در آخرین روزهای سال ۱۳۹۳، حمله گروه فشار به علی مطهری نماینده مجلس شوراس اسلامی، از خبرهای مهم رسانههای ایران بود. پیش از این، گزارشهایی از فعالیت گروهی با عنوان «حزب الله» در ایران برای مماعنت از برخی دیگر فعالیتهای فرهنگی و سیاسی منتشر میشد.
در شیراز گروهی با عنوان «حزب اللهی»، علی مطهری را که برای سخنرانی به شیراز سفر کرده بود، از تاکسی بیرون کشیدند، به این نماینده مجلس و خودروی حامل او حمله کردند، و در نهایت مانع سخنرانی او در دانشگاه شیراز شدند.
این روزها، مقامهای دولت حسن روحانی از ضرورت برخورد با این گروه سخن میگویند. از محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت، تا محمود علوی وزیر اطلاعات، از شناسایی و برخورد با عوامل حمله خبر دادهاند.
برهم زدن سخنرانیها توسط گروههای فشار در ایران، اتفاقی جدید نیست. آذر ماه گذشته، سخنرانی هادی غفاری نیز برهم خورده بود. فقط هم نشستهای سیاسی هدف این گروه نیست، گاهی مانع نمایش فیلم سینمایی میشوند و گاهی نیز مانع برگزاری کنسرتهای موسیقی. مثلا علیرضا قربانی، خواننده ایرانی، بارها در ده سال گذشته کنسرت داشته، اما اکنون این گروه مانع اجرای او میشود.
گروههای فشار، لباس شخصیها، یا عناوین دیگری مانند انصار حزب الله و بسیجیها، هر چقدر در زمان محمود احمدی نژاد ساکت بودند، در این یک سال، با روی کارآمدن دولت روحانی فعال شدهاند.
گروههای فشار بعد روی کار آمدن دولت محمد خاتمی، نقش پررنگی در مخالفت با گردهماییهای منتقدان نظام داشت. ریشه این گروه در فعالیتهای افراد تندروی ابتدای انقلاب است. بخصوص در مقابل فعالیت گروههای چپ و مجاهدین خلق، اولین هستههای گروههای حزب اللهی شکل گرفتند.
چند دهه پیش از این و در سالهای مربوط به دوران نخست وزیری محمد مصدق، گروههای فشار ماهیت دیگری داشتند. مثل آنچه شعبان جعفری رهبری میکرد که مدافع حکومت وقت بودند و مانع حضور و تجمع منتقدان شاه میشدند.
اما پس از انقلاب، این گروههای فشار خود را منتسب به رهبر میدانند. معروفترین حمله این گروهها، به کوی دانشگاه بود.
آیت الله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران هرچند این حملات را بطور ضمنی محکوم کرد، اما قوه قضاییه تحت نظر او، هرگز این مهاجمان را به مجازاتی که افکار عمومی انتظار داشت، محکوم نکرد.