاد و دیگر سلاح های سنگینی که ظاهراً از غارت پایگاههای نظامی عراق به چنگ آورده بودند.
حسن ابوهانیه، کارشناس نهضت های اسلامی در اردن می گوید: «واضح است که نسل اول و دومی که القاعده را به راه انداختند، بیشترشان هنوز به ایمن الظواهری وفادارند، اما نسل جدید افراطی تر، و طبعاً به «دولت اسلامی» نزدیکتر است.
القاعده که به استفاده از تاکتیک های تروریستی علیه دولت های غربی و عرب پایبند است، از «دولت اسلامی» برای کشتن غیرنظامیان و جنگ علیه دیگر مسلمانان انتقاد کرده. رقابت میان دو گروه اسلامگرای افراطی چشم انداز جهاد اسلامی در خاورمیانه را آشفته کرده و موجب بحث هایی شده برسر این که چطور باید با جهادی ها برخورد کرد، و یک دولت اسلامی دقیقاً باید واجد چه ویژگی هایی باشد.
کارشناسان می گویند «دولت اسلامی» پیروزی اش را تا حد زیادی مرهون عدم موفقیت دیگر گروه های اسلامگرا، و توان بهره گیری از شرایط محلی است، مثل خشم سنیان عراقی از دولت تحت کنترل شیعیان.
سال گذشته، خلع محمد مرسی رئیس جمهوری اسلامگرای مصر به دست نظامیان، به فلسفه اخوان المسلمین در مورد تحول تدریجی از طریق سیاست های انتخاباتی و اصلاحات اجتماعی ضربه شدیدی وارد کرد.
قدرت و نفوذ رهبری مرکزی القاعده سال هاست که رو به زوال است. حملات پهپادهای آمریکایی توانایی رهبران القاعده در جذب و هدایت هواداران و گروه های وابسته را بسیار محدود کرده و الظواهری، که بعد از اسامه بن لادن به رهبری القاعده رسید، جذبه سلف خود در جذب پیکارجویان جوان را ندارد.
این نسل جوان پیکارجو از طریق کمپین «دولت اسلامی عراق و شام» در شبکه های اجتماعی، به سرعت شیفته و جذب این گروه شد، و اعلام یک دولت اسلامی از سوی داعش، برای آنها جذاب تر و الهام بخش تر از چشم انداز درازمدت القاعده بود. ابوعمر، یکی از جوانانی که جذب «دولت اسلامی» شده، می گوید:«القاعده یک سازمان است و ما یک دولت (حکومت). اسامه بن لادن برای برقراری یک حکومت اسلامی می جنگید و ما این رویا را عملی کرده ایم.»
داعیه های جهانی «دولت اسلامی» توسط ابومحمد العدنانی، سخنگوی گروه قرائت شد و اوایل این هفته روی یک نوار صوتی منتشر شد. در این نوار، «دولت اسلامی عراق و شام» نام خود را به «دولت اسلامی» تغییر داده و تأکید کرده که برای قدرت و اختیارات خلافت اسلامی حد و مرز جغرافیایی قائل نیست.
گروه های اسلامگرای شبه نظامی در منطقه خاورمیانه واکنش های متفاوتی به این ادعا نشان دادند. گروه های کوچک در مصر، لبنان، سوریه و دیگر کشورها از آن استقبال کردند و در شهر رقه سوریه، که «دولت اسلامی» آن را به عنوان مرکز خلافت تعیین کرده، صدها نفر پرچم های سیاه گروه را تکان می دادند و به نشانه جشن و سرور، شلیک هوایی می کردند. اما دیگران ادعای گروه را مسخره خواندند.
«دولت اسلامی عراق و شام» از بقایای القاعده در عراق سر برآورد. این گروه با استفاده از خلأ ناشی از جنگ داخلی در سوریه توانست تجدید سازماندهی کند، منابع مالی و نظامی فراهم کند، پیکارجویان جدیدی به استخدام درآورد، و با بمبگذاری در پایگاه های شورشیان، اعدام اقلیت ها و تحمیل عقاید مذهبی اش به شهروندان گوی سبقت را در ظلم و سفاکی از بقیه گروه ها از جمله القاعده برباید.
ظهور صاعقه وار «دولت اسلامی» در عراق، همراه با نارضایی و خشم سنیان از تبعیضات نوری المالکی، نخست وزیر علیه سنیان، مایه اعتبار آن گروه در میان مردم عراق شد.
با آن که بیشتر تحلیلگران می گویند «دولت اسلامی» در صحنه باقی می ماند، به نظر بسیاری این گروه نمی تواند دستآوردهای اخیر خود را در دراز مدت حفظ کند.
برخی دیگر هم می گویند بیشتر طرفداران «دولت اسلامی» در عراق، از کمکی که به جنگ علیه «دشمن مشترک» کرده خوشحالند ولی ایدئولوژی آن را رد می کنند؛ و این به معنای آن است که اگر گروه بخواهد قدرت خود را اعمال کند، با مقاومت شدید رو به رو می شود. شیخ زیدان الجبیری، رهبر شاخه سیاسی شورای انقلابی قبایل عراق گفته «تا جایی که اصولی که «دولت اسلامی» دنبال می کند، با اصول مورد نظر قبایل عراقی یکی باشد، ما با آنها خواهیم بود.»
اما شیخ وقتی نوار سخنرانی سخنگوی «دولت اسلامی» در مورد خلافت اسلامی را شنید، سخنگو را «مادرسگ» خواند و گفت قبایل عراقی خودشان مسلمان هستند و اجازه نمی دهند فرد دیگری به نام اسلام بر آنها حکومت کند: «این طرح به درد ما نمی خورد. به هیچ وجه.»