در ماههای اخیر بهای نفت در بازارهای جهانی به شدت کاهش یافت، که برای مصرف کنندگان نفت مزایايی در بر داشته اما کشورهای صادر کننده، از جمله دو کشوری که با غرب درگیر اختلافاتی هستند، يعنی ایران و روسیه، را تحت فشار اقتصادی قرار داده است.
اما تحلیلگران میگویند تاثیری که افت قيمتهای نفت بر این دو کشور دارد، احتمالا به بزرگی تاثيری که برخی ممکن است انتظار داشته باشند نيست.
از اواخر خرداد ماه گذشته، بهای نفت خام برنت (معيار عمده تجارت جهانی نفت) از بشکهای ۱۱۵ دلار به حدود بشکهای ۷۷ دلار کاهش يافت، يعنی سقوط بيش از يک سوم قيمت نفت.
علت کاهش قيمتها افزایش تولید در ایالات متحده و جاهای دیگر، و کاهش تقاضا ناشی از طولانی شدن مشکلات اقتصادی در اروپا و کشورهای در حال توسعه اعلام شده است.
تحليلگران میگويند، به نظر میرسد شرايط کنونی برای برخی از کشورهای صادرکننده مصيبت بار است. معمولا این کشورها زمانی که با کاهش قابل توجهی در قیمت نفت مواجه هستند، ترکیبی از دو کار را انجام میدهند؛ از يک طرف هزينههای دولتی را کاهش میدهند، و از طرف ديگر کسری بودجه به بار میآورند.
آنها همچنين سعی میکنند از فشار اقتصادی توسط کشورهای دیگر بکاهند و آنها را برای پایان دادن به تحریمها ترغيب کنند. به گفته تحليلگران، اين میتواند در مورد روسیه در مناقشهاش با غرب بر سر اشغال کریمه و درگیری در شرق اوکراین صحت داشته باشد.
این ملاحظه به فشاری که در حال حاضر آنها احساس میکنند میافزاید، به اين معنا که آنها بطور بالقوه ممکن است نیاز به یک اقدام عملی در راستای کاستن از تنشهای موجود، تا آنجا که به تحريمها مربوط میشود، را احساس کنند.
اما تاثیر ممکن است تعیین کننده نباشد. مثلا در مورد روسيه، وضعیت بازار نفت احتمالا به تغییر هدف استراتژیک روسیه در اوکراین منجر نخواهد شد، زيرا آنها واقعا ميخواهند جلوی پيوستن اوکراين به پيمان ناتو را بگيرند. اما سقوط در قیمت نفت، با هر منطقی، باید روسیه را به موضع همکاری و تطبيق دادن اهداف خود با اهداف بزرگتر جامعه بينالمللی ترغيب نماید.
همچنين، در شرايطی که ايران در حال حاضر مشکلات اقتصادی قابل توجهی را با توجه به تحریمهای جهانی بر سر برنامه هستهای تهران متحمل شده است، کاهش قیمت جهانی نفت به همين ترتيب، در حال وارد آوردن صدمات بزرگی به کشور است.
اما به گفته تحلیلگران رهبران ایران احتمالا بیش از حد نگران نیستند. شرايطی که ايران اکنون با آن مواجه است، قطعا فشار قابل ملاحظهای را احساس میکند، اما به احتمال قوی فشاری کوتاه مدت خواهد بود. بدیهی است اگر هر گونه نشانهای از بهبود در حوزه یورو وجود داشته باشد، به عنوان مثال، اقتصاد ایالات متحده بهبود يابد، بريتانيا هم روند بهبود اقتصادیاش را حفظ کند، آنگاه ما خواهيم ديد که روی ديگر معادله، يعنی تقاضا، نيز بهبود يافته و کشوری مانند ايران قادر خواهد بود اين موج را کمی آسانتر از سر بگذراند.