حامد سلیمانزاده منتقد، کارشناس، و مدرس ایرانی سینما که سابقه داوری در چندین جشنواره بینالمللی فیلم را در کارنامه خود دارد، به عضویت «مرکز مطالعات پیشرفته هنر و علم برلین» پذیرفته شد.
سلیمانزاده که عضو فدراسیون بینالمللی منتقدان فیلم «فیپرشی» است، آثار متنوعی را در رابطه با سینمای ایران و جهان منتشر کرده است.
مرکز مطالعات پیشرفته هنر و فیلم برلین که به اختصار «باس» (BAS) نامیده میشود، به عنوان نهادی پژوهشی در دانشگاه هنرهای برلین (UdK) و تحت نظارت وزارت آموزش و پژوهش جمهوری فدرال آلمان تاسیس شده است.
هدف از ایجاد این نهاد، همافزایی پایدار و تعامل گسترده میان شیوههای هنری نوین و تئوریهای علمی روز است.
این مرکز با تاکید بر مطالعات بینارشتهای، هر ساله تعداد محدودی از دانشمندان، پژوهشگران، هنرمندان، و شخصیتهای دیگر را در زمینه های گوناگون به عضویت میپذیرد و فضای کاری متنوعی را برای آنها فراهم می سازد.
حامد سلیمانزاده در گفتوگو با بخش فارسی صدای آمریکا درباره عضویت در این مرکز و فعالیتهای پژوهشی خود توضیحاتی داد.
پرسش: درباره جایگاه مرکز مطالعات پیشرفته هنر و علم برلین و عضویت خود توضیح دهید؟
پاسخ: درباره جایگاه این نهاد باید بگویم که در تعریف رسمی آن و ارزشیابی بینالمللی، «دارای شخصیت فزاینده جهانی» توصیف شده است و از این حیث یکی از مهمترین مراکز تولید فکر و اندیشه در اروپا محسوب میشود.
دلیل گزینش من نیز سابقه بینالمللی است که در زمینه پژوهش سینمای ایران و ارتباط آن با تئوریهای فلسفی دارم، و از این سو که میتوانم در فضایی متفاوت به کار پژوهشی خود ادامه دهم.
پرسش: در این دوره درباره چه موضوعی تحقیق خواهید کرد؟
پاسخ: هم اکنون در این مرکز در حال انجام پژوهشی با عنوان «تصویر راه در سینمای کیارستمی به عنوان نشانهای فلسفی» هستم. ایده این پروژه را سالها در سر داشتم اما مجالی برای انجام آن نداشتم تا اینکه به برلین آمدم.
همان طور که می دانید کلیدواژه «راه»، پیشینهای کهن در ادبیات و شعر فارسی دارد و عموما شاعران کلاسیک ما همچون خیام، عطار، یا مولانا، و همچنین شاعران معاصری مانند نیما، فروغ، شاملو، با سهراب از این واژه برای تصویر کردن جستجو بهره بردهاند.
در ادبیات ما، در راه بودن مهمتر از به مقصد رسیدن است. ارزش حال و تجربه کشف در لحظه، کارکرد راه در آثار ادبی و هنری ما است.
راه، جریانی از حقیقت میسازد که مدام دور و نزدیک می شود. طبعاً کیارستمی که خود شاعر هم بود و به شعر و ادبیات فارسی کاملا آشنایی داشت، به شکل ناخودآگاه یا خودآگاه، راه را بدل به موتیفی در آثارش کرده است که در آن به نوعی «شدنِ» فلسفی برای داستان، کاراکتر، و فضا اتفاق می افتد و همین میتواند نقطه اتصال سینمای او به تئوری های هستی شناختی، معرفتی و فلسفی باشد.
ژان لوک نانسی، فیلسوف مطرح فرانسوی، در کتاب «بداهت فیلم» به راههای زیگزاگ کیارستمی اشاره کرده است، و همچنین چند منتقد و فیلسوف دیگر، اما تاکنون راه در سینمای او از منظر خوانشی ادبی-فلسفی، و فراتر از تصویر محض مورد بررسی کامل قرار نگرفته است.
پرسش: حضور چهرههایی مانند شما در نهادهای پژوهشی غربی تا چه میزان در معرفی بهتر و شناخت بیشتر فرهنگ و هنر ایران تأثیرگذار است؟
پاسخ: بدیهی است که حضور هر ایرانی در چنین جایگاهی، به آشنایی هر چه بیشتر اهل تفکر و اندیشه غربی با فرهنگ و هنر و تمدن ایرانی کمک میکند. تلاش من نیز با انجام چنین پروژههایی، ارائه خوانشی فارغ از حب و بغضهای معمول در برخورد با چنین داشتههای مهمی است.
تصویر خوانش اگزوتیک که در مواجهه غرب با شرق سابقهای تاریخی دارد، باید هویتی فراتر از کنجکاوی و غریبی پیدا کند، و به شناخت منجر شود. سعی میکنم در این مسیر حرکت کنم تا شاید نگاهی دیگر به مواجهه اندیشمندان غربی با جلوههای فرهنگی و هنری ما افزون شود.
پرسش: گویا برای داوری یکی از جشنوارههای فیلم در آلمان انتخاب شدهاید؟
پاسخ: درست است، در حال حاضر داور جایزه فیپرشی (فدراسیون بین المللی منتقدان فیلم جهان) در شصتوهشتمین جشنواره فیلم «ابرهاوزن» آلمان هستم که از قدیمیترین و معتبرترین فستیوالهای فیلم کوتاه جهان است.
این جشنواره در تاریخ خود بسیاری از چهرههای مطرح سینماگر را کشف و از آنها حمایت کرده است. هدف تاریخی این جشنواره همیشه حمایت از اندیشههای مستقل و کم بودجه، رویکرد های رادیکال و انتقادی، و ساخت جهانی فارغ از نژادپرستی بوده است. خوشحالم که امسال بخشی از این تجربه هستم.