مقالهای از سون اینگل راسموسن در نیوزویک
داستان بابک زنجانی ماجرای ظهور فردی است که از هیچ به ثروتی سرسام آور رسید. کسی که در بزرگترین پولشویی علنی در حافظه تاریخی ایران به حکومت جمهوری اسلامی به طور غیرقانونی خدمات ارائه میداد. سقوط او اما سریع و بیرحمانه بود.
زنجانی تنها دور زننده تحریمها در ایران نبود ولی احتمالا بهترینشان بود.
پس از بازداشت بابک زنجانی، تاجر ایرانی، در دی ماه ۱۳۹۲، ماهها وقت صرف کردم تا معاملات او را در کشورهای مختلف از جمله ایران، مالزی، تاجیکستان، امارات متحده عربی، و ترکیه ردیابی کنم.
زنجانی در ۳۹ سالگی، مدتی پیش از دستگیریاش در سال ۱۳۹۲، در گفتگویی با هفته نامه آسمان ادعا کرد ۱۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار دارایی دارد و امپراتوری تجاریاش شامل بیش از ۶۰ شرکت و موسسه از جمله چند بانک، خطوط هوایی مسافربری، و تولید لوازم آرایشی و بهداشتی است.
امانوئل اتولنگی، کارشناس ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها، که سالها فعالیتهای زنجانی را مطالعه کرده است، میگوید: "این شخص به شکلی تحریمها را مغلوب و به ادامه حیات جمهوری اسلامی در شرایط اقتصادی بسیار دشوار کمک کرد."
گروهی زنجانی را به عنوان بسیجی اقتصادی یک قهرمان میدانستند اما توده مردم او را نماد فساد اقتصادی در کشور.
در روزهایی که ارزش واحد پول ایران در یک هفته ۴۰ درصد سقوط میکرد و قیمت شیر دو برابر میشد، زنجانی با ساعت رولکس بر مچ در جت اختصاصیاش عکس یادگاری میگرفت.
زنجانی جوان راه ترقی و ثروت اندوزی را در نزدیک شدن به رهبران سپاه میدید که تسلطشان بر اقتصاد ایران در دوره احمدینژاد بیشتر شده بود. او خود را به چهرههایی چون حسن میر کاظمی، از سرکوب کنندگان اعتراضات جنبش سبز، و سعید مرتضوی، دادستان پیشین متهم به شکنجه و جنایت و رییس وقت سازمان تامین اجتماعی، نزدیک کرده بود.
خوانندگان دو روزنامه در ایران در سال ۹۲ زنجانی را به عنوان چهره سال پس از حسن روحانی و محمدجواد ظریف انتخاب کردند.
او در جنوب شهر تهران بزرگ شد و در بازار به خرید و فروش جواهرات مشغول بود. خودش میگوید بعدتر راننده محسن نوربخش، رییس وقت بانک مرکزی، شد و با حمایت او راه خود را در بازار ارز باز کرد (این ادعا از سوی نزدیکان نوربخش رد شده است).
زنجانی سپس وارد کار صادرات و واردات شد ولی میخواست کاری بزرگتر انجام دهد.
خودش میگوید نقطه عطف کارش زمانی بود که از روابط بین المللیاش برای کمک به قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران بهره برد و دستور فروش ۹۰ میلیون دلار نفت را دریافت کرد.
نکتهای که توجه رستم قاسمی، وزیر وقت نفت دولت احمدینژاد، را جلب کرد. با شدت گرفتن تحریمها وزات نفت به افرادی نیاز داشت که بتوانند پول جا به جا کنند و از داشتن ارتباط با دولت جنجالی احمدینژاد ابایی نداشته باشند.
فریده فرهی، پژوهشگر امور ایران در دانشگاه هاوایی، میگوید: "مجوز فروش نفت در دولت احمدینژاد دست کم توسط چهار مقام عالیرتبه شامل وزیر نفت، رییس بانک مرکزی، و وزیر اقتصاد به زنجانی داده شده بود. آنها در این باره لب باز نکردهاند."
فعالیتهای زنجانی از طریق هولدینگ سورینت شامل بیش از ۶۰ شرکت انجام میگرفت.
وقتی مشغول بررسی شرکتهای او در تهران بودم متوجه شدم که بعضی از آنها قانونی و بعضی کاملا صوری هستند. یکی از خواهران زنجانی رستوران مجللی را از مجموعه شرکتهای سورینت اداره میکند که به درخواست من برای مصاحبه پاسخی نداد.
وقتی برای یافتن یکی از شرکتهای بابک زنجانی به نشانی آن مراجعه کردم با ساختمانی روبرو شدم که ساکنین آن اصلا اسم شرکت را نشنیده بودند. شرکتهای دیگر هم چیزی بیشتر از وبسایتهایی با طراحیهای ابتدایی و انگلیسی شکسته و بسته نبودند.
اواخر سال ۹۲، راهی محور امپراتوری زنجانی در جزیره ناشناخته لابوان در مالزی شدم. لابوان از آن جزایر مخصوص فرار از مالیات است که مردماش چیزی از کسی نمیپرسند. وقتی برای افراد فعال در بخش صنعت اسم زنجانی را میآوردم بسیاری به نشانه اطلاع سر تکان میدادند ولی چیز خاصی نمیگفتند. یکی از آنها زنجانی را "مافیایی پیچیده" توصیف کرد.
بر اساس تحقیقات رویترز، کشتیهای ایرانی در لابوان میلیونها بشکه نفت را در تاریکی شب به کشتیهای دیگری منتقل میکردند که پرچم دیگری بر عرشهشان نصب بود. زنجانی سهامدار "اولین بانک سرمایه گذاری اسلامی" در مالزی بود.
ایران به دلیل تحریمها نمیتوانست از سیستم سویفیت استفاده کند و دستش از سیستم بانکی جهان کوتاه شده بود.
اما زنجانی و مقامهای ایرانی از سویفیت اولین بانک سرمایه گذاری اسلامی برای جا به جا کردن پول از آسیا از طریق مالزی به دیگر کشورها از جمله تاجیکستان استفاده میکردند.
زنجانی با استفاده از یک شرکت ترک، بانکی را در تاجیکستان خریده بود. در ترکیه، پول به طلا تبدیل و اغلب از طریق دوبی به داخل ایران قاچاق میشد. زنجانی خودش گفته است که در تسهیل فروش ۲۴ میلیون بشکه نفت نقش داشته است.
تحقیقات در مورد شرکتهای مرتبط با ایران در لابوان عمدتا به بن بست میرسید. در بعضی موارد تانکرهای نفتی توسط شرکتی به نام "گلامرین" اجاره شده بود که سرنخ آن از طریق شرکت دیگری به شرکت ملی نفت ایران میرسید.
با یک مامور از موسسه حقوقی زیکو که نماینده گلامرین بود تماس گرفتم. او به شرطی که نامی از او برده نشود در پاسخ به این پرسش که آیا گلامرین دفتری در جایی دارد، گفت: "تا جایی که من میدانم نه!". وقتی پرسیدم که آیا این موسسه کارکنانی دارد، او گفت: "تا جایی که من میدانم نه."
ستاره اقبال زنجانی زمانی خاموش شد که خود او، اولین بانک سرمایه گذاری اسلامی، و سورینت تحت تحریمهای اروپا و سپس آمریکا قرار گرفت و او نتوانست پول حاصل از فروش نفت را به ایران باز گرداند.
فریده فرهی معتقد است خود زنجانی هم ممکن است "قربانی افرادی شده باشد که پول گیرشان آمده است و قابل پیگرد نیستند و پول را برای مقاصد دیگری استفاده کردهاند."
بخت او موقعی تیرهتر شد که دولت روحانی با وعده مبارزه با فساد به قدرت رسید. سه ماه بعد زنجانی بازداشت و بعد به اتهام پولشویی و بازنگرداندن ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از پول فروش نفت به اعدام محکوم شد.
زهره رضایی، وکیل زنجانی، میگوید دولت یک سال به زنجانی وقت داده بود تا پول را برگرداند ولی چهار ماه زودتر او را دستگیر کردند: "به نظر میرسد که وعده یک وزیر در ایران اعتباری ندارد. ممکن است تصمیمشان در یک شب تغییر کند."
رضایی حکم اعدام موکلش را "دارای انگیزههای سیاسی" میداند.
ناتوانی زنجانی در بازگرداندن پول فروش نفت به نظر صادقانه میرسد.
فریده فرهی معتقد است خود زنجانی هم ممکن است "قربانی افرادی شده باشد که پول گیرشان آمده است و قابل پیگرد نیستند و پول را برای مقاصد دیگری استفاده کردهاند."
اعدام زنجانی به بازگرداندن پول به دولت ایران کمکی نمیکند ولی ممکن است پایان نمادین دورهای در ایران باشد؛ حالا تحریمهایی که موجب ثروتمند شدن زنجانی شد لغو شده است. روزی که او حکم اعدام گرفت نخستین کشتی نفتی ایران در دوره پساتحریم وارد اروپا شد.
* برگردان فارسی این مقاله ها تنها برای آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آنها الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.