تحویل جام تاریخی شیردال از طرف دولت آمریکا به هیأت ایرانی در مهر ماه گذشته در نیویورک، بیش از آن که خشنودی دوستداران میراث فرهنگی ایران را فراهم کند، برای بسیاری از ناظران، نشانه ای از آغاز فصلی نو در روابط فرهنگی دو کشور بود.
حال با گذشت تنها سه ماه، روزنامۀ آمریکایی لوس آنجلس تایمز از افزایش تعداد درخواست ها و پرسش های شهروندان آن کشور برای سفر به ایران خبر می دهد.
این روزنامه از قول جانت مور، مدیر یک آژانس مسافرتی در ایالت کالیفرنیای آمریکا، می نویسد: «در سال ۲۰۱۳، ۵۰ تا ۶۰ گردشگر آمریکایی را به ایران فرستادیم و انتظار داریم در سال جدید این رقم به ۲۵۰ نفر افزایش پیدا کند.»
ابراهیم پورفرج، رئیس جامعۀ تورگردانان ایران، در آذرماه گذشته در گفت وگو با رسانه ها خبر از تماس حدود شش آژانس دار آمریکایی داده بود که خواستار برگزاری تورهای مشترک گردشگری بین دو کشور بودند.
ایران با آن که از نظر جاذبه های طبیعی و تاریخی در میان ده کشور نخست جهان است، اما از کل درآمد ناشی از صنعت گردشگری در جهان، سهمی بسیار اندک دارد.
محمدعلی نجفی، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، در گفت و گویی با شبکۀ تلویزیونی استان کرمان در اوایل دی ماه گفته بود «سال گذشته حدود هزار و ۳۵ میلیارد دلار درآمد گردشگری در کشورهای مختلف چرخیده که سهم ما از آن خیلی خیلی ناچیز بوده و علت های زیادی برای این عقب ماندگی وجود دارد.»
نجفی همچنین در یک برنامۀ تحلیلی که اواخر مهر ماه از تلویزیون دولتی ایران پخش شده بود اظهار کرد: «حتی کشورهای اطراف ما مثل ترکیه درآمد زیادی از گردشگری دارند؛ در گزارشی که منتشر می شود سازمان جهانی گردشگری اخیرأ اصلأ هیچ رتبه ای به ایران اختصاص نداده است.»
به باور کارشناسان درآمد گردشگری ایران از درآمد فروش نفت هم می تواند بیشتر باشد؛ از این روست که طرح های متعددی برای توسعۀ صنعت گردشگری، از جمله تسهیل روند صدور روادید برای گردشگران خارجی، از سوی مسئولان دولتی، اعلام شده است.
اما به گفتۀ رئیس سازمان میراث فرهنگی «گردشگری فقط یک موضوع اقتصادی نیست بلکه مقوله ای فرهنگی و اجتماعی است برای ایجاد صلح، تفاهم و دوستی بین ملت ها.»
نجفی به نکته ای اشاره می کند که کمتر به آن توجه شده است و می گوید، «تصویر ایران در ذهن مردم دنیا به خصوص غربی ها واقعی نیست. اگر طرز برخورد با گردشگر درست باشد ... نگاه به تاریخ و فرهنگ کشور واقعی می شود.»
به نظر نمی رسد که مخاطب آقای رئیس، مردم ایران باشد. محمدحسین یزدانی، رئیس انجمن صنفی راهنمایان گردشگری، در مهرماه گذشته گفته بود «متاسفانه نیروی انتظامی طوری با گردشگر خارجی در ایران رفتار می کند که انگار جاسوس دیده اند.»
نگاهی که ریشه در تفکر جناحی خاص در نظام جمهوری اسلامی دارد؛ نگاهی که تنها به خارجی هایی که به ایران سفر می کنند محدود نمی شود و شامل گردشگران ایرانی که به خارج سفر می کنند هم می شود.
با نگاهی به رسانه های نزدیک به این جناح می توان حدس زد که مخاطب سکاندار گردشگری کشور نه مردم ایران، که به مهماندوستی شهرت دارند، بلکه عده ای خاص است که نگاه امنیتی به گردشگر داشته و اصولأ گردشگری را مترادف فساد و فحشا می دانند.
روزنامۀ محافظه کار جوان، با انتشار گزارشی اختصاصی در تیرماه گذشته، از آماده شدن سه هزار گردشگر، که آن روزنامه آنان را «فاسد» نامیده بود، برای ورود به ایران خبر داد و نسبت به «جبهۀ جدید جنگ نرم» هشدار داد.
اندکی بعد محمد حسن رحیمیان، نمایندۀ پیشین رهبر در بنیاد شهید، از سرمایه گذاری کشورهای غربی در بخش گردشگری انتقاد کرد و گفت «سالانه پنج میلیون نفر از ایران به کشورهایی سفر میکنند که مرکز فحشا است.»
لذا با توجه به شرایط موجود، دولت میانه روی حسن روحانی در استفاده از دیپلماسی فرهنگی برای پیشبرد اهداف سیاسی و رسیدن به نتیجۀ مطلوب – که به گفتۀ معاون او نزدیکی و دوستی بین ملت هاست – به نظر می رسد کار دشواری در پیش داشته باشد. چرا که پیش از این، دولت اصلاح طلب محمد خاتمی نیز همین رویه را در پیش گرفته بود، اما نتیجه آن مخالفت بیشتر جناح تندرو، انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهوری و آغاز فصلی جدید از تنش بین جمهوری اسلامی با دنیا شد.
از این رو سرمایه گذاری های مادی و اصلاح قوانین مرتبط با گردشگری، هرچند لازم است اما بدون ایجاد تحول در نگاه امنیتی و افراطی به مقولۀ فرهنگ – از جمله گردشگر و گردشگری – این صنعت درآمدزا در ایران توسعه نخواهد یافت و ایران به جایگاه اصلی خود در گردشگری جهانی نخواهد رسید.
حال با گذشت تنها سه ماه، روزنامۀ آمریکایی لوس آنجلس تایمز از افزایش تعداد درخواست ها و پرسش های شهروندان آن کشور برای سفر به ایران خبر می دهد.
این روزنامه از قول جانت مور، مدیر یک آژانس مسافرتی در ایالت کالیفرنیای آمریکا، می نویسد: «در سال ۲۰۱۳، ۵۰ تا ۶۰ گردشگر آمریکایی را به ایران فرستادیم و انتظار داریم در سال جدید این رقم به ۲۵۰ نفر افزایش پیدا کند.»
ابراهیم پورفرج، رئیس جامعۀ تورگردانان ایران، در آذرماه گذشته در گفت وگو با رسانه ها خبر از تماس حدود شش آژانس دار آمریکایی داده بود که خواستار برگزاری تورهای مشترک گردشگری بین دو کشور بودند.
ایران با آن که از نظر جاذبه های طبیعی و تاریخی در میان ده کشور نخست جهان است، اما از کل درآمد ناشی از صنعت گردشگری در جهان، سهمی بسیار اندک دارد.
محمدعلی نجفی، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، در گفت و گویی با شبکۀ تلویزیونی استان کرمان در اوایل دی ماه گفته بود «سال گذشته حدود هزار و ۳۵ میلیارد دلار درآمد گردشگری در کشورهای مختلف چرخیده که سهم ما از آن خیلی خیلی ناچیز بوده و علت های زیادی برای این عقب ماندگی وجود دارد.»
نجفی همچنین در یک برنامۀ تحلیلی که اواخر مهر ماه از تلویزیون دولتی ایران پخش شده بود اظهار کرد: «حتی کشورهای اطراف ما مثل ترکیه درآمد زیادی از گردشگری دارند؛ در گزارشی که منتشر می شود سازمان جهانی گردشگری اخیرأ اصلأ هیچ رتبه ای به ایران اختصاص نداده است.»
به باور کارشناسان درآمد گردشگری ایران از درآمد فروش نفت هم می تواند بیشتر باشد؛ از این روست که طرح های متعددی برای توسعۀ صنعت گردشگری، از جمله تسهیل روند صدور روادید برای گردشگران خارجی، از سوی مسئولان دولتی، اعلام شده است.
اما به گفتۀ رئیس سازمان میراث فرهنگی «گردشگری فقط یک موضوع اقتصادی نیست بلکه مقوله ای فرهنگی و اجتماعی است برای ایجاد صلح، تفاهم و دوستی بین ملت ها.»
نجفی به نکته ای اشاره می کند که کمتر به آن توجه شده است و می گوید، «تصویر ایران در ذهن مردم دنیا به خصوص غربی ها واقعی نیست. اگر طرز برخورد با گردشگر درست باشد ... نگاه به تاریخ و فرهنگ کشور واقعی می شود.»
به نظر نمی رسد که مخاطب آقای رئیس، مردم ایران باشد. محمدحسین یزدانی، رئیس انجمن صنفی راهنمایان گردشگری، در مهرماه گذشته گفته بود «متاسفانه نیروی انتظامی طوری با گردشگر خارجی در ایران رفتار می کند که انگار جاسوس دیده اند.»
نگاهی که ریشه در تفکر جناحی خاص در نظام جمهوری اسلامی دارد؛ نگاهی که تنها به خارجی هایی که به ایران سفر می کنند محدود نمی شود و شامل گردشگران ایرانی که به خارج سفر می کنند هم می شود.
با نگاهی به رسانه های نزدیک به این جناح می توان حدس زد که مخاطب سکاندار گردشگری کشور نه مردم ایران، که به مهماندوستی شهرت دارند، بلکه عده ای خاص است که نگاه امنیتی به گردشگر داشته و اصولأ گردشگری را مترادف فساد و فحشا می دانند.
روزنامۀ محافظه کار جوان، با انتشار گزارشی اختصاصی در تیرماه گذشته، از آماده شدن سه هزار گردشگر، که آن روزنامه آنان را «فاسد» نامیده بود، برای ورود به ایران خبر داد و نسبت به «جبهۀ جدید جنگ نرم» هشدار داد.
اندکی بعد محمد حسن رحیمیان، نمایندۀ پیشین رهبر در بنیاد شهید، از سرمایه گذاری کشورهای غربی در بخش گردشگری انتقاد کرد و گفت «سالانه پنج میلیون نفر از ایران به کشورهایی سفر میکنند که مرکز فحشا است.»
لذا با توجه به شرایط موجود، دولت میانه روی حسن روحانی در استفاده از دیپلماسی فرهنگی برای پیشبرد اهداف سیاسی و رسیدن به نتیجۀ مطلوب – که به گفتۀ معاون او نزدیکی و دوستی بین ملت هاست – به نظر می رسد کار دشواری در پیش داشته باشد. چرا که پیش از این، دولت اصلاح طلب محمد خاتمی نیز همین رویه را در پیش گرفته بود، اما نتیجه آن مخالفت بیشتر جناح تندرو، انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهوری و آغاز فصلی جدید از تنش بین جمهوری اسلامی با دنیا شد.
از این رو سرمایه گذاری های مادی و اصلاح قوانین مرتبط با گردشگری، هرچند لازم است اما بدون ایجاد تحول در نگاه امنیتی و افراطی به مقولۀ فرهنگ – از جمله گردشگر و گردشگری – این صنعت درآمدزا در ایران توسعه نخواهد یافت و ایران به جایگاه اصلی خود در گردشگری جهانی نخواهد رسید.