بیست و دوم بهمن ماه امسال، جمهوری اسلامی ایران سی و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب و سقوط حکومت پهلوی را جشن میگیرد. این نخستین مراسم بزرگداشت ۲۲ بهمن پس از توافق ایران و قدرتهای جهانی و لغو تحریمهای بینالمللی است و میتواند سرآغاز دوره جدیدی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران باشد.
آیتالله سید علی خامنهای که در بهمن سال ۵۷ پیشوند "حجتالاسلام" داشت و به عضویت "شورای انقلاب" منصوب آیتالله خمینی در آمده بود، در سالهای رهبری خود ترجیح داده تا سخنرانی مراسم بزرگداشت ۲۲ بهمن را به رؤسای جمهوری واگذار کند.
او البته علاقه زیادی به دیدار با پرسنل نیروی هوایی ارتش در تاریخ نوزدهم بهمن ماه دارد تا عکاسان، عکسی شبیه سلام نظامی همافران به آیتالله خمینی در آستانه پیروزی انقلاب از جانشین خمینی بگیرند. جانشین بنیانگذار جمهوری اسلامی، فراتر از این عکسها، تلاش زیادی کرده تا سیاستهایی را ادامه دهد که در ادبیات طرفداران نظام، "راه امام" خوانده می شود.
دشمنی با آمریکا یکی از سیاستهایی است که از خمینی تا خامنهای در حرف ثابت مانده، اما در عمل دچار تغییرات و تبصرههایی شده است. در سیاست داخلی اما این تغییرات محسوستر بوده است.
آقای خامنهای که به گواه شناسنامهاش ۷۷ ساله است و در نیمه بیست و هفتمین سال رهبری جمهوری اسلامی قرار دارد، سالهای پرتنشی را پشت سر گذاشته است. او حالا اکبر هاشمی رفسنجانی، حامی درجه یک خود در زمان انتخاب به رهبری را در صف منتقدان وضعیت فعلی کشور میبیند و با مطالبات جامعهای مواجه است که در سال ۱۳۸۸ نشان داد چه پتانسیلی برای اعتراض به وضع موجود دارد.
احتمالا انتخاب جانشین، پیدا کردن راهی برای کنترل مخالفتهای سیاسی و اجتماعی و در نهایت ترمیم تصویر خود پس از تن دادن به مذاکره با آمریکا، مهمترین موضوعات پیشروی رهبر جمهوری اسلامی در سالهای آینده خواهد بود.
حصر و "فتنه"
منتقدان و مخالفان در جمهوری اسلامی به ندرت تحمل شدهاند. در دوران رهبر پیشین اعدام و نابود کردن مخالفان، سیاستی رایج بود و در دوران رهبر فعلی، زندان، محرومیت از حقوق شهروندی و حصر خانگی روشهای محبوب و مرسوم نهادهای قدرت برای منکوب کردن مخالفان است.
با این حال این روشها برای آقای خامنهای و حامیانش به طور صد درصد موفق نبوده است. آیتالله منتظری، که با اعتراض به روشهای جمهوری اسلامی در کشتار مخالفان مورد غضب آیتالله خمینی قرار گرفته و از سمتهای خود عزل شد، به رهبری سید علی خامنهای نیز معترض بود. به این ترتیب او را سالها در حصر خانگی قرار دادند، اما مصادف با اعتراضات مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ چهرهای معروف و محبوب در میان معترضان بود.
میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد از رهبران اعتراض مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ نیز، از زمستان ۱۳۸۹ تاکنون در حصر خانگی و بازداشت هستند. موسوی و کروبی سابقه حضور در مناصب ارشد جمهوری اسلامی را در کارنامه خود دارند و برخی مدافعان نظام میگویند آقای خامنهای برای آنها تخفیف درنظر گرفته که به اعدام محکوم نشدهاند.
این در حالی است که هیچ دادگاهی برای این افراد برگزار نشده و تلاشهای بسیار نهادهای حاکمیتی برای مبارزه با "فتنه" نشان میدهد که این بار هم حصر خانگی باعث موفقیت کامل رهبری نشده است.
زندانیان پرتعداد سیاسی و عقیدتی هم پس از گذراندن سالهای طولانی حبس دوباره به جامعه بازگشتهاند و اگر حتی دست از مخالفت برداشته باشند، به نظر نمیرسد حامی و همراه حاکمیت شده باشند.
بحران جانشینی
همزمان با اعتراضات مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ شایع شده بود که آیتالله خامنهای به دنبال جانشینی پسر خود است و میخواهد مجتبی را به رهبری برساند. او خود - به گواه کارشناسان دینی - بدون طی مراحل فقهی لازم به رهبری انتخاب شده بود و برخی گمان میکردند میتواند خیلی راحتتر روند مشابهی را برای پسرش هم طی کند.
از سوی دیگر امسال آیت الله خامنهای چند بار اشاراتی بیسابقه به احتمال مرگ خود داشته است، که برخی آن را به بیماری او نسبت میدهند.
همچنین اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران، آذر ماه امسال اعلام کرد مجلس خبرگان آماده میشود تا "هر وقت که بنا شد رهبری عوض شود یا نباشد و کس دیگری بیاید،" تصمیم گیری کند.
این سخنان با اعتراض شدید طیفهایی از مقامات و اصولگرایان مواجه شد و حتی هاشمی رفسنجانی را به حصر خانگی تهدید کردند. با این حال صلاحیت او تایید شده و در انتخابات پیش روی خبرگان شرکت خواهد داشت.
اما از ورود سید حسن خمینی، نوه آیتالله خمینی، به رقابت انتخابات خبرگان جلوگیری شد تا نشانهای باشد از اختلافات و نگرانیها برای تصمیم احتمالی مجلس خبرگان در انتخاب رهبر آینده.
خامنهای و دشمن
"دشمن" یکی از واژههای مورد علاقه رهبر جمهوری اسلامی است و یکی از مصادیق پرکاربرد آن در ادبیات او، "آمریکا" است. آیتالله خامنهای که ابتدا همسو و همراه با محمود احمدینژاد معتقد بود تحریمهای بینالمللی هیچ تاثیری بر ایران نخواهد داشت و ایران میتواند به تنهایی با سیاست "اقتصاد مقاومتی" به پیش برود، خیلی زود با شکست رویایش مواجه شد.
بحران اقتصادی ناشی از تحریمها و سوء مدیریت در آخرین سال ریاست جمهوری احمدینژاد، آقای خامنهای را به صرافت مذاکره با آمریکا انداخت و آنقدر به دولت حسن روحانی در مذاکره با مقامات آمریکایی میدان داد که تا پیش از آن، در خیال و رویا هم ممکن نبود.
پس از به سرانجام رسیدن توافق هستهای، رهبر جمهوری اسلامی بارها از خطر "نفوذ" آمریکا ابراز نگرانی کرد و هشدار داد که حالا دشمن به جای مقابله مستقیم راه "نفوذ" را برگزیده است. سخنانی که میتواند به تلاش او برای توجیه کوتاه آمدنش از سیاستهای قبلی تعبیر و تفسیر شود.
رهبر جمهوری اسلامی همچنان به شعارهای ضدآمریکایی خود ادامه خواهد داد، اما احتمالا هواداران و حامیانش دیگر مانند گذشته مطمئن نیستند که شعار و عمل آیتالله خامنهای در حوزه سیاست خارجی یکسان باشد.
چنین مشکلی را آیتالله خمینی هم در پذیرش آتش بس جنگ با عراق تجربه کرده بود. آن هم پس از سر دادن شعارهایی رویاپردازانه در فتح عراق و رسیدن به فلسطین، که تنها باعث طولانیتر شدن جنگ تحمیلی به ایران شد و در نهایت هم پذیرش پایان آن تعبیر به نوشیدن "جام زهر" از سوی رهبر وقت ایران شد.