مقاله ای در نشریه اکونومیست
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، هنگام استقبال از توافق هسته ای با ایران با اشاره به قطع «تمام راه های» جمهوری اسلامی برای دستیابی به جنگ افزار هسته ای تصریح کرد: «شما با دوستان تان به چنین توافق هایی دست نمی زنید.»
توافق های کنترل تسلیحات چون نمونه هایی که با اتحاد جماهیر شوروی طی جنگ سرد به دست آمد لزوما به سوءظن و تخاصم متقابل پایان نداد. دقیقا به خاطر عدم اعتماد میان امضاءکنندگان یک توافق است که آنها به یک مکانیزم تایید بسیار سفت و سخت تکیه می کنند تا راهی برای فریبکاری باقی نماند. مذاکره بر سر چنین توافق هایی دشوار و از نظر فنی پیچیده است. آزمون سنجش ارزش آن ها در این است که آیا جهان را امن تر می کنند.
قضاوت در مورد توافق با ایران بر سه پرسش استوار است. آیا احتمال تولید جنگ افزار هسته ای توسط ایران در طول اجرای توافق کمتر می شود؟ آیا این توافق چنان قوی است که فریبکاری را هم به لحاظ احتمال وقوع و هم از نظر پیامدهایش بی مورد کند؟ آیا امکان معقولی برای یافتن راه حلی بلندمدت برای مشکل برنامه هسته ای ایران وجود دارد؟ پاسخ کوتاه این است: بله، شاید، احتمال دارد.
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به چارچوب تفاهم سیاسی لوزان که سیزدهم فروردین ماه به دست آمد بسیار وفادار است و در عین حال شماری از مسائل حساس را که هر کدام می توانست کل ماجرا را به هم بریزد حل و فصل می کند. برجام «زمان گریز» ایران را در صورتی که تصمیم بگیرد احتیاط را کنار گذاشته و به سوی تهیه سوخت هسته ای لازم برای تولید یک بمب اتم برود از حدود دو ماه به یک سال افزایش می دهد.
برجام ظرفیت غنی سازی ایران را تا دو سوم کاهش می دهد: شمار سانتریفیوژها برای دوره ای ۱۰ ساله از ۲۰ هزار (نیمی از آن ها فعال اند) به حدود ۶ هزار در مرکز غنی سازی نطنز محدود می شود؛ ذخیره اورانیوم غنی شده در سطح سه و نیم درصد (که با تغلیظ آن می توان اورانیوم مورد مصرف در ساخت بمب تهیه کرد) تا ۹۶ درصد یعنی حداکثر ۳۰۰ کیلوگرم کاهش می یابد؛ این مهم از طریق رقیق کردن یا فروش آن به کشوری دیگر طی دوره ای ۱۵ ساله انجام خواهد گرفت.
مرکز غنی سازی فردو که برای پرهیز از تخریب در اعماق کوه ساخته شده است به یک لابراتوار تحقیقات فیزیک بدل خواهد شد. قلب رآکتور آب سنگین اراک برداشته شده و بازطراحی خواهد شد تا نتوان از آن پلوتونیوم برای مصارف نظامی به دست آورد. سوخت هسته ای مصرف شده در طول عمر رآکتور به خارج از ایران منتقل می شود و هیچ رآکتور آب سنگینی طی ۱۵ سال آینده در ایران ساخته نخواهد شد.
چند مانع هم پشت سر گذاشته شد: دسترسی های مورد نیاز بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی برای تایید پایبندی ایران به وعده های اش؛ پاسخگویی کامل ایران به گزارش های حاکی از «ابعاد احتمالی نظامی» برنامه هسته ای اش؛ تعیین جریمه هایی برای نقض توافق از جمله مکانیزمی برای وضع دوباره تحریم ها؛ لغو یا عدم لغو تحریم های تسلیحاتی همراه با لغو تحریم های اقتصادی؛ و ابعاد تحقیق و توسعه ای که ایران می تواند طی ۱۰ سال نخست بر روی سانتریفیوژهای پیشرفته انجام دهد.
گفتگوها به راه حل هایی انجامید که عمده نگرانی های مذاکره کنندگان غربی را مرتفع کرد. این نشانه استقامت و مهارت مذاکره کنندگان است. ایران از مخالفت با تحقیقات درباره آزمایش های احتمالی مرتبط با جنگ افزار هسته ای دست کشیده است تا آژانس بتواند گزارش خود را تا ۱۵ دسامبر (۲۴ آذر) تکمیل کند. ایران به طور علنی مسولیت تخلفاتش در گذشته را برعهده نخواهد گرفت. اما به دست آوردن اطلاعاتی حاکی از این که در گذشته چه چیزی کجا و چه موقع رخ داده به آژانس کمک می کند رفتار آینده ایران را زیر نظر داشته باشد.
ایران در حال حاضر تمایلی ندارد به بازرسان آژانس اجازه دهد از مراکز مورد ظن آن ها از جمله سامانه های نظامی بازدید کنند. این یکی از شرایط کلیدی پروتکل الحاقی به پیمان منع تکثیر و گسترش جنگ افزار هسته ای است. ایران تا پیش از تصویب پروتکل الحاقی در مجلس آن را به صورت داوطلبانه اجرا خواهد کرد؛ این مهم برای دوره ای هشت ساله تا زمانی که آژانس نتیجه بگیرد برنامه ایران کاملا صلح آمیز است ادامه خواهد داشت.
بازرسان قادر نخواهند بود به بازدیدهای «هر کجا، هر زمان» که منتقدان توافق درخواست کرده بودند عمل کنند. اما دسترسی به مراکز مشکوک می تواند توسط کمیسیونی متشکل از نمایندگان پنج به اضافه یک و ایران - که اکثریت شان را کشورهای غربی تشکیل می دهند- اجباری اعلام شود. بازرسان باید دلایلی برای نگرانی هایشان نسبت به فعالیت های منع شده ارائه داده و به ایران فرصتی برای رسیدگی به آن بدهند. اما سرباز زدن از اجازه دسترسی نقض توافق خواهد بود.
هر چند این روندی پیچیده است اما یکی از خطوط قرمز تعیین شده توسط آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، زیر پا گذاشته نشد: بازرسان باید از کشورهایی بیایند که ایران با آن ها روابط دیپلماتیک دارد؛ به عبارتی دیگر نه به ورود «جاسوس های» آمریکایی.
تحریم ها تنها زمانی برداشته می شوند که ایران به تعهداتش عمل کند. مکانیزمی هم برای وضع دوباره تحریم ها در صورت نقض توافق درنظر گرفته شده است. اگر ادعاهایی درباره فریبکاری ایران مطرح شد کمیسیون مشترک تلاش می کند مساله را طی ۳۰ روز حل و فصل کند. اگر آن تلاش ها نتیجه بخش نبود مساله به شورای امنیت سازمان ملل متحد که باید به لغو مرحله به مرحله تحریم ها رای بدهد ارجاع خواهد شد. وتوی یکی از پنج عضو دائم به معنای وضع دوباره تحریم ها است. کل این پروسه ۶۵ روز طول می کشد.
تجهیز
تحریم فروش تسلیحات تهاجمی متعارف به ایران تا پنج سال و ممنوعیت وضع شده بر فناوری های مرتبط با موشک های بالستیک تا هشت سال دیگر برقرار خواهد ماند. این یعنی این که روسیه می تواند سیستم دفاع موشکی ضد هوایی اس سیصد را به ایران تحویل دهد اما فروش هواپیماهای جنگی و تانک کماکان ممنوع خواهد بود.
۱۰ سال پس از اجرای توافق ایران می تواند سانتریفیوژهای پیشرفته را نصب کند اما تا ۱۵ سال باید ذخیره اورانیوم غنی شده اش را زیر ۳۰۰ کیلوگرم نگاه دارد. پس از آن ایران می تواند غنی سازی را در ابعاد صنعتی دنبال کند. آن موقع «زمان گریزش» برای تولید جنگ افزار هسته ای در تئوری کوتاهتر خواهد بود. اما تعهداتش تحت پروتکل الحاقی دائمی هستند تا اطمینان حاصل شود برنامه هسته ای توسعه یافته اش از شفافیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار است.
هیچ یک از این نکات منتقدان شامل جمهوریخواهان (به اضافه بعضی دموکرات ها) در کنگره و دولت بنیامین نتانیاهو در اسراییل (که به گفته اش توافق «اشتباهی بد در ابعاد تاریخی» است) را راضی نخواهد کرد. ذهنیت آن ها مدتها پیش شکل گرفته است و چیزی جز جمع آوری کامل زیر ساخت های هسته ای ایران را نمی پذیرند.
مقام های ارشد نظامی و اطلاعاتی اسراییل در جمع های خصوصی مواضعی اندکی متفاوت از نخست وزیر اسراییل عنوان می کنند. به تعبیر آن ها: حتی به دلایل تاکتیکی رژیم ایران وقفه ای دستکم ده ساله را در جاه طلبی های هسته ای اش پذیرفته است و اگر توافق درست اجرا شود فضای تنفسی ایجاد می شود. اجماع بر سر این وجود دارد که اولویت امنیتی نخست اسراییل در حال حاضر فلسطینیان و تهدید ناشی از حزب الله لبنان، نیروی شبه نظامی وابسته به ایران، است.
در حال حاضر، نجات توافق در گرو اوضاع سیاسی آمریکا است. شدیدترین واکنش ها را جمهوریخواهانی عنوان کرده اند که امیدوارند جای اوباما را در کاخ سفید تصاحب کنند. اسکات واکر، فرماندار ویسکانسین، عهد کرد توافق را در نخستین روز ریاست جمهوری اش «لغو کرده»، تحریم های «فلج کننده» ای علیه ایران وضع، و متحدان آمریکا را به همین امر مجاب کند. جب بوش، دیگر کاندیدای پیشتاز انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری، گفت توافق نتیجه «تسلیم» بود نه دیپلماسی.
رییس جمهور بعدی آمریکا یقینا می تواند توافق را از کار بیاندازد. اما تهدید فعلی از کنگره ناشی می شود. باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، که مخالفت جمهوریخواهان را انتظار داشت تهدید کرد رای نه به توافق را وتو خواهد کرد. اما اوباما باید نگران دموکرات هایی باشد که ممکن است به جمهوریخواهان بپیوندند تا دو سوم رای لازم برای شکستن وتو او را در اختیار مخالفان قرار بدهند. در سنا رای تنها ۱۳ دموکرات برای مرگ توافق کافی است.
وقتی هیلاری کلینتون، کاندیدای پیشتاز دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری، که پیشتر مواضعی تند در برابر ایران داشت توافق را «گامی مهم» توصیف کرد خاطر اوباما راحت تر شد. بعضی دموکرات ها از امتیازاتی که به ایران داده شده به ویژه در مورد تحریم تسلیحاتی و بازرسی از مراکز نظامی ابراز ناخشنودی کرده اند. سناتور دموکرات رابرت منندز از اوباما خواست با قاطعیت اعلام کند که اگر ایران به دنبال جنگ افزار هسته ای برود آمریکا «به هر اقدام لازم» برای متوقف کردن آن دست خواهد زد.
رییس جمهوری آمریکا در کنفرانس خبری بیست و چهارم تیر ماه از نمایندگان کنگره خواست توافق با ایران را بر مبنای واقعیت ها و نه سیاسی کاری ارزیابی کنند و آن ها را برای ارائه آلترناتیوی بهتر به چالش طلبید. در این باره حق با اوباما است. حتی اگر حفظ نظام تحریم ها امکان پذیر باشد –این یک اگر بزرگ است- این که ایران یک تحقیر ملی را بپذیرد همیشه نامحتمل است. ممکن است تحریم ها ایران را به میز مذاکره آورده باشد اما بعید است فشار مضاعف ایران را به دست کشیدن از برنامه هسته ای اش ترغیب کند. در هر شکل چنان قطعیتی ندارد که اعمال فشار بیشتر امکان پذیر بود. اگر آمریکا توافق را پاره کند بعید است متحدان اروپایی اش تحریم ها را دوباره وضع کنند.
پیامدهای ناخواسته
بعضی ها نگران اند که توافق منطقه را بی ثبات کرده و به گسترش جنگ افزار هسته ای دامن می زند. اما روشن نیست چرا رقبای منطقه ای ایران باید بیش از اکنون نگران باشند. اسراییل از برتری هسته ای و نظامی چشمگیری برخوردار است. عربستان سعودی ممکن است بخواهد برنامه غنی سازی به بزرگی ایران راه بیاندازد اما نمی خواهد با نزدیک شدن به قابلیت تولید جنگ افزار هسته ای به کشوری منفور بدل شود. اگر هدف عربستان بازدارندگی است فقط کافی است چند اف شانزده با قابلیت حمل بمب اتم را در یکی از پایگاه های هوایی اش مستقر کند. نیازی هم نیست کسی بداند که آیا هواپیماها به بمب اتم مسلح هستند یا نه.
البته ایران راه های بیشتری برای ایجاد دردسر در اختیار دارد اما تنها بخشی از اقداماتش به قدرت نظامی متعارف و منابع مالی وابسته است. حتی پس از برداشته شدن تحریم های تسلیحاتی دهه ها طول خواهد کشید تا ایران بتواند با تسلیحات نظامی پیشرفته ای که در دسترس کشورهای حوزه خلیج فارس است رقابت کند. بودجه نظامی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هفت برابر ایران است.
ابهام بزرگ این است که ده یا پانزده سال بعد وقتی شروط توافق به پایان می رسد چه اتفاقی خواهد افتاد. ایران ممکن است بخواهد قابلیت تولید جنگ افزار هسته ای اش را حفظ کند اما آیا حاضر می شود هر آن چه را به دست آورده در مقابل ریسک حمله نظامی از سوی رییس جمهوری که سخت تر از اوباما عمل خواهد کرد از دست بدهد؟ تا آن زمان جهان احتمالا مکانی اندکی امن تر از قبل خواهد بود. اما برای آزمون نهایی و سنجش این که آیا این توافقی خوب است یا بد باید تا سال ۲۰۲۰ صبر کرد.