سوزان مالونی، مشاور پیشین وزارت امور خارجه آمریکا، کارشناس امور ایران و اقتصاد سیاسی کشورهای حوزه خلیج فارس، و کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاست خاورمیانه در اندیشکده بروکینگز، در مقالهای که در وبسایت آن اندیشکده منتشر شد، به اولین سالگرد ریاست جمهوری حسن روحانی در ایران و مسیر «ناهموار» ریاست جمهوری او، میپردازد.
خانم مالونی مقاله خود را اینچنین آغاز میکند: یک سال پیش در چنین روزی، حسن روحانی پس از پیروزی با کسب اکثریتی ناچیز در انتخابات خرداد ۱۳۹۳، به عنوان رئیس جمهوری ایران سوگند یاد کرد.
حال، با سپری شدن یک سال از آن رویداد، مؤسسه بروکینگز طی یک هفته، در بخشی با عنوان «ایران@ بروگینگز» با انتشار سلسله گزارشهایی، تاثیر ریاست جمهوری آقای روحانی در زمینههای سیاسی داخلی و خارجی، اقتصاد، فرهنگ و جامعه ایران را بررسی خواهد کرد.
انتخاب حسن روحانی به این سمت نه تنها ناظران مسائل سیاسی در داخل و خارج ایران را متعجب کرد، بلکه به نوعی شخص روحانی نیز از انتخاب شدن خود مبهوت ماند. چهار سال پس از برگزاری انتخابات مناقشه بر انگیز که منجر به اعتراضات خیابانی و برخورد خشونتآمیز حکومت شد، خیلیها انتظار داشتند که آرای مردم جهت «انتصاب یک تندرو دستنشانده دیگر» بکار گرفته شود و با این کار مشارکت سیاسی متواضعانه مردم در جمهوری اسلامی از بین برود.
اما روحانی این انتظار را، با مدیریت یک تبلیغات انتخاباتی زیرکانه، تعییر داد. تبلیغات انتخاباتی روحانی، توانایی او را در آرام کردن حکومت ایران، در عین جذابیت برای مردم ناراضی، به نمایش گذاشت.
پیروزی حسن روحانی هزاران ایرانی را به خیابان کشاند، اما نه به عنوان معترض، بلکه برای جشن گرفتن این نتیجه. مردم به وجد آمده بودند به خاطر این که او از حل مشکلات ایران، به جای وخیمتر کردن آن، سخن میگفت و بر منطق در برابر (تعصب) مذهبی تاکید داشت. روحانی موفق به اخذ رای اعتماد مجلس به کابینهای شد که متشکل از گروهی از تکنوکراتها است؛ و حتی توانست با انتشار پیامهای توئیتری کاملا کارشناسی شده، و ارائه نماهنگ الهام گرفته از نمونه ویدئوی انتخاباتی باراک اوباما (ریاست جمهوری ایالات متحده)، خود را به عنوان یک چهره درخشان در شبکههای اجتماعی مطرح کند. در پی حدود یک دهه انزوا و فشارهای خفهکننده اقتصادی، حاکمیت انقلابی در ایران بار دیگر توانست خود را از لبه پرتگاه برهاند.
به باور خانم مالونی، گذار روحانی از یک چهره درخشان انتخاباتی به یک مدیر اجرایی، قدم گذاشتن در «راهی پر از سنگلاخ بوده است.» با این حال وی میتواند مدعی احزار چندین پبشرفت غیرمنتظره باشد، مانند گفتگوی مستقیم و بیسابقه با همتای آمریکایی خود و به امضا رساندن توافق موقت هستهای با قدرتهای جهانی (در ژنو) پس از یک دهه گفتگو. وی پیشرفتهای زودهنگامی نیز در بسیاری از زمینههای حیاتی، مانند اجرای سیاستهای اقتصادی مسوولانه که منجر به کاهش تورم شده، کسب کرده است.
هنوز مشخص نیست که آیا وی به عنوان رییس جمهوری میتواند دستور کار بلندپروازانه خود، که امید در آمیخته با احتیاط است را، همانگونه که در هنگام تبلیغات انتخاباتی اعلام میکرد، اجرا کند یا خیر. سونامی روحانی به واقعیتهای پایداری در ایران برخورد کرده است، اینها شامل نظامی است که در ایدئولوژی کهن فرو رفته، قدرت در دست افرادی معدود مانده و در محدوده جفرافیایی مملو از تهدید و فرصت جای گرفته است.
بنابراین به نظر میرسد که اصول او در انتخابات، مبنی بر حل مسائلی مانند خروج از بنبست هستهای و برچیدن تحریمهایی که موجب ویرانی اقتصاد ایران شده، در معرض خطر است. روحانی در مورد موضوع هستهای تصمیمگیرنده نیست، اما دوره ریاست او به سرنوشت این پرونده گره خورده است. مرگ امید دستیابی به هر نوع توافقی درباره این مساله به معنای پایان چشمانداز پیشبرد دیگر برنامههایش است.
طی چهار روز آینده «ایران@ بروگینگز» تمامی ابعاد دستورکار حسن روحانی را، ابتدا با سیاست خارجی که نقطه کانونی برنامههایش است، ارزیابی خواهد کرد.
آنچه پس از پشت سر گذاشتن یک سال از ریاست جمهوری روحانی روشن است، این است که او تاکنون نتوانسته امیدهای هواداران پرحرارت و مشتاق را بر آورده کند، او بیشتر در قامت یک ابزار تغییردهنده توازن درون سازمانی ظاهر شده، تا یک تغییردهنده اوضاع اجتماعی. در عین حال موفقیت شگفتآور او در حصول توافق اولیه ماندگار، که منجر به خروج از بنبست مذاکرات هستهای شد، موجب اثبات خطای منتقدین سرسخت وی شد.
در نهایت باید نظارهگر تحولات سال دوم دوره ریاست جمهوری حسن روحانی و به عبارت دیگر آینده ایران بنشینیم، تا بتوانیم حکم دقیقتری درباره کارنامه ریاست جمهوری او صادر کنیم.