مقامات بلندپایه سابق سازمان ملل در نامه سرگشادهای با ۲۰۰ امضا خطاب به دبیرکل، به او هشدار دادهاند که اگر شخصا برای میانجیگری میان روسیه و اوکراین برای برقرار کردن صلح دست به کار نشود، نه تنها ممکن است سازمان ملل متحد به نهادی بیخاصیت تبدیل شود، بلکه ادامه موجودیت آن نیز به مخاطره میافتد. آنها مینویسند که بخش اندکی از هزاران کارمند متعهد کنونی و سابق این سازمان هستند که به منشور این سازمان و ماموریت جهانی آن برای حفظ صلح و امنیت جهانی، باور دارند.
مقامات سابق سازمان ملل متحد، از جمله جمعی از معاونان سابق دبیرکل، در این نامه به او اصرار میکنند که برای برقراری صلح در اوکراین آماده باشد که شخصا خطر کند، و میافزایند که اشغال اوکراین توسط یکی از پنج عضو دائمی شورای امنیت، سازمان ملل را با خطری حیاتی برای موجودیت آن، روبرو کرده است.
سخنگوی دبیرکل سازمان ملل روز چهارشنبه اعلام کرد دبیرکل نامههایی به روسای جمهوری روسیه و اوکراین فرستاده و از آنها برای مذاکره در باره صلح، در خواست دیدار کرده است. روز پیش از آن، دبیرکل برای مکث انساندوستانه در مخاصمات، فراخوان داد و هفته گذشته، مارتین گریفیتس، معاون خود در امور انساندوستانه و کمکهای اضطراری، را مامور کرد که برای برقراری آتشبس موقت انساندوستانه در اوکراین با سران کشورهای درگیر مذاکره کند. آقای گریفیتس روز دوشنبه اعلام کرد در این ماموریت موفقیتی نداشته است.
نویسندگان نامه به دبیرکل، مینویسند علاوه بر واکنش انساندوستانه قابل توجه سازمان ملل به بحران اوکراین، خواهان راهبردی روشن برای استقرار صلح از سوی دبیرکل هستند که با آتشبس موقت شروع شود و از قابلیتهای سازمان ملل برای میانجیگری و حل و فصل مناقشات استفاده کند. این اقدامات میتواند از جمله، دیدار از مناطق جنگزده، بحث و گفتگو با طرفهای مناقشه و حتی انتقال موقت دفتر دبیرکل به اروپا را شامل شود، که عزم سازمان ملل برای برخورد مستقیم با بحرانی عمده را نشان دهد.
مقامات سابق سازمان ملل این که کشورهای مختلف از جمله ترکیه، فرانسه، اسرائیل، و اتریش برای میانجیگری پا پیش گذاشتهاند را نگرانکننده میدانند و مینویسد برعکس در بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۱، یو تال، دبیرکل برمهای سازمان ملل که به تازگی کار خود را آغاز کرده بود، نقش عمدهای را در کاهش از تنشها و سرانجام میانجیگری میان روسیه و آمریکا، ایفا کرد.
نمونه دیگر، جنگ خلیج فارس بود که طی دبیرکل خاویر پرز دکوئهیار، آمریکا را متقاعد کرد که با عراق مذاکره کند، و در سال ۲۰۰۳، سازمان ملل کار میانجیگری را به قدری جدی گرفته بود که فرستاده ارشد آن سرجیو وییرا دو مئو، که در مقر سازمان ملل در بغداد بود، بر اثر حمله تروریستی جان خود را از دست داد.
از جمله نویسندگان نامه، میتوان از جفری فلتمن معاون دبیرکل در امور سیاسی بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ معاون دبیرکل در امور سیاسی بود، اندرو گیلمور دستیار دبیرکل در امور حقوق بشر از ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۹، و فرانتز بامان دستیار دبیرکل در مجمع عمومی تا سال ۲۰۱۹ نام برد.
در بخشی از نامه سرگشاده مقامات سابق سازمان ملل خطاب به دبیرکل آمده است: «به سبب نگرانی نسبت به چالش وجودی که سازمان ملل در این مقطع تاریخی با آن روبرو است، تصمیم گرفتیم صدای خود را بلند کنیم ... اشغال اوکراین توسط روسیه به نظام جهانی بعد از جنگ دوم به شدت آسیب میزند، و اوج مجموعه تهدیدها علیه صلح و امنیت بشریت، رونق مشترک و احترام به حقوق بشر است؛ حقوقی که در سازمان ملل تجسم یافته است.»
منتقدان دبیرکل سازمان ملل میگویند مقیاس بزرگ شکاف میان اعضای دائمی شورای امنیت، و همچنین رایگیری در مجمع عمومی، که اختلافهای عمیق میان کشورهای جهان بر سر اخراج روسیه از شورای حقوق بشر را نشان داد، دبیرکل را از تحرک بازداشته است. اما هواداران گوترش استدلال میکنند که دبیرکل، در انتقاد خود از اشغال اوکراین به عنوان اقدامی غیرقابل بخشش و تاسفبار، بدون به مخاطره افکندن نقش حرفهای خود، تا جایی که میتوانست، صراحت داشته است.
نویسندگان نامه یادآور میشوند که از میانجیگری پشت پرده گوترش اطلاعی ندارند، ولی از او میخواهند که بر تلاشهای شخصی خود بیافزاید و تمام قابلیتهائی که در اختیار دارد، به کار گیرد و از درسهای گرفته شده از مناقشههای سابق برای پایان بخشیدن به درگیری و حل و فصل جنگ اوکراین از راههای صلحآمیز، استفاده ببرد.
در بخش دیگری از نامه آنها آمده است: «این علت وجودی سازمان ملل است که بار دیگر در این مورد تحت آزمایش قرار میگیرد.» آنها هشدار میدهند که در غیر این صورت، سازمان ملل به طور فزاینده خاصیت خود را از دست میدهد و به سرنوشت جامعه ملل دچار میشود؛ رویدادی که تلفات انسانی و ویرانیهای مادی بسیار به دنبال داشت.