دولت حسن روحانی با چه چالشهایی روبرو خواهد بود و توانایی دولت او برای برآوردن مطالبات سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی و حقوق بشری را چگونه ارزیابی می کنید؟
پاسخ امیر حسین اعتمادی، سخنگوی گروه دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال ایران – ویرجینیا :
از اظهارات همین یک ماه اخیر حسن روحانی و مشاوران ارشد او میتوان دریافت که هنوز روی کار نیامده، به این فکر میکنند که چگونه باید مشکلات بیشمار اقتصاد بیمار و رو به نابودی ایران را حل کنند. حسن روحانی در حالی دولت را تحویل میگیرد که تورم نقطه به نقطه بر اساس آمارهای رسمی به ۴۵ درصد میرسد و این رقم در مورد کالاهای اساسی و مواد خوراکی بیش از ۶۰ درصد است؛ نرخ بیکاری از ۱۲ درصد عبور کرده و رشد اقتصادی با وجود درآمدهای ارزی ۸۰۰ میلیارد دلاری در ۸ سال گذشته، منفی شده است؛ آن هم در حالیکه خزانۀ دولت خالی است. به اینها باید کسری بودجۀ ۵۰ هزار میلیارد تومانی دولت در سال گذشته و بدهی ۷۴ هزار میلیارد تومانی به بانک مرکزی را نیز اضافه کرد. در این میان تحریمهای اقتصادی سنگینی که در نتیجۀ برنامۀ مشکوک هستهای جمهوری اسلامی به کشور وارد شده، عملا معاملات خارجی را فلج کرده است. ۶۰ ملیارد دلار سرمایۀ کشور در بانکهای خارجی مسدود شده و دولت ایران امکان برداشت آن را ندارد و تنها میتواند از این رقم برای وارد کردن مواد غذایی و دارو استفاده کند. حال در نظر بگیرید که دولت روحانی تنها دو هفته پس از روی کار آمدن باید ۳۲۰۰ میلیارد تومان یارانۀ ماه شهریور مردم را نیز پرداخت کند.
در چنین شرایطی حسن روحانی که با وعدهی حل مشکلات اقتصادی توانست اقبال رایدهندگان را به سوی خود جلب کند، قادر نخواهد بود ایران را از بحران اقتصادی کنونی خارج کند جز آنکه برای برداشتن تحریمهای اقتصادی که هر روز نیز ابعاد شدیدتری پیدا میکند، چارهای بیندیشد. هم او بود که در دوران مبارزات انتخاباتیاش با اشاره به سابقۀ مدیریتش بر پروندهی هستهای پیش از دولت احمدینژاد، وعده حل مسالمتآمیز این پرونده را داد و سیاستهای کنونی هستهای را که زیر نظر مستقیم رهبر جمهوری اسلامی تدوین و اجرا میشود، زیر سوال برد.
با این توصیف، مهمترین چالش پیش روی حسن روحانی در کوتاهمدت این است که چگونه [آیت الله] خامنهای را به عقبنشینی از موضع کنونی هستهایاش که همین چند روز قبل در حضور خود روحانی نیز آن را تکرار کرده، وادار کند تا بدین ترتیب با دادن امتیازاتی که برای کشورهای غربی و به ویژه آمریکا قابل توجه باشد، دست کم بخشی از تحریمهای کنونی را به تعلیق درآورد و به دنبال آن راه را برای بهبود نسبی وضعیت اقتصادی کشور هموار سازد.
اما در کنار این چالش اصلی، دولت روحانی در تقریبا تمام اصلاحات اساسی که وعدهاش را پیش از این داده، همچنان با رهبر جمهوری اسلامی درگیر خواهد بود.
او که با وعدۀ کوتاه کردن دست نظامیها و امنیتیها از اقتصاد توانست راه خود را از دیگر کاندیداهای نزدیک به این نیروها جدا کند، باید چارهای نیز برای اجرای این وعده بیندیشد. فراموش نکنیم که بخش بزرگی از اقتصاد کشور در دستان سپاه پاسداران، و نهادها و بنیادهای زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی همچون ستاد اجرایی امام، گروه سرمایهگذاری ری، و بنیاد مستضعفان است، و هرگونه تلاش روحانی برای کوتاه کردن دست این نهادها، به منزلۀ ورود به امپراطوری بزرگ اقتصادی رهبر جمهوری اسلامی محسوب میشود. امری که قطعاً [آیت الله] خامنهای علاقهای به آن ندارد.
در بُعد وعدههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز در بر همین پاشنه میچرخد. او از همین آغاز در تعیین وزرای مطلوب خود در وزارتخانههای تاثیرگذاری چون کشور، اطلاعات، ارشاد و علوم با رهبر جمهوری اسلامی دچار مشکل شده و بعید است چهرههایی را که بتوانند در این عرصهها اصلاحات مورد انتظار نخبگان جامعه را پدید آورند، به مجلس معرفی کند. چه بسا در صورت معرفی نیز، مجلس تحت امر رهبر جمهوری اسلامی به آنها رای اعتماد نخواهد داد.
[آیت الله] خامنهای، با سابقۀ ۸ سال کار کردن با دولت خاتمی، به خوبی راه مواجهه با دولت به مراتب محافظهکارتر حسن روحانی را آموخته است. او در آن ۸ سال، خود را نسبت به شرایطی که مجبور باشد رئیسجمهوری نه چندان مطلوب را تحمل کند، واکسینه کرد. او در همین یک ماه و نیم بعد از برگزاری انتخابات نشان داده که هیچ علاقهای به تن دادن به خواستههای رایدهندگانی که به سیاستهای او «نه» گفتند، ندارد و تصمیم دارد همان سیاستهای قبلی را این بار با رئیسجمهوری که هم خوب حرف میزند و هم سابقهاش نشان داده که یاغیگریهای احمدینژاد را در مقابل او نخواهد داشت، دنبال کند. به نظر میرسد او با همین دخالتهای اولیهاش در چینش کابینه، قصد دارد گربه را دم حجله بکشد و «کلید» معروف را از دست روحانی بگیرد. در مقابل، بعید است حسن روحانی که با شعار اعتدال به صحنه آمده، رفتاری غیرقابل پیشبینی در برابر سنگاندازیهای رهبری از خود نشان دهد. دیری نمیگذرد که او خواهد ماند و وعدههایی که هیچ چشماندازی برای تحققشان وجود ندارد. مگر آنکه فشار تحریمها آنچنان افزایش یابد که [آیت الله] خامنهای ناچار شود «جام زهر» را از دست روحانی بگیرد و «کلید» را به وی بازگرداند.
پاسخ امیر حسین اعتمادی، سخنگوی گروه دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال ایران – ویرجینیا :
از اظهارات همین یک ماه اخیر حسن روحانی و مشاوران ارشد او میتوان دریافت که هنوز روی کار نیامده، به این فکر میکنند که چگونه باید مشکلات بیشمار اقتصاد بیمار و رو به نابودی ایران را حل کنند. حسن روحانی در حالی دولت را تحویل میگیرد که تورم نقطه به نقطه بر اساس آمارهای رسمی به ۴۵ درصد میرسد و این رقم در مورد کالاهای اساسی و مواد خوراکی بیش از ۶۰ درصد است؛ نرخ بیکاری از ۱۲ درصد عبور کرده و رشد اقتصادی با وجود درآمدهای ارزی ۸۰۰ میلیارد دلاری در ۸ سال گذشته، منفی شده است؛ آن هم در حالیکه خزانۀ دولت خالی است. به اینها باید کسری بودجۀ ۵۰ هزار میلیارد تومانی دولت در سال گذشته و بدهی ۷۴ هزار میلیارد تومانی به بانک مرکزی را نیز اضافه کرد. در این میان تحریمهای اقتصادی سنگینی که در نتیجۀ برنامۀ مشکوک هستهای جمهوری اسلامی به کشور وارد شده، عملا معاملات خارجی را فلج کرده است. ۶۰ ملیارد دلار سرمایۀ کشور در بانکهای خارجی مسدود شده و دولت ایران امکان برداشت آن را ندارد و تنها میتواند از این رقم برای وارد کردن مواد غذایی و دارو استفاده کند. حال در نظر بگیرید که دولت روحانی تنها دو هفته پس از روی کار آمدن باید ۳۲۰۰ میلیارد تومان یارانۀ ماه شهریور مردم را نیز پرداخت کند.
در چنین شرایطی حسن روحانی که با وعدهی حل مشکلات اقتصادی توانست اقبال رایدهندگان را به سوی خود جلب کند، قادر نخواهد بود ایران را از بحران اقتصادی کنونی خارج کند جز آنکه برای برداشتن تحریمهای اقتصادی که هر روز نیز ابعاد شدیدتری پیدا میکند، چارهای بیندیشد. هم او بود که در دوران مبارزات انتخاباتیاش با اشاره به سابقۀ مدیریتش بر پروندهی هستهای پیش از دولت احمدینژاد، وعده حل مسالمتآمیز این پرونده را داد و سیاستهای کنونی هستهای را که زیر نظر مستقیم رهبر جمهوری اسلامی تدوین و اجرا میشود، زیر سوال برد.
با این توصیف، مهمترین چالش پیش روی حسن روحانی در کوتاهمدت این است که چگونه [آیت الله] خامنهای را به عقبنشینی از موضع کنونی هستهایاش که همین چند روز قبل در حضور خود روحانی نیز آن را تکرار کرده، وادار کند تا بدین ترتیب با دادن امتیازاتی که برای کشورهای غربی و به ویژه آمریکا قابل توجه باشد، دست کم بخشی از تحریمهای کنونی را به تعلیق درآورد و به دنبال آن راه را برای بهبود نسبی وضعیت اقتصادی کشور هموار سازد.
اما در کنار این چالش اصلی، دولت روحانی در تقریبا تمام اصلاحات اساسی که وعدهاش را پیش از این داده، همچنان با رهبر جمهوری اسلامی درگیر خواهد بود.
او که با وعدۀ کوتاه کردن دست نظامیها و امنیتیها از اقتصاد توانست راه خود را از دیگر کاندیداهای نزدیک به این نیروها جدا کند، باید چارهای نیز برای اجرای این وعده بیندیشد. فراموش نکنیم که بخش بزرگی از اقتصاد کشور در دستان سپاه پاسداران، و نهادها و بنیادهای زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی همچون ستاد اجرایی امام، گروه سرمایهگذاری ری، و بنیاد مستضعفان است، و هرگونه تلاش روحانی برای کوتاه کردن دست این نهادها، به منزلۀ ورود به امپراطوری بزرگ اقتصادی رهبر جمهوری اسلامی محسوب میشود. امری که قطعاً [آیت الله] خامنهای علاقهای به آن ندارد.
در بُعد وعدههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز در بر همین پاشنه میچرخد. او از همین آغاز در تعیین وزرای مطلوب خود در وزارتخانههای تاثیرگذاری چون کشور، اطلاعات، ارشاد و علوم با رهبر جمهوری اسلامی دچار مشکل شده و بعید است چهرههایی را که بتوانند در این عرصهها اصلاحات مورد انتظار نخبگان جامعه را پدید آورند، به مجلس معرفی کند. چه بسا در صورت معرفی نیز، مجلس تحت امر رهبر جمهوری اسلامی به آنها رای اعتماد نخواهد داد.
[آیت الله] خامنهای، با سابقۀ ۸ سال کار کردن با دولت خاتمی، به خوبی راه مواجهه با دولت به مراتب محافظهکارتر حسن روحانی را آموخته است. او در آن ۸ سال، خود را نسبت به شرایطی که مجبور باشد رئیسجمهوری نه چندان مطلوب را تحمل کند، واکسینه کرد. او در همین یک ماه و نیم بعد از برگزاری انتخابات نشان داده که هیچ علاقهای به تن دادن به خواستههای رایدهندگانی که به سیاستهای او «نه» گفتند، ندارد و تصمیم دارد همان سیاستهای قبلی را این بار با رئیسجمهوری که هم خوب حرف میزند و هم سابقهاش نشان داده که یاغیگریهای احمدینژاد را در مقابل او نخواهد داشت، دنبال کند. به نظر میرسد او با همین دخالتهای اولیهاش در چینش کابینه، قصد دارد گربه را دم حجله بکشد و «کلید» معروف را از دست روحانی بگیرد. در مقابل، بعید است حسن روحانی که با شعار اعتدال به صحنه آمده، رفتاری غیرقابل پیشبینی در برابر سنگاندازیهای رهبری از خود نشان دهد. دیری نمیگذرد که او خواهد ماند و وعدههایی که هیچ چشماندازی برای تحققشان وجود ندارد. مگر آنکه فشار تحریمها آنچنان افزایش یابد که [آیت الله] خامنهای ناچار شود «جام زهر» را از دست روحانی بگیرد و «کلید» را به وی بازگرداند.