لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳ ایران ۰۷:۳۱

سپیده قلیان: جمهوری اسلامی داس خونین را به جان زندانیان انداخته است


سپیده قلیان، فعال مدنی زندانی. آرشیو
سپیده قلیان، فعال مدنی زندانی. آرشیو

سپیده قلیان، فعال مدنی زندانی، در نامه‌ای به تایید حکم اعدام پخشان عزیزی، فعال مدنی زندانی، در دیوان عالی کشور اعتراض کرد و با اشاره به اعدام روزافزون زندانیان در ایران گفت: «جمهوری اسلامی داس خونین را به جان فرزندان این خاک انداخته است.»

خانم قلیان در این نامه که روز شنبه ۲۲ دی در کانال تلگرانی شورای بازنشستگان ایران منتشر شد، وضعیت در زندان‌ اوین را «جنگی» خواند و افزود: «پشت دیوارهای بلند و سیم‌های خاردار این جبهه، ما زنانی هستیم که هر روز اسامی اعدامیان را زمزمه می‌کنیم و به آینده نگاه می‌کنیم.»

همچنین به گزارش سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، این زندانی سیاسی در نامه خود نوشته است که حکومت از صدای این زنان می‌ترسد، چون می‌داند «صدایی که از یک قرن ستم برخاسته، پژواکش در خیابان‌ها شنیده شده است. آن‌ها می‌دانند «ژن، ژیان، ئازادی» یک شعار نیست؛ زنجیری‌ست که به هم گره خورده، دست‌ها را به دست‌ها، و صداها را به صداها وصل کرده است.»

او اضافه کرده که «ژن، ژیان، ئازادی، نه یک شعار، بلکه یک زخم باز است؛ زخمی که بر تن این سرزمین مانده، اما هر بار از دل همان زخم، زندگی روییده است. این سه واژه، از کردستان برخاست و به خیابان‌ها، به دهان‌ها، و به قلب‌ها رسید نه به‌عنوان کلمه، که به‌عنوان ضربان. این شعار، نقشه‌ای است برای زنده ماندن در سرزمینی که مرگ را به قانون بدل کرده است.»

سپیده قلیان اشاره کرد که «مرگ‌اندیشان می‌خواهند طناب‌های دار را به گلوی این سه واژه بیندازند؛ نه فقط برای کشتن دو زن، بلکه برای بریدن ریشه‌های آزادی» و تاکید کرد: «وریشه مرادی و پخشان عزیزی، دو زن کرد، امروز مبارزان آشکاری هستند که نام‌شان بر لب‌های ماست، اما سایه‌ اعدام‌، بر سر همه ما سنگینی می‌کند.»

خانم قلیان تاکید کرد: «وریشه و پخشان باید زنده بمانند. آن‌‌ها شریان‌های این زنجیره‌اند. این جنگ برای زندگی‌ست که از کوهستان‌های کردستان تا دشت‌های بلوچستان، از خیابان‌های آذربایجان تا روستاهای خوزستان، دست‌ها را به هم وصل کرده است.»

این زندانی سیاسی در مورد پخشان عزیزی، که «روزگاری پناه کودکان جنگ‌زده بود»، اضافه کرد: «از این پس، بند ما زنی دارد که هر لحظه ممکن است نبودنش به قصه‌ای تلخ و زخمی عمیق بر وجدان ما و شما بدل شود.»

در این نامه، پخشان عزیزی، «نماد عشق به انسانیت» نامیده شده و آمده است: «اکنون او در برابر مرگی ایستاده که نه از عدالت، که از کینه و انتقام سرچشمه گرفته است. همان مرگی که جمهوری اسلامی به کمک بشار اسد برای هزاران انسان بی‌گناه در سوریه رقم زد و حالا همان داس خونین را دوباره به جان فرزندان این خاک انداخته است.»

سپیده قلیان با اشاره به ان موضوع که «این‌جا تنها قصه یک فرد نیست» نوشت: «این‌جا داستان ما همه است» و افزود: «قصه‌ پخشان با قصه‌ همه‌ ما گره خورده است، با قصه‌ مادران چشم‌انتظاری که رد خون فرزندان‌شان در خیابان است، با قصه‌ مردمانی که زندگی آرزوی‌شان شده است.»

منابع خبری روز چهارشنبه ۱۹ دی گزارش دادند که دیوان عالی جمهوری اسلامی، حکم اعدام پخشان عزیزی، بهروز احسانی اسلاملو، و مهدی حسنی، سه زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، را تایید کرد.

امیر رئیسیان، وکیل پخشان عزیزی نیز اعلام کرده بود که حکم اعدام این زندانی سیاسی در شعبه ۳۹ دیوان عالی جمهوری اسلامی «بدون توجه به ایرادات متعدد پرونده» تایید شده است.

پخشان عزیزی روز دوم مرداد سال جاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست ایمان افشاری با اتهام «بغی، از طریق عضویت در جمعیت‌های معارض کشور» به اعدام و چهار سال زندان محکوم شده بود.

سپیده قلیان در نامه خود با تاکید بر این نکته که «جمهوری اسلامی می‌خواهد ما را از هم جدا کند، قصه‌های ما را پراکنده کند و ما را به گوشه‌های انزوا براند» نوشت: «اما ما می‌دانیم که امید، در گره خوردن همین قصه‌هاست؛ در بافتن یک زنجیره‌ محکم از دردها و مقاومت‌ها، از اشک‌ها و ایستادگی‌ها.»

خانم قلیان نوشت: «ما نمی‌توانیم و نمی‌خواهیم ساکت بمانیم. اگر امروز صدای‌مان را بلند نکنیم، فردا نوبت قصه‌ دیگری خواهد بود. می‌خواهیم که این زنجیره را قوی‌تر کنید. نگذارید قصه‌ پخشان، قصه‌ای بی‌پایان از حسرت و سکوت باشد. صدای او باشید، قصه‌ او باشید.»

این زندانی سیاسی با تاکید بر این‌که باید با «زندگی» به جنگ «مرگ» رفت، نوشت: «از زندگی، زنجیری بسازیم، در مقابل هر حلقه از طناب‌دار. دست من را می‌گیری که حلقه‌ی بعدی زنجیر باشی؟»

سپیده قلیان که چندین بار بازداشت، شکنجه و زندانی شده است، پس از آزادی در اسفند سال ۱۴۰۱ در پی سر دادن شعار «خامنه‌ای ضحاک، می‌کِشیمت زیر خاک» در بیرون از زندان اوین، بازداشت و در اردیبهشت سال ۱۴۰۲ به دو سال زندان محکوم شد.

این فعال مدنی خوزستانی که در حال حاضر در زندان اوین تهران در «تبعید» به سر می‌برد، چند بار خواستار «انتقال به زندان محل سکونت خود»، شهر دزفول شده است.

XS
SM
MD
LG