جری لوییس برای وبسایت فارین پالیسی می نویسد حال که برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از مرحله بررسی کنگره جان سالم به در برده است، ایده هولناکی در واشنگتن به بحث گذاشته می شود.
از آن جایی که نبرد بر سر توافق هسته ای ایران حول محور علاقه حامیان توافق به اسرائیل چرخ می خورد، هر دو طرف با صدای بلند از ارائه یک کمک نظامی بزرگ به اسرائیل صحبت می کنند.
موافقان برجام از طریق این بسته نظامی امید به ترمیم روابط خود با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل دارند؛ در حالی که مخالفان برجام برای نمایش علاقه وافر خود به اسرائیل قصد ارائه یک کمک نظامی به مراتب بزرگتر را دارند.
این رقابت پوچ که بیش از امنیت اسرائیل اغراض سیاسی دارد به سطحی عجیب از پوچی رسیده است. گروه کثیری استدلال می کنند که ایالات متحده باید بمب های عظیم بتنشکن و بمبافکن های غول آسای مخصوص حمل آن ها را در اختیار اسرائیل قرار دهد.
این ایده ابتدا در یک مقاله در روزنامه وال استریت جورنال توسط دیوید دپتولا رئیس پیشین اطلاعات نیروی هوایی آمریکا و مایکل مکاوسکی مقام پیشین پنتاگون، مطرح شد. بعد، این ایده توسط دنیس راس و دیوید پترائوس در واشنگتن پست دنبال شد. اینک این ایده در کنگره دست به دست می چرخد و مورد توجه سناتورها بن کاردن و کوری بوکر قرار گرفته است.
بمب های عظیم بتنشکن با حدود ۱۴ تن وزن برای نفوذ به اعماق زمین و تخریب تاسیسات زیرزمینی چون مرکز غنی سازی فردو ساخته شده اند. منطق تحویل این جنگ افزار به اسرائیل ساده است: بمب های بتنشکن، بسته به این که چه کسی استدلال می کند، به اسرائیل اطمینان خاطر داده یا باعث می شود ایرانی ها قالب تهی کنند؛ یا به عبارت دیگر، ما به بی بی (نتانیاهو) پنجه بکسی می دهیم و کت او را در حالی که با ایران گرد و خاک می کند برایش نگه می داریم.
تنها یک مشکل کوچک وجود دارد: به نظر می رسد نیروی هوایی اسرائیل معتقد است این ایده وحشتناکی است. نیروی هوایی اسرائیل بیانیه رسمی منتشر نکرده است اما یافتن افسران کنونی و پیشینی که چنین می گویند دشوار نیست: "این برای اسرائیل ایده بی ربطی است" و "اساسا من فکر نمی کنم این پاسخی درست یا حتی مناسب برای نیروی هوایی اسرائیل باشد."
دشوار نیست که دریابیم چرا نیروی هوایی اسرائیل این ایده را احمقانه می داند. بمب بتنشکن، بمب فوق العاده بزرگی است. اسرائیل هواپیمایی برای حمل آن ندارد. این یعنی این که آمریکا باید هواپیمای حمل آن را هم به اسرائیل بدهد. دپتولا و مکاوسکی به صراحت توصیه می کنند که چندین بمب افکن "بی ۵۲ اچ" در پایگاه دیویس مانتن در آریزونا بیکار نشسته اند و می توانند این ماموریت را به خوبی برای اسرائیل انجام دهند.
اما نیروی هوایی اسرائیل ایده دیگری دارد. آن ها هواپیماهای تهاجمی قادر به حمل این بمب ها می خواهند. اسرائیل در حال حاضر در میانه خرید هواپیماهای جنگی بسیار پیشرفته اف ۳۵ است که در صورت خرید تمام ۷۵ نمونه آن ۱۵ میلیارد دلار ارزش دارد. روشن نیست که آیا اسرائیل تمام این اسکادران را سفارش خواهد داد یا نه ولی این امر حتمی است که خرید خود را به هواپیماهای بی ۵۲ تقلیل نخواهد داد.
یک نکته را هم باید روشن کرد: نیروی هوایی اسرائیل برای به کار گیری بمب افکن بی ۵۲ باید تمام ساز و کار خود را تغییر دهد. یک افسر بازنشسته نیروی هوایی اسرائیل به "اخبار دفاعی" می گوید: "ما یقینا زیرساخت لازم برای کار با بمب افکن های بی ۵۲ را نداریم. بماند که شناسایی آن ها در رادارها مشکل بزرگی است." او این ایده را با "یک جفت کفش چند سایز بزرگتر مقایسه می کند."
پایگاه های هوایی اسرائیل اساسا باند لازم برای پرواز این بمب افکن ها را ندارند اگر چه پایگاه هوایی "نواتیم" برای این منظور می تواند تغییر کاربری داده شود.
حتی آن موقع هم معلوم نیست بی ۵۲ هواپیمای مناسبی برای بمباران تاسیسات فردو در ایران باشد. برای تخریب سایت فردو به چندین پرواز پیاپی و انداختن چندین بمب بتن شکن نیاز است. واقعا روشن نیست که آیا اسرائیل چنین توان نظامی را برای نفوذ به مرز هوایی ایران در یک بازه زمانی طولانی دارد یا نه. فراموش نکنیم که ایرانی ها با موشک های زمین به هوایی روسی بسیار موثری که دارند هواپیماها را هدف قرار خواهند داد.
نکته مهم، واکنش سردرگم مقام های اسرائیلی است. آن ها سردرگم هستند چون این پیشنهاد را جدی گرفته اند در حالی که آن هایی که این را پیشنهاد داده اند اساسا خودشان خیلی جدی نبودند.
خیلی ساده است که دریابیم این پیشنهاد بیشتر یک نمایش سیاسی مانند زمانی است که طاووس بال هایش را باز می کند. به گفته اد لوین انتقال بمب افکن های بی ۵۲ به اسرائیل نقض آشکار پیمان استارت جدید خواهد بود که انتقال جنگ افزارهای استراتژیک به کشور سوم را منع می کند (این امکان وجود دارد که کلا سری هواپیماهای بی ۵۲ را برای استفاده از بمب های متعارف تغییر کاربری داد و بعد چند تایی را به اسرائیل فرستاد که بعید می دانم نیروی هوایی آمریکا حاضر به چنین کاری باشد).
هیچ یک از مقاله نویسان پیشنهاد کننده طرح انتقال این جنگ افزارها به اسرائیل اشاره ای به این نکته ها نکرده اند. وقتی خبرنگاری از دنیس راس در مورد پتانسیل نقض پیمان استارت جدید سوال می کند او می گوید: "راه هایی برای رسیدگی به این مساله وجود دارد." اما او چیزی مطرح نمی کند. خوب این ها جزییاتی هستند که دیگران باید آن ها را رفع و رجوع کنند.
البته با توجه به وضعیت روابط آمریکا و روسیه بسیاری از این افراد هیچ اهمیتی به پیمان استارت جدید نمی دهند.
صراحتا، من متاسفم که طرح چنین ایده ای در واشنگتن بدون مطالعه جدی صورت گرفته است.
اما خوشحالم که نباید این ایده را جدی بگیریم. هیچ کس بمب های بتن شکن یا بمب افکن های بی ۵۲ به اسرائیل نخواهد فرستاد. این ها همه نمایش است. شما ایده را مطرح می کنید بعد عقب می نشینید و با بی میلی آن چه را که می توان به اسرائیل فرستاد می پذیرید.
راب پرینس در مقاله ای برای نشریه "فارین پالیسی این فوکوس" با ارائه اطلاعاتی فنی از طرح ارائه بمب های بتن شکن و هواپیماهای مخصوص حمل آن ها نوشته است: "پس از ناکامی کنگره در جلوگیری از تصویب و اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، دولت اوباما و شرکایش در مذاکرات به سوی اجرای آن پیش می روند. اما آیا ماجرا بین دولت اوباما و کنگره به همین جا ختم می شود؟ به دستور نومحافظه کاران، کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (ایپک)، "مسیحان متحد برای اسرائیل"، و گروهی در کنگره، شامل بعضی از دموکرات های حامی توافق، فعالیت هایی برای تضعیف برجام آغاز شده است. بعضی از این طرح به عنوان "طرح جایگزین ایپک" نام می برند. سناتور دموکرات مایکل بنت از ایالت کلورادو که پس از اعلام حمایت اش از برجام هشدارهایی داد اخیرا به همراه سناتور دموکرات بن کاردن از ایالت مریلند که با برجام مخالفت کرد طرحی را با عنوان کاردن-بنت ارائه کردند که به سیاست پیگیری دو مسیر فشار و تعامل با ایران وزن جدیدی می دهد. سیاستی که می تواند عنوانش "مذاکرات صلح در حال طرح ریزی برای جنگ" باشد. آن ها عنوان این طرح را "قانون ۲۰۱۵ نظارت بر سیاست ایران" گذاشته اند. کاردن اصرار دارد که این طرح با "تفسیر دولت اوباما از توافق هسته ای سازگار است." اما هدف این طرح تخریب توافق است. این طرح خواستار تحویل بمب های بتن شکن با هواپیماهای بی ۵۲ یا بی ۲ برای حمل شان به اسرائیل است. از منظر تهران این می تواند مذاکره با ایران بر سر صلح همزمان با تقویت توان اسرائیل برای حمله یکجانبه به ایران باشد. نتیجه این طرح تشدید خصومت با ایران و رهبری ایران است. این طرح احتمالا با مخالفت قوی کاخ سفید و شرکایش در پنج به علاوه یک روبرو خواهد شد."