لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ ایران ۲۱:۱۸

مرور روزنامه های آمریکا، شنبه ۲۳ آوریل ۲۰۱۴


روزنامه نیویورک تایمز چند مقاله به مسائل داخلی ایران و سیاست خارجی این کشور اختصاص داده است.

در مقاله ای تحت عنوان "دیپلماتی که رهبری مذاکرات سری با ایران را هدایت کرد، باز نشسته می شود" این روزنامه آمریکائی می نویسد تصمیم ویلیام برنز، معاون وزارت خارجه آمریکا، بر به تأخیر انداختن بازنشستگی تا ماه اکتبر این پرسش را بر می انگیزد که احتمالأ در صورت شکست مذاکرات بین ایران و گروه موسوم به ۵+۱ بار دیگر آقای برنز نقشی بازی کند. بارک اباما، رئیس جمهوری آمریکا ، وزیرامور خارجه جان کری و دیگر مقامات بلندپایه آمریکائی از خدمات آقای برنز تقدیر بعمل آوردند و آقای اباما گفت،" از نخستین دیدارم با ویلیام در مسکو در سال ۲۰۰۵ همیشه مهارت و دقت او را تحسین کردم و روی وظایف بسیار حساس بیشماری به او اتکا کردم و در هر موردی او وظایف محوله را با همان دقت و مهارت انجام داد." آقای کری نیز آقای برنز را همتای دیپلماتهای بلندپایه ای چون جرج کنان توصیف کرد.

جانشین آقای برنز هنوز تعیین نشده است، ولی از وندی شرمن، مدیرکل وزیر خارجه آمریکا که مذاکرات رسمی هیئت آمریکائی با ایران را رهبری می کند، و آنتونی بلینکن، معاون مشاور امنیت ملی دولت آقای اباما و چند تن دیگر نامبرده می شود.
آقای برنز ۵۸ ساله به مدت۳۲ سال در وزارت خارجه در مقام سفیر آمریکا در مسکو و امان، خدمت کرده است اما بیشتر این دوره۳۲ ساله را به عنوان یک دیپلمات ارشد در سطوح بالای وزارت خارجه در واشنگتن گذرانده است.
مقاله اشاره دارد که چگونه وزیران پیشین خارجه آمریکا چون جیمز بیکر و کالین پاول آقای برنز را دیپلماتی کاردان و کارآ توصیف می کنند، اما این خانم هیلری کلینتون، وزیر خارجه دولت اول آقای اباما بود، که این دیپلمات باسابقه را به معاونت وزارت خانه منصوب کرد.

خانم کلینتون درباره نقش ویلیام برنز در مذاکرات محرمانه با ایران می گوید،" وقتی ما تصمیم گرفتیم که گفتگوها شروع شود، ما ترتیبی دادیم که بیل پیگیری کند."

در ماه مارس ۲۰۱۳ آقای برنز و یک گروه کوچک از مقامات آمریکائی سوار بر یک هواپیمای دولتی عازم عمان شدند و در یک منطقه ساحلی دور افتاده در خارج مسقط، پایتخت عمان، با مقامات ایرانی به مذاکره نشستند.

در این دیدار پیام آقای برنز به همتایان ایرانی اش چنین بود: آمریکا آماده توافق با ایران است تا به این کشور اجازه دهد برنامه هسته ای مسالمت آمیز اش مشتمل بر توانائی برای غنی سازی اورانیوم را حفظ کند مشروط بر اینکه برنامه هسته اش محدود به اهداف مسالمت آمیز باشد و از آن برای توسعه سلاحهای هسته ای استفاده نکند.

در ماه نوامبر ۲۰۱۳ وقتی جان کری برای مذاکرات رسمی بین ۵+۱ و ایران به ژنو رفت، آقای برنز نیز بطور جداگانه به ژنو رفت و ارتباط خود را با مذاکره کنندگان ایرانی حفظ کرد.

در طول مذاکرات ویلیام برنز و جیکوب سولیوان، یک دسیتار پیشین خانم کلینتون و مشاور امنیت ملی کنونی معاون رییس جمهوری در هتلی در اتاق اقامت آقای کری با او و خانم شرمن دیدار و گفتگو کردند. مذاکرات ژنو به توافقی موقت منجر شد که نیل به توافقی دائمی بین ایران و گروه موسوم به ۵+۱ کماکان نامطمئن بنظر میرسد. امکان اینکه آقای برنز بار دیگر در رابطه بین ایران و آمریکا نقشی بازی کند، دور از ذهن نیست.

در مقاله ای دیگر تحت عنوان " آیا ایران و اسرائیل جایشان را عوض می کنند؟" عباس میلانی، سرپرست برنامه مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد و یکی از مدیران پروژه دمکراسی ایران در انستیتوی هوور، و اسرائیل ویزمل-مانور، از دانشگاه حیفا و دانشیار مهمان در دانشگاه استنفورد، می نویسند در حالیکه ایران بتدریج بسوی لیبرال شدن گام بر میدارد، ارتودوکسهای اسرائیلی با شتاب بسوی تئوکراسی به پیش می روند. مقاله بر نقاط مشترک فراوان بین دو کشور ایران و اسرائیل علیرغم اختلافات بین دولتین که دهه ها ادامه دارد، تأکید می ورزد.

هر دو این کشورها از مراکز کهن تمدن و هر دو از کشورهای غیر عرب خاورمیانه هستند. در دهه ۱۹۵۰ شاه ودیوید بن گوریون هر دو بر ناسیونالیزم سکولار تأکید ورزیدند و پایه سیاستگذاری خود قرار دادند. فقط بعد از انقلاب ۱۳۷۹ بود که ایران از این شیوه دور شد و بسوی رادیکالیسم اسلامی کشیده شد. هر دو ، در حال حاضر، با چالشهائی بالقوه در جایگاه تازه شان در رابطه با جهان و به ویژه با آمریکا روبرو هستند. در هفت سال گذشته شورای امنیت سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه هائی با هدف وادار کردن ایران به توقف برنامه هسته ای اش ایران را مورد تحریم قرار داد. اما پس از سالها مخالفت با آمریکا و "شیطان بزرگ نامیدن" این کشور از سوی رئیس جمهوری پیشین ایران و دیگر مقامات ایرانی، بنظر می آید که هم اکنون برخی از دولتمردان ایرانی، علیرغم مخالفتهای رهبر جمهوری اسلامی، متوجه شدند که ادامه خصومت با آمریکا فقط منحر به تحریمهای بیشتر و پیامدهای فاجعه آمیز اقتصادی خواهد شد. در چنین وضعیتی ، که بادهای تغییر در روابط ایران و آمریکا وزیدن گرفت، در اسرائیل دمکراتهای سکولار احساس ضعف می کنند و بنظر می رسد که مذهبیون و راستگرایان افراطی آمریکا، نزدیکترین متحد اسرائیل، را هدف حمله قرار می دهند، ریشه می دوانند. حملات ماههای اخیر وزیران دفاع و اقتصاد اسرائیل به وزیر خارجه آمریکا نمونه هایی از این نوع حملات به آمریکاست.

در ادامه نویسندگان مقاله می گویند در آمد نفت برای بیش از ۳ دهه موجب بقای روحانیون در راس قدرت درایران شد، اما تحریمها بر اقتصاد ایران آسیبهای شدید وارد آورده و بر زندگی مردم ایران اثرات ویرانگر گذاشت. مردم به ستوه آمده، در انتخابات حسن روحانی را بر گزیدند تا از سیاستهای احمدی نژاد دوری جویند. انتخاب روحانی در واقع یک تغییر فرهنگی و دموگرافیک (جمعیتی) در ایران است، یعنی دوری از تئوکراسی و رویاروئی و گرایش بسوی میانه روی و عملگرائی.
ایران سرزمین اضداد است. گروه رهبری ایران را عمدتأ روحانیان مسن تشکیل میدهد و همه مرد هستند ، در حالیکه ۶۴ در صد دارندگان مدارک علمی و مهندسی را در کشور زنان تشکیل می دهند. علیرغم تلاش دولت برای آنچه که برخی آپارتاید جنسیتی مینامند، تعداد زنان بیشتری می کوشند وارد رشته های سینما، کارآفرینی و انتشارات شوند. بسیاری از روشنفکران و هنرمندان سه دهه پیش ایران که نوعی گرایش مذهبی دولتی هم داشتند اکنون از حاکمیت مردم صحبت می کنند ، و آنانی را که حقوق بشر و تساهل مذهبی را پدیده های غربی می دانند به چالش می گیرند. جوانان زیر ۳۰ سال که بیش از ۶۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند، به آزادیهای فردی باور دارند. این شگفت آور نیست که در ماه گذشته، رهبر جمهوری اسلامی در جمع رهبران مذهبی نگرانی خویش را از "حمله فرهنگی" غیر اسلامی به کشور ابراز داشت.

در حالیکه ایرانیان میانه رو و برخی از رهبران کشور محتاطانه بسوی عملگرائی و غرب گرایش می یابند، بنظر می رسد که بسیاری از اسرائیلیها از این شیوه دوری می جویند. در ۶۶ سال گذشته البته تغییرات ایدئولوژیک در اسرائیل بین تندرویان و محافظه کاران امری طبیعی بوده است که عمدتأ از وضعیت امنیتی و چشم انداز صلح سرچشمه می گرفت.اما تغییرات کنونی در اسرائیل ریشه در مذهب و دموگرافی دارد که با وضعیت گذشته از نظر کیفی و ماهوی متفاوت است. مثلأ با توجه به اینکه در حال حاضر احزاب ارتودوکس کلیمی بخشی از دولت نیستند، با حزب راستگرای مذهبی وطن کلیمی آقای بنت حدود ۲۵ در صد کنست را کنترل میکنند. احزاب ارتودوکس آرزوی انتقال اسرائیل به یک نظام تئوکراتیک را در سر می پرورانند. و با توجه به نرخ متوسط شش و پنج بچه در بین ارتودوکسها در مقایسه با دو و شش بچه در میان بقیه جمعیت کلیمی بنظر می رسد با تحقق رؤیای ارتدوکس ها برای تبدیل اسرائیل به کشوری تئوکراتیک فاصله زیادی نداشته باشیم.

و روز نامه نیویورک تایمز در مقاله سوم بقلم توماس اردبرینک می پردازد به امیر حکمتی که در ایران محبوس است. او در اوت سال ۲۰۱۱ دستگیر و به اتهام جاسوسی به مرگ محکوم شد، اما این حکم لغو شد.

اما، بگفته وکیل آقای حکمتی، در ماه دسامبر۲۰۱۳ دادگاه انقلاب او را بطور سری بار دیگر محاکمه کرد و به اتهام "همکاری عملی با دولت آمریکا" به ۱۰ سال زندان محکوم کرد. محمود علیزاده طباطبائی، وکیل، همچنین افزود که به موکلش هرگز درباره محاکمه دوباره، محکومیت و یا مجازات چیزی گفته نشد.آقای طباطبائی می گوید که او اخیرأ از گفتگو با مقامات قضائی از این موضوع اطلاع یافت و از طریق تلفن با آقای حکمتی که در زندان اوین محبوس است و خانواده اش در میشیگان زندگی می کنند، در میان گذاشت. آقای طباطبائی در ماه ژانویه از سوی خانواده آقای حکمتی، که سخت در تلاش برای آزادی امیر هستند، به عنوان وکیل تازه انتخاب شد. اطلاعات تازه از سوی آقای طباطبائی که ارتباطات قوی با رهبران سطوح بالای دولتی در ایران دارد، در این هفته در یک سلسله مصاحبه پخش شد. پخش این اطلاعات در حالی صورت می گیرد که در دوسال گذشته اطلاعاتی از وضعیت او در اختیار نبود. زندانی شدن آقای حکمتی در ایران یکی از عوامل عمده محرک و خشم در روابط سرد بین دو کشور ایران و آمریکاست.

امیر حکمتی، آمریکائی ایرانی تبار، ۳۰ ساله، بیش از ۲ سال و نیم پیش برای نخستین بار از بستگانش در تهران بازدید میکرد که دستگیر شد. او بارها از بیگناهی اش گفت. مقامات آمریکائی می گویند که در هر برخورد با اعضای دولت ایران مسئله آقای حکمتی را مطرح کردند.

تا روز جمعه، نه آقای حکمتی و نه وکیلش هیچ تأئیدیه کتبی در مورد محکومیت او در ماه دسامبر و یا مجازاتش دریافت نکردند که البته مسئله تازه و عجیبی در سیستم قضائی ایران نیست. دولت ایران بارها از سوی گروههای مدافع حقوق و سازمان ملل برای آنچه این گروهها به عنوان روشهای سری، خودسرانه و خارج از آیینهای دادرسی قضائی می نامند، مورد انتقاد قرار گرفته است.آقای طباطبائی با اطمینان از صحت اطلاعات دریافت شده حرف می زند. او همچنین از احتمال آزادی آقای حکمتی در چند ماه آینده،مخصوصأ اگر آمریکا دست کم چند ایرانی زندانی در آمریکا را برای شروع رفع سوء تفاهم آزاد کند، سخن گفته است. او افزود که بر روی یک استراتژی برای آزادی موکل خود کار می کند. بگفته آقای طباطبائی " بر اساس قوانین ایران، و به دلیل رفتار مؤدبانه موکلش در زندان، من سعی می کنم که حکم آزادی او را پس از ۳ سال بدست آورم." آقای طباطبائی افزود با توجه به اینکه موکل بخشی عمده ای از این سه سال را تاکنون در زندان بوده است بنابراین میتوان انتظار داشت که تا ماه اوت ۳ سال کامل در زندان بسر برده باشد.

وزارت دادگستری آمریکا تعداد شهروندان ایرانی زندانی در زندانهای فدرال آمریکا را ۳۸ نفر اعلام کرده است که به اتهامات گوناگون از جمله قاچاق مواد مخدر، سرقت و نقض قوانین امنیت ملی محبوس هستند، البته دولت ایران تعداد زندانیان ایرانی در زنداهای آمریکا را بیش از این می داند زیرا که از نظر دولت ایران، ایرانیان با تابعیت دوگانه ایران و آمریکا نیز کماکان ایرانی محسوب می شوند.
مشخص نیست که جان کری که زندانی بودن آقای حکمتی را با محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران، در طول مذاکرات مطرح کرده است از محکومیت سری و مجازات ۱۰ سال زندان اطلاع داشته یا نه. مقامات در وزارت امور خارجه آمریکا به در خواست اظهار نظر درباره آقای حکمتی پاسخی فوری ندادند.

مجازات مرگ آقای حکمتی لغو شد، و دستور محاکمه مجدد در ماه مارس ۲۰۱۲ صادر شد. اما خانواده حکمتی فکر می کنند که محاکمه دوباره هرگز صورت نگرفته، زیرا هیچوقت بر گزاری چنین محاکمه ای اعلام نشد.

سارا، خواهر امیر، می گوید وکیل برادرم تلفنی روز پنجشنبه اطلاعات تازه را در اختیار مادرم قرار داد. بگفته سارا" برای مادرم دریافت اطلاعات درباره محاکمه ماه دسامبر یک خبر تازه بود، ما چیزی در این مورد نمیدانستیم." سارا همچنین اعتماد خود را به توانائی آقای طباطبائی ابراز داشت و گفت" این یک چیز مثبت است که دادگاه این اطلاعات را به او داد. او به مادرم گفت که موضوع را پیگیری می کند تا به همه گزینه های موجود دست یابد."

در داخل ایران، مسئله آقای حکمتی یک موضوع کاملأ سیاسی محسوب می شود. او در واقع، حالت سربازی را در در گیری داخلی بین تندرویان که میخواهند اورا در زندان نگه دارند و میانه روها که برای نشان دادن حسن نیت به آمریکا خواهان آزادی او هستند.

شخصی که با مورد آقای حکمتی آشناست و خواست نامش فاش نشود می گوید" دستگاه قضائی ایران که تحت کنترل تندرو هاست مخالف آزادی آقای حکمتی است، ولی وزارت خارجه که در مذاکره با آمریکا بر سر برنامه هسته ای نقش کلیدی بازی می کند خواهان آزادی اوست.

آقای طباطبائی دارای ارتباطات بسیار نزدیک و قوی با جناح میانه روها دارد. او وکیل خانواده علی اکبر هاشمی رفسنجانی و همچنین میر حسین موسوی و زهرا رهنورد است.

او همچنین با بی ثباتی و دمدمی مزاج بودن نظام قضائی ایران بیگانه نیست. در ماه ژوئن، به پنجاه ضربه شلاق، چهار ماه زندان و پنج سال ممنوعیت برای وکالت پرونده فساد مربوط به فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی محکوم شد. چنین محکومیتی به عنوان تلاشی از سوی تندروها برای آسیب وارد کردن بر نفوذ سیاسی آقای رفسنجانی در سطح وسیعی از جامعه تعبیر شد.

مجازات آقای طباطبائی با رأی یک دادگاه بالاتر لغو شد و او خوش شانس بود که یکی از یاران آقای رفسنجانی، حسن روحانی، به ریاست جمهوری بر گزیده شد.
آقای طباطبائی و موکلش هنوز دیداری با هم نداشتند و او هنوز جزئیات پرونده را مطالعه نکرده است، ولی آن دو یک روز در میان تلفنی با هم صحبت می کنند..آقای طباطبائی می گوید که در حالیکه درباره معتبر بودن مجازات تردید جدی دارد، اما ارجحیت او آزادی هر چه سریعتر موکلش است تا بتواند به نزد خانواده اش بر گردد، در نتیجه او اتهامات را به چالش نمی گیرد. پدر ۶۳ ساله آقای حکمتی، یک استاد میکرو بیولوژی در فلینت میشیگان که دچار سکته مغزی شده، و به سرطان مغزی مبتلاست که سر انجام او را خواهداز پای در خواهد آورد، بطور فزاینده ای نگران است که دیگر هرگز پسرش را نبیند.

تحت قوانین جزائی اسلامی ایران، وکیل زندانیانی مثل آقای حکمتی پس از سه سال اجازه دارند در خواست آزادی زودرس موکلین خود را بکنند. آقای طباطبائی می گو ید " شاید بتوانم حتی زودتر از ۳ سال آزادی او را بدست آورم ، اما این امر تا حد زیادی به آمریکائیها بستگی دارد. اگر آنها حسن نیت شان را نشان دهند کسب آزادی آقای حکمتی بسیار آسانتر خواهد شد."
XS
SM
MD
LG