سرمقاله هیات تحریریه واشنگتن تایمز
باراک اوباما ممکن است آن را جسارت امید بنامد. دیگر افراد بدبین تر ممکن است آن را رد امید بنامند. دو سال پیش وقتی باراک اوباما با ملاها در ایران به توافق هسته ای رسید زمینه برای دستیابی به چیزی فراتر از صرفا محدود کردن توانایی ایران در برپایی جنگ هسته ای آماده شد.
هدف اوباما دور کردن آمریکا از متحدان سنتی اش اسرائیل و عربستان سعودی و حرکت به سوی ایران بود که آن موقع هم مانند امروز دشمنی سرسخت برای ایالات متحده و غرب بود.
رویدادهای دو سال گذشته نشان داده است که انتظار یافتن یک دوست قابل اعتماد در میان ملاها چقدر احمقانه بود.
تحریم ها به محض حصول توافق تخفیف یافت و هنوز جوهر امضای توافق هسته ای خشک نشده بود که تهران آزمایش موشک های بالیستیک را از سر گرفت. رژیم به بی رحمی هایش در داخل ایران ادامه می دهد. حمایت از گروه های تروریستی که آمریکایی ها را کشته اند هم ادامه داد. سوریه در سایه حمایت های بی پایان تهران از بشار اسد به یک گورستان تبدیل شده است.
پرزیدنت ترامپ نپذیرفت پایبندی ملاها به توافق هسته ای را تصدیق کند. این امر آغازگر ارزیابی تازه روابط آمریکا با ملاها است. این تحولی خوشایند است. لغو تحریم ها علیه یک رژیم یاغی از آغاز بی معنی بود.
اگر تهران موشک بالیستیک شلیک کند تحریم ها باز خواهد گشت. این حرکتی معنا دار است.
رویکرد پرزیدنت اوباما به سوی ایران همواره بر این مبنای غلط استوار بود که ملاها با حسن نیت مذاکره می کنند. اوباما فکر می کند رابطه ای ویژه با مسلمانان خاورمیانه دارد و شاید چنین باشد. اما اعتماد باید به دست بیاید و ایران آن را به دست نیاورده است. پرزیدنت ترامپ حق داشت بدبین باشد و منافع آمریکا این را می طلبد که او ملاها را به دقت زیر نظر داشته باشد و بر آن مبنا عمل کند. تنها عملگراهای سخت گیر حق دارند امید داشته باشند.