یادداشتی در پولیتیکو از ری تکیه، کارشناس ارشد «شورای روابط خارجی»
به احتمال فراوان، پس از فروکش کردن تمام سر و صداهای ناشی از ترک برجام، آمریکا و ایران دور تازه ای از مذاکرات خلع سلاح را آغاز خواهند کرد. همه روسای جمهوری آمریکا از زمان انقلاب اسلامی دیپلماسی را در برابر ایران به کار گرفته اند و دولت ترامپ هم از این امر مستثی نیست. کاخ سفید برای این مهم باید آماده باشد.
بذر تخریب برجام در خودش کاشته شده بود. دادن اجازه غنی سازی اورانیوم به ایران ضمن نوسازی زیرساخت اتمی اش در تضاد با دهه ها سیاست های دو حزبی کنترل تسلیحات قرار داشت.
ایران برای تکمیل سانتریفیوژهای پیشرفته به ۸ سال زمان نیاز داشت، برای همین بندهای موسوم به غروب را به برجام اضافه کرد تا بتواند با زنجیره ای کوچک از سنتریفیوژهای مدرن در زمان لازم اورانیوم مورد نیاز برای جنگ افزار هسته ای را بدون ردیابی تولید کند.
ضربه مهلک دیگر به برجام، تفکیک کنترل تسلیحات از دیگر نگرانی ها در باره ایران بود. این ایده البته ابتکار دولت اوباما نبود و سال ۲۰۰۵ توسط کاندالیزا رایس، وزیر خارجه دولت بوش، عنوان شد. مشکل دولت اوباما این بود که برای حفظ توافق هسته ای به رفتار سپاه پاسداران در منطقه و برخوردش با مردم ایران بی اعتنایی کرد.
جمهوری اسلامی این را می دانست که نمی تواند پرچم خود را در سراسر خاورمیانه به اهتزاز درآورد و به جنگ های داخلی عربی دامن بزند و همزمان برجام را نگاه دارد. از این رو آمریکا نباید در هر مذاکره ای در آینده با ایران رفتار منطقه ای اش را مساله ای جداگانه در نظر بگیرد.
با توجه به تاریخ پر تنش روابط آمریکا و ایران، هر توافقی در آینده باید به عنوان یک معاهده به مجلس سنا برای بررسی و تائید فرستاده شود.
جمهوری اسلامی یک کشور انقلابی فلج در مسیر فنا است. رژیم به لحاظ ایدئولوژیک حرفی برای گفتن ندارد، از نظر مالی تضعیف شده و از توسعه طلبی امپریالیستی اش آسیب دیده است. واشنگتن باید راه هایی را برای توانمندکردن مردم ایران در راستای بازپس گرفتن کشورشان در نظر داشته باشد.