با کشته شدن یک محیطبان و یک همیار محیطبان به دست شکارچیان در بوانات فارس در آستانه روز جهانی محیطبانان، شمار محیطبانان قربانی شکار طی چهل سال گذشته به ۱۵۰ تن رسیده است. افزون بر این، هشت تن از محیطبانان نیز به دلیل انجام وظیفه حکم اعدام گرفتهاند.
تلاشگران محیطزیست با اشاره به اینکه در آمریکا، که مناطق حفاظت شده آن چندین برابر ایران است، طی ۹۰ سال گذشته تنها ۲۵ محیطبان جان خود را از دست دادهاند، میپرسند که چرا محیطبانان ایران تا این حد آسیبپذیر هستند؟
مدافعان حیات وحش نیز این پرسش را مطرح میکنند که حاکمیت تا چه زمان میخواهد مسئولیت خود در قبال محافظت از حیات وحش و محیط زیست ایران را نادیده بگیرد؟
بنا بر آمارهای موجود، شمار محیطبانان ایران یک دوازدهم استانداردهای جهانی است و طی چهل سال گذشته، محیطبانان ایرانی صدها زخمی، ۱۵۰ کشته، یک اعدام شده، و هشت تن در انتظار اجرای حکم اعدام را در جمع خود داشتهاند.
تلاشگران محیط زیست حذف آگاهانه جوامع محلی و سازمانهای مردم نهاد حفاظت از سرمایههای طبیعی را یکی از مهمترین عوامل بروز این فجایع میدانند.
آنان با اشاره به آمار نزدیک به صفر کشته شدن محیطبانان ژاپنی به دلیل مشارکت جوامع محلی در حفاظت از محیط زیست، میگویند که تجربه تلخ حذف سازمانهای مردمنهاد جوامع محلی برای حفاظت از سرمایههای طبیعی ایران و دستگیری و صدور احکام سنگین برای شماری از آنان از عوامل موثر افزایش روند این فجایع است.
عباس سالاری، محیطبان ایرانی، در یک کنفرانس خبری در این باره میگوید: «از آلمان گرفته تا سوئد و کانادا، هر کجا که بروید برای شما یک پرونده شکار صادر میکنند، بعد با آن به شکار میروید. شکارچی که در آن منطقه به شکار میرود، سه تا چهار فشنگ بیشتر با خود نمیبرد. ولی با پروانه شکاری که ما برای شکارچیها برای پرنده صادر میکنیم، فرد سه کوله فشنگ با خودش حمل میکند و چهار قطار هم فشنگ از خودش آویزان میکند. سه تا پسر هم داشته باشد، هر کدام پنج قطار فشنگ از خودشان آویزان میکنند و با تفنگ راه میافتند و میروند به کوه.»
به گفته تلاشگران محیط زیست بیتوجهی حاکمیت در زمینه پاسداری از سرمایههای طبیعی ایران و حذف بودجه لازم برای حفاظت از آن و همچنین به روز نشدن تجهیزات فناوریهای مدرن دیدبانی باعث شده تا هم بازار سیاه قاچاق چوبهای جنگلی و هم شکار گونههای کمیاب حیات وحش در ایران به طرز بیسابقهای افزایش یابد.
به عنوان تازهترین نمونه از این خطر جدی میتوان به کشته شدن پلنگ ماده سه ساله در استان کهگلویه و بویر احمد اشاره کرد؛ رویدادی که زنگ خطر نابودی نسل پلنگ ایرانی را هم به صدا در آورده است.