نشریه فارن پالسی، در تحلیلی به قلم کنت ام پولاک عضو ارشد موسسه امریکن اینترپرایز، ضمن اشاره به تغییر استراتژی و سیاستهای کلان ایران در خاورمیانه نوشت: استراتژی کلان ایران به طور اساسی تغییر کرده است.
از زمان انقلاب ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی به صورت یکپارچه برای تسلط بر خاورمیانه و بیرون راندن آمریکا و اسرائیل از این منطقه تلاش کرده است. تهران در این مسیر، با استفاده از باجخواهی و شورش، سعی در تحت فشار قرار دادن کشورهای عربی داشته و یک کارزار تروریستی بیامان علیه ایالات متحده و اسرائیل به راه انداخته است.
نویسنده ضمن اشاره به تغییر استراتژی و سیاستهای کلان ایران در خاورمیانه نوشت: استراتژی کلان ایران به طور اساسی تغییر کرده است.
از نمونههای این تغییر سیاست، دستیابی ایران به توافقی با عربستان سعودی و با میانجیگری چین بود. دو کشور پس از دهسال قطع روابط دیپلماتیک، ارتباط خود را از سر گرفته و حتی درباره همکاری با هم برای جلوگیری از فروپاشی بیشتر سودان گفتگو کردند.
دولت ایران همچنین روابط دیپلماتیک خود با امارات متحده عربی را از سر گرفته و تهران به دنبال همکاری با ابوظبی در زمینه حمل و نقل هوایی و زیرساختها است. امارات تا آنجا پیش رفته است که از ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا در خلیج فارس خارج شده و با پیوستن به ائتلاف رقیب با ایران موافقت کرده است.
تهران مذاکرات صلح با بحرین، که دولتش هنوز جمهوری اسلامی را به خاطر تلاشهای مختلف برای برانگیختن انقلاب توسط اکثریت شیعه در این کشور مقصر میداند، آغاز کرده است. تهران همچنین توافقنامه توسعه تازهای با عمان دارد و در حال عادیسازی روابط با مصر است.
جمهوری اسلامی همچنین مذاکرات با ترکیه (روسیه و سوریه) درباره یافتن راهحلی برای مشکلات دوجانبه خود در عراق و سوریه را از سر گرفته است. آنها یک قرارداد جدید نفت در برابر گاز با عراق دارند، جایی که متحدانشان حتی بیش از گذشته بر دولت تسلط دارند.
یکی از برجستهترین این تغییرات، پیشنهاد دولت ایران برای تشکیل یک مجمع منطقهای بدون حضور ایالات متحده و اسرائیل است، چیزی که در دهه گذشته غیر قابل تصور بود. وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به تازگی سفری به چهار کشور خلیج فارس را به پایان رساند که دستاورد بیسابقهای را نصیب ایرانیان کرد.
با این حال، این همه صلح، دوستی با همسایگان، شامل ایالات متحده و اسرائیل نشد.
ایرانیان در این زمینه همچنان به سیاستهای سخت خود پایبند هستند. نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران همچنان به آزار و اذیت کشتیهای آمریکایی در خلیج فارس ادامه میدهد، ایران در شش ماه گذشته حداقل پنج بار کشتیهای مرتبط با ایالات متحده یا اسرائیل را مورد حمله یا توقیف قرار داده است.
آنها همچنین حمایت خود را از گروههای تروریستی مختلف فلسطینی افزایش دادهاند. به همین ترتیب متحدان و نیروهای نیابتی ایران در میان شبهنظامیان شیعه عراق نیز به آزار و اذیت نیروهای آمریکایی در آنجا پرداختهاند.
در کنار متحدان سوری و روس، جمهوری اسلامی همین کار را در سوریه نیز انجام میدهد.
به نظر میرسد که حتی آزادی اخیر زندانیان بین ایالات متحده و ایران، پیش از هرگونه علاقه به تنشزدایی واقعی، بیشتر به نیاز شدید ایران به پول نقد ارتباط داشته باشد.
سیاستهای خارجی تازه جمهوری اسلامی ممکن است به منظور بهرهبرداری از این وضعیت باشد. پس از ۴۰ سال تحریک و تجاوز، کشورهای عرب خیلی خوب میدانند که ایران قادر به انجام چه کارهایی است، به خصوص اگر ایالات متحده برای جلوگیری از آنها حضور نداشته باشد.
در کنار این تهدید واقعی، به نظر میرسد که جمهوری اسلامی وعده بهبود روابط با عربستان را در صورت رهایی جهان عرب از وابستگی به ایالات متحده و پذیرش نقش ایران، اضافه کرده است.
تا به امروز، انگیزه اصلی توافقنامه ابراهیم و دیگر روابط نزدیک بین کشورهای عربی و اسرائیل، تمایل آنها به اتحاد به دلیل ترس مشترک از جمهوری اسلامی و متحدان و یارانش بوده است.
دولت بایدن معتقد است که آشتی عربستان و اسرائیل و پیوند نهایی آن، برای ایران خطرناک و برای ایالات متحده به طور بالقوه مفید است. اینکه این اتحاد موهبتی برای ایالات متحده باشد، تا حد زیادی به میزان مشارکت آمریکا در آن بستگی دارد.
این موضوع به معنای آن است که در غیاب نقش فعال ایالات متحده در منطقه و در چنین اتحادی، یک ائتلاف جدید میان اسرائیل و عربستان ممکن است محرک تجاوز بیشتر جمهوری اسلامی شده و باعث افزایش تنشهایی فاجعه بار برای منطقه و در صورت تاثیر گذار بودن بر جریانات انرژی خاورمیانه، برای ایالات متحده و کل جهان باشد.
این مطلب با استفاده از مقاله «نشریه فارن پالسی» تنظیم شده است.