کایلی مور-گیلبرت، پژوهشگر استرالیایی تاریخ و فرهنگ خاورمیانه که مدت ۸۰۴ روز در بازداشتگاه اوین زندانی بود، دوشنبه ۲ آبان در مقالهای برای پایگاه اینترنتی شبکه خبری سیانان مینویسد آرزو داشت زندان اوین در آتش نابود میشد.
خانم کایلی مور گیلبرت مینویسد پیامهایی که شنبه ۲۳ مهرماه از فعالان سیاسی و همبندهای سابق خود دریافت میکرد حاکی از آن بود که زندان در آتش میسوزد و در داخل زندان دارند به زندانیها شلیک میکنند.
او مینویسد همه حیرت کرده بودند و برای کسانی که در زندان گیر کرده بودند، وحشتزده و نگران بودند. او تصویر خواهران همبند خود را به نظر میآورد که در راهروهای دود گرفته با تاثیر گاز اشکآور میجنگند.
او مینویسد تصور اسارت در یک بخش پرازدحام زندان، بدون راه گریز از شعلهها، گلولهها و پیشروی نیروهای ضد شورش از هر سو را به سختی طاقت میآورد.
خانم مور-گیلبرت مینویسد: «اما جایی در اعماق درون خود، امیدوار بودم این محل لعنتی در آتش نابود شود، البته بعد از آن که همه زندانیها موفق به فرار شده باشند.»
کایلی مور-گیلبرت میافزاید با علم به این که زندان اوین در ماه اخیر، از هنگام آغاز جنبش اعتراض در خیابانها، شاهد تحصنها، تظاهرات، و ناآرامی بوده است، بلافاصله سوءظن برد که عامل پشت این آتشسوزی، قیام در زندان بوده است. این در حالی است که قوه قضائیه ایران اعلام کرده است که زندانیها بعد از یک نزاع در یک کارگاه آتش افروختند و جانباختگان، گازهای مسموم استنشاق کرده بودند.
خانم مور گیلبرت، پژوهشگر استرالیایی تاریخ و فرهنگ ایران که در جریان تبادل زندانیان، آزادی خود را بازیافت، در ادامه بررسی آتشسوزی در زندان اوین به گزارشهایی اشاره میکند که بعدا منتشر شد. این گزارشها حاکی از آن است که آتش را زندانیان بند ۷ به وجود آوردند؛ بندی که متشکل از مجرمان عادی و معترضانی بود که اخیرا بازداشت شده بودند و آنها بودند که با زندانبانها درگیر شدند.
خانم مور گیلبرت سپس با تشریح موقعیت زندان اوین در کوهپایههای رشتهکوه البرز، میگوید که ورود به این زندان تنها از طریق دروازه ورودی و عبور با چشمان بسته از چندین پست ایست و بازرسی امکانپذیر است و «زندانی میتواند با شمردن دفعات باز و بسته شدن در صندوق عقب ماشین، این ایستگاهها را در ذهن خود بشمارد.»
نویسنده میافزاید اوین محل تاسیسات بازداشتگاههای امنیتی است که تحت کنترل نیروهای خارج از زندان - از جمله سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات - هستند. او مینویسد بیش از دو سال از عمر خود را در یکی از بازداشتگاهها که تحت نظر واحد ۲-الف سپاه پاسداران قرار داشت، از دست داده است.
بازداشتگاههای مخفی از نظارت سازمان زندانها، که موظف به حفظ حقوق زندانیان است، خارج هستند و میان سازمانهای چندگانه در زندان در مورد مسائل مختلف، از جمله بر سر دادن مرخصی یا خدمات پزشکی به بیماران، رقابت شدیدی وجود دارد.
مور-گیلبرت میافزاید قابل ملاحظه است که همین رقابت میان این نهادها برخی از زندانیان آسیبپذیر را از گزند دور نگاه داشت.
او مینویسد که به ویژه برای زنان زندانی سیاسی، که خود در میان آنها زیسته و آنها را خواهر خود میداند، نگران بود. او میگوید با هر که میشناخت تماس گرفت تا از نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی ، فریبا عادلخواه، و سپیده قلیان خبر بگیرد. او میافزاید میدانستم که نسرین ستوده، وکیل شجاع، به همراه چند تن دیگر که او میشناسد، از جمله خانم گلرخ ایرائی، اخیرا بار دیگر دستگیر شدهاند.
خانم مور-گیلبرت که کتابی از خاطرات خود در زندان جمهوری اسلامی منتشر کرده، مینویسد در حالی که در اعتراضات سراسری زنان رهبری را بر عهده دارند، برخی از موثرترین مخالفان جمهوری اسلامی همین اکنون در زندان اوین حبس شدهاند. برخی از این زنان الهامبخش، اگر فرصت کنند میتوانند رهبران ایران آزاد و دمکراتیک آینده باشند.
او مینویسد وقتی موقعیت ظاهرا ثبات یافت و خانوادهها برای خبر گرفتن از عزیزان جلوی در زندان اوین اجتماع کردند، از کسی که با اورژانس بیرون زندان حرف زده بود، شنید که بخش زنان از آتش در امان بود. دو منبع دیگر از خانواده زندانیان سیاسی هم این خبر را تائید کردند.
او مینویسد بعدها از دوستان خود شنید که در هیاهو و هرج و مرج و حمله نیروهای امنیتی به زندانیانی که میکوشیدند از اتش دور شوند، نزدیک بود به زنان زندانی هم حمله شود.
آشنای نزدیک یکی از زنان زندانی سیاسی به خانم مور-گیلبرت اطلاع داده که علاوه بر نزاع در بندهای ۷ و ۸ میان زندانیان و ماموران به شدت مسلح امنیتی، میان مدیریت زندان و پاسداران و نیروهای امنیتی تندرو که برای فرونشاندن قیام در زندان، گلولههای جنگی و گاز اشکآور به زندانیان شلیک میکردند، درگیریهای خشونتآمیزی در گرفت.
مور-گیلبرت به نقل از یکی از بستگان زندانیان مینویسد که تیراندازان، وحشیانه به هر طرف شلیک میکردند و میخواستند به زور به بخش زنان وارد شوند، ولی «رئیس سازمان زندانها شخصا راه را بر آنها بست و از ورود تیراندازان جلوگیری کرد.» او مینویسد تصور شنیدن صدای شلیک در چند قدمی وحشتانگیز است.
خانم مور-گیلبرت با تاکید بر این که شک ندارد رئیس سازمان زندانها، در حبس ناعادلانه و ظالمانه زندانیان شریک جرم است، ابراز خوشحالی کرد که در آن روز او [رئیس سازمان زندانها] وجدانش را پیدا کرد و احتمالا همان سبب زنده ماندن «دوستان ارزشمند من» شد.
نویسنده نتیجهگیری میکند، نظام که از کنترل مخوفترین زندان خود ناتوان است، به احتمال زیاد دارد زمام کشور را هم از دست میدهد. او مینویسد بسیاری از ما آرزوی روزی را داریم که دیگر احتیاجی به زندان اوین نباشد.
* برگردان فارسی این مطلب تنها به منظور آگاهی رسانی منتشر شده است و نظرات بیان شده در آن بازتابدهنده دیدگاه صدای آمریکا نیست