انقلاب ۱۳۵۷ در ایران با دگرگونیهای بسیاری در این کشور همراه بود و موجب تغییرات اساسی در زمینههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و هنری شد.
سینما، یکی از عرصههایی بود که به دلیل ویژگیها، ماهیت، و البته محبوبیتش در جامعه با سختگیریهای زیادی از سوی جمهوری اسلامی مواجه شد و حکومت با رویکردی سرکوبگرانه، محدودیتهای فراوانی در این حوزه ایجاد کرد.
نتیجه این سیاستها در بیش از چهار دهه گذشته، کاهش سرانه سینمای ایران، ریزش تماشاگر، و ورشکستگی صنعتی است که فقط با بودجههای حکومتی و سرمایههای مشکوک به حیات خود ادامه میدهد.
در این مطلب بصورت خلاصه به بررسی وضعیت سینمای ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی در چند حوزه مختلف میپردازیم.
سینماها
سالن سینما، یکی از مهمترین نیازمندیهای هنر هفتم در هر کشوری محسوب میشوند.
براساس آمار موجود، در اواسط دهه پنجاه خورشیدی و پیش از انقلاب، حدود ۴۵۰ سالن سینما در ایران فعال بود و تقریبا برای هر ۷۰ هزار ایرانی یک سینما وجود داشت.
در سال ۱۳۹۹، حدود ۳۵۰ سینما با نزدیک به ۶۳۰ سالن در کشور فعال بود و با توجه جمعیت ۸۰ میلیونی ایران، تقریبا برای هر ۱۳۰ هزار ایرانی یک سالن سینما وجود داشت.
این مقایسه نشان میدهد که از سرانه سینمای ایران پس از انقلاب ۵۷ بصورت چشمگیری کاسته شده است.
در استانداردهای جهانی، برای هر ۱۰ هزار نفر یک سالن سینما تعریف شده است، و با توجه به جمعیت کنونی، در ایران باید بالای ۸ هزار سالن سینما فعال باشد ولی حتی یک سیزدهم این تعداد نیز وجود ندارد.
تولیدات سینمایی
براساس آمارهای موجود، تولید سالانه فیلمهای بلند سینمایی در ایران در دهه پنجاه خورشیدی بصورت میانگین ۵۰ تا ۶۰ فیلم بود.
این در حالی است که در سال ۱۳۹۸ و پیش از همهگیری ویروس کرونا که آخرین سال عادی سینمای ایران محسوب میشود، ۹۹ فیلم ایرانی در سینماها اکران شدند.
این مقایسه نشان میدهد که تولیدات امروز سینمای ایران نسبت به پیش از انقلاب ۵۷ افزایش داشته است.
البته این افزایش تولید، نکته مثبتی محسوب نمیشود چون سینمای ایران تماشاگر زیادی ندارد و تقریبا درآمدی در کارنیست.
تماشاگران سینمایی
براساس آمار موجود، در سال ۱۳۵۵ که جمعیت ایران حدود ۳۲ میلیون نفر بود، در سینماهای کشور نزدیک به ۴۸ میلیون بلیت فروخته شد، یعنی سینمای ایران بیشتر از جمعیت کشور تماشاگر داشته است.
در سال ۱۳۹۸ و پیش از همهگیری ویروس کرونا، حدود ۲۷ میلیون بلیت فروخته شد که تقریبا یک سوم جمعیت ۸۰ میلیونی ایران بود، یعنی علیرغم افزایش جمعیت کشور تماشاگر سینمای ایران حتی از دوران پیش از انقلاب هم کمتر شده است.
با توجه به جمعیت کنونی، و بررسی شاخصهای مختلفی که در این زمینه وجود دارد، سینمای ایران باید بیش از ۱۲۰میلیون تماشاگر داشته باشه ولی فاصله زیادی با این رقم دارد.
دلایل عدم استقبال ایرانیان از سینما و شکست تجاری فیلمها
بدون شک عوامل متعددی در این زمینه دخیل است ولی یکی از مهترین آنها، کمبودهای اساسی است که در بخش سختافزاری وجود دارد.
در حال حاضر در بسیاری از مناطق ایران به ویژه شهرستانها یا شهرهای کوچک، سینمایی وجود ندارد و برخی از سالنهای موجود نیز بسیار کوچک، و قدیمی هستند یا امکانات نامناسبی دارند.
یکی از نکات دیگر، عدم اکران فیلمهای مطرح خارجی در ایران است که در کشورهای مختلف فروش زیادی دارند.
پیش از انقلاب ۵۷، آثار بزرگ هالیوودی با هنرنمایی ستارههای مشهور در ایران اکران میشد و این کشور یکی از بازارهای بزرگ سینمای جهان بود.
اما در سال ۱۳۹۸، فقط یک فیلم خارجی در ایران اکران شد و خبری از آثار محبوب آمریکایی، اروپایی، یا حتی آسیایی نبود.
البته عدم استقبال تماشاگران از فیلمهای ایرانی دلایل متفاوت دیگری دارد.
به گفته منتقدین هنری، یکی از مهترین دلایل بیتوجهی به فیلمهای ایرانی، حکومتی شدن جریان اصلی سینمای ایران است که باعث حذف سینماگران قدیمی، دگراندیش، یا مستقل شده است.
این افراد در طول سالهای اخیر، ممنوع الکار هستند، یا امکان فعالیت و فیلمسازی ندارند و از صحنه کنار رفتند.
در حال حاضر، بسیاری از فیلمهای ایرانی توسط سازمانهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا دستگاههای امنیتی تولید میشوند، و سایر فیلمها، جز برخی کارهای کمدی، اکثرا آثاری خنثی هستند و تماشاگر زیادی ندارند.
نمونه مشخص این جریان، فیلم قهرمان اصغر فرهادی است که اخیرا در ایران اکران شده است و بر خلاف آثار گذشته این هنرمند، در گیشه ضعیف بود و خیلی مورد توجه قرار نگرفت.
این در حالی است که اصغر فرهادی از نظر جوایز بینالمللی، موفقترین سینماگر تاریخ سینمای ایران محسوب میشود ولی امروز آثار او و برخی نظراتش، چندان با سلیقه مخاطب ایرانی سازگار نیست.
یکی دیگر از دلایل عدم استقبال از فیلمهای ایرانی، سانسور و ممیزی است که البته تا حدی پیش از انقلاب هم وجود داشت، ولی دامنه این سانسور در سالهای اخیر گسترده شده است و هر روز شرایط بدتر میشود.
شاید پیش از انقلاب محدودیتها یا ملاحظاتی در زمینه اکران برخی آثار سیاسی وجود داشت، ولی امروز سینمای ایران حتی امکان پراختن به مسائل اجتماعی، اقتصادی یا حتی فرهنگی را هم ندارد و به دلیل وجود خطوط قرمز متعدد، ازواقعیتهای جامعه دور شده است.
به عقیده منتقدین، در صورت ادامه چنین روندی، آینده تاریکی در انتظار سینمای ایران است و احتمالا مهمترین دستاوردش، تولید فیلمهای کمدی، سطحی و عامهپسندی است که با سرمایههای مشکوک و حواشی بسیار ساخته خواهند شد.