نشنال، روزنامه انگليسی زبان امارات متحده عربی زير عنوان «نا آرامی سوريه زير ذرّه بين ايران» می نويسد ايران تظاهرات در سوريه را بی رنگ جلوه می دهد حال آنکه شورش و اعتراض در ديگر نقاط جهان عرب را به عنوان يک «بيداری اسلامی» تحسين می کند.
توانائی تهران برای قدرت نمائی در جهان عرب در صورتی که سوريه دگرگون شود، و يا رئيس جمهوری آن جای خود را به رهبری بسپارد که تمايلات دوستی کمتری داشته باشد، به ميزانی قابل توجه کاهش خواهد يافت.
فعلا چنين به نظر می رسد که مقام های دولت ايران به توانائی مقام های دولت سوريه برای درهم شکستن تظاهراتی مسالمت آميز که آن کشور را به خروش آورده است اطمينان دارند.
مقام های آمريکائی هفته گذشته گفتند ايران برای تضمين چنين نتيجه ای تجهيزات ويژه سرکوبی تظاهرات به سوريه فرستاده است، و در همين حال هيلاری کلينتون ايران را به رياکاری و دو روئی متهم کرد.
وزير امور خارجه آمريکا گفت تهران سعی می کند خود را با بعضی از قيام های مردمی در جهان عرب همراه و هم ترازجلوه دهد، حال آنکه همزمان می کوشد جنبش های دمکراسی طلب را در ايران و سوريه عقيم و خنثی کند.
درهمين حال تهران مدعی است قدرت های غربی، نا آرامی در سوريه را با هدف لطمه زدن به ايران تحريک می کنند، زيرا ايران از مقاومت بشار الاسد رئيس جمهوری سوريه در مقابل اسرائيل جانبداری می کند.
تهران تا کنون ضمن استقبال از دگرگونی ها در خاورميانه ای جديد و رو به ظهور آن ها را ضربه ای به آمريکا و دستاوردی در جاه طلبی های منطقه ای خود توصيف کرده است.
ايران همچنين به درآمدهای نفتی بادآورده ای دست يافته است که حاصل آشفتگی های منطقه ای است و از آنها به عنوان ابزاری با ارزش در کاستن از فشار تحريم های تحت رهبری آمريکا استفاده می کند.
سوريه برای ايران راه گشای مناسبات در خاورميانه بوده است و در تماس و ارتباطات با جنبش حزب الله مورد حمايت ايران در لبنان نيز که حضور نيابتی تهران در مرز با اسرائيل را ممکن می کند، نقشی حياتی دارد.
سوريه و ايران همچنين از گروه ستيزه گر فلسطينی حماس در نوار غزه حمايت می کنند و ارزش سرمايه گذاری های ايران در سوريه سر به ميلياردها دلار می زند.
اشتراک و اتفاق نظر ميان تهران و دمشق، در نگاه اول، غير محتمل به نظر می رسد. ايران غيرعرب، يک جمهوری اسلامی شيعه تندرو است. سوريه، دولت عرب کاملا سکولاری است که اکثريت جمعيت آن را سنی ها تشکيل می دهند، هرچند که خاندان آقای اسد و گردانندگان اصلی رژيم او از اقليت علوی هستند - که يک شاخه انشعابی از شيعه محسوب می شود.
نا آرامی در سوريه موجبی برای شرمساری عميق مقام های دولتی ايران در صحنه داخلی است. هنگامی که شورش در جهان عرب شروع شد، توجيه اين بود که فقط دولت های متحد و نزديک به آمريکا با چالش ملت هايشان روبرو می شوند . بنابراين سوريه امن بود، و حتی خود ايران، چرا که استدلال می شد حکمرانان هر دو کشور در اعتراض های ضد آمريکائی با معترضان همراه وهم رای اند.
مقام های دولتی ايران سکوت خود را درباره اعتراض های مردمی در سوريه هنگامی شکستند که پشتکار معترضان و گسترش دامنه اعتراض ها به حدی غير قابل انکار رسيده بود. اما در آن موقع نيز، به گونه ای قابل پيش بينی، اعتراض ها و معترضان را آن طور که سوريه معرفی می کرد، جلوه دادند: کوچک و پراکنده و تحريک شده توسط غرب برای کمک به اسرائيل.