آیا رهبر جمهوری اسلامی ایران، انتخابات سال ۹۴ را فراموش کرده است؟
این اولین سوالی بود که بعد از شنیدن دو سخنرانی آیت الله خامنه ای در اولین روز سال نوی خورشیدی، در ذهن من مطرح شد.
بنابر رسمی که در ایران شکل گرفته، آقای خامنه ای ابتدا بعد از تحویل سال، پیام نوروزی می دهد و دیگری اینکه در روز اول عید، در مشهد سخنرانی می کند.
سخنرانی آقای خامنه ای بخصوص در اولین روز عید، از جهاتی اهمیت دارد. در سالهایی که قرار است انتخابات برگزار شود، آقای خامنه ای در ابتدای سال به آن اشاره می کند. گاهی خیلی مستقیم و گاهی هم غیر مستقیم، انتظاراتش را بیان می کند.
مثلا سال ۸۸، آقای خامنه ای در اولین روز این سال در مشهد، ۳۷ بار در سخنرانی اش از «انتخابات» یاد کرد. و یا سال ۹۲، غیر از پیام نوروزی، در سخنرانی اول سال در مشهد، ۳۸ بار به «انتخابات» اشاره کرد.
در فضای سیاسی ایران که شفافیت چندانی وجود ندارد، گاهی همین اشاره ها و کنایه ها می تواند نقشه راه برای انتخابات و وقایع احتمالی پیش و پس از آن باشد. حتی گاهی فراتر، می تواند نشانه ای باشد که نگاه رسمی حکومت به انتخابات پیش رو چطور است.
برغم این رویه که اشاره کردم، امسال در دو سخنرانی، آیت الله علی خامنه ای، اشاره ای به انتخابات آخر سال نکرده است.
قرار است اسفند امسال دو انتخابات برگزار شود: اول، انتخابات مجلس است که مهمترین نهاد قانونگذاری در ایران است. دوم، انتخابات مجلس خبرگان رهبری است که وظیفه نظارت بر رهبر و انتخاب رهبر بعدی ایران را دارد.
هرچند انتخابات مجلس اهمیت خاص خود را دارد، اما این دوره انتخابات مجلس خبرگان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بعد از اعلام بیماری آیت الله خامنه ای، به نظر می رسد مجلس جدید خبرگان، وظیفه انتخاب جانشین برای او را دارد چون هر دوره مجلس خبرگان هشت سال است و اگر رهبر ایران فوت کند، کار دوره جدید مجلس خبرگان خواهد بود که جانشین او را برگزیند.
اما چرا آیت الله خامنه ای به انتخابات سال ۹۴ اشاره نکرد؟
تجربه نشان داده که آیت الله خامنه ای، گاهی که با شرایط موجود موافق نیست، چنین فراموشی های مصلحتی انجام می دهد. نمونه مشهور آن انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در سال ۱۳۸۱ است.
در آن انتخابات نظارت بر صلاحیت نامزدها بر عهده مجلس ششم بود که از نظر سیاسی چندان با رهبر و همفکران او همراه نبود. در آن انتخابات به طور بی سابقه ای اکثر داوطلبان نامزدی در انتخابات شوراها تایید صلاحیت شدند؛ حتی چهره هایی از تشکل های ملی - مذهبی.
این رویه مورد تایید آیت الله خامنه ای نبود اما از طرفی هم مایل نبود که با مخالفت خود، هزینه سیاسی بدهد. به همین دلیل، ناگهان آقای خامنه ای به استان سیستان و بلوچستان سفر کرد. انتخابات شوراهای شهر اینگونه است که هر شهروند فقط در شهر خودش می تواند رای بدهد. برعکس انتخابات ریاست جمهوری که حتی شهروندان خارج از کشور هم اگر بخواهند می توانند رای بدهند. با این ترفند، رهبر از شرکت در انتخاباتی که قبول نداشت، خودداری کرد.
در همان انتخابات سال ۸۱ یک اتفاق دیگر هم افتاد. سال ۷۷ اکثریت شوراهای شهر و از جمله شورای شهر تهران، به دست اکثریت اصلاح طلب افتاده بود. در آستانه سال ۸۱، رسانه حکومتی «صدا و سیما» که زیر نظر رهبر اداره می شود، خط جدیدی را در پیش گرفت. با برجسته کردن اختلافات اعضای شورای شهر تهران، به نوعی دلسردی ایجاد کرد که خیلی ها در انتخابات شرکت نکنند. با چنین شرایطی مشارکت در انتخابات کاهش چشمگیری داشت و در آن رقابت ها، گروهی بنام «آبادگران» که مورد حمایت نهادهایی چون بسیج و سپاه بودند، با آرای حداقلی (مثلا سی هزار رای در شهر چند میلیونی تهران) به شوراها رسیدند. این اتفاق مهم بود چون آبادگران ابتدا محمود احمدی نژاد را به شهرداری تهران برگزیدند و سپس او را به ساختمان ریاست جمهوری رساندند.
مشخص نیست برنامه حکومت برای انتخابات آینده چیست. آیا این بی محلی رهبر به انتخابات در سخنانش، قرار است یک نقشه راه دیگر باشد که مثلا باز در غیاب مشارکت مردم، در انتخاباتی حداقلی دو نهاد مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان با اکثریت خودی پر شود؟
پاسخ این سوال را گذشت زمان مشخص می کند.