الهه توکلیان، یکی از معترضانی که بر اثر اصابت گلوله ماموران جمهوری اسلامی در جریان اعتراضات سراسری یک چشماش را از دست داده است، میگوید «سکوت در مقابل خونهایی که به ناحق ریخته شد» خیانت است و او «زنده است که این اتفاقات را به تصویر بکشد و این خیانت را نشان دهد.»
خانم توکلیان که برای خارج کردن گلوله از چشمش در خارج از ایران است در اینستاگرام نوشته است: « من نه تنها حاضر نیستم که این گلوله پر از خشم و نفرت و ظالم رو در سرم نگه دارم، بلکه رفتار خشونت آمیز و ظلم را به مردمم قبول ندارم و نمیتوانم سکوت کنم...سکوت در مقابل خون هایی که به ناحق ریخته شد یک خیانته.»
او همچنین نوشته است: «من با اجازه شخصی خودم رضایت دادم و این ریسک رو قبول کردم که این گلوله از سرم خارج و نمایش داده بشه که با چه گلوله ای من و اشخاص دیگری چشمشان از دست دادند ... و چگونه کیان و حمیدرضا و حنانه و...جان نازنینشان از دست دادند...من به جون خریدم که شاید به قیمت تموم شدن زندگیم باشه ...ولی. نمیتونم چشم ببندم به عزاداری مادران داغدار...»
الهه توکلیان در این پست اینستاگرامی نوشته است: «باشد که رهبر هم ببیند که فقط در تظاهرات کشور فرانسه نیرو های سرکوبگر مردمانشان را کور نمیکنند.»
او پیشتر هم با انتشار عکسی از خود در صفحه اینستاگرام، تأکید کرده بودکه «فردا روز ساختن است.»
شلیک به چشمها
در جریان اعتراضات سراسری دهها نفر از شهروندان معترض در سراسر ایران بر اثر شلیک گلولههای ساچمهای ماموران جمهوری اسلامی بینایی خود را از دست دادهاند؛ اقدامی که سازمان حقوق بشر ایران آن را سازماندهی شده و هدفمند دانسته است. برخی از این افراد روایتهایی در مورد خود منتشر کردهاند.
راحله امیری، دیگر زن جوانی که چشمش با شلیک مستقیم آسیب دیده است، میگوید یک بسیجی به او شلیک کرد.
خانم امیری، تصویری از نقطهای که در آن گلوله به چشمش اصابت کرده را منتشر کرده و با بیان این که پس از گذشت روزها «تمام توان و جان» خود را جمع کرده تا بتواند دوباره در آن نقطه بایستد، نوشته است: «یک ماه و ۲۰ روز پیش دقیقا همین جا ایستاده بودم که یک بچه بسیجی تصمیم گرفت با تیر بزند توی چشمم و نور چشمم را بگیرد.»
او با بیان این که فکر میکرده وقتی دوباره به آن مکان برود احتمالا گریه میکند یا میترسد، از همراهی الهه توکلیان گفته و توضیح داده است: «اما نشستم روی نیمکت روبهروی این دیوار با الهه حرف میزدیم و میخندیدیم. و به این فکر میکردم که خدا چقدر دوستم داشته که از شب اول بهترین آدمها را سر راه من گذاشت.»
خانم امیری که روانشناس است، در مطلبی دیگر اشاره کرده است که فردی از او پرسیده «آیا ارزشش را داشت؟» و او پاسخ داده: «بله، شدیدا!»
نیلوفر آقایی معترض دیگری است که مأموران جمهوری اسلامی در جریان تجمع اعتراضی اعضای سازمان نظام پزشکی به چشم او شلیک کردند.
او با موهایی افشان در برف زمستانی تهران در روز تولدش میگوید که امیدوار است «همانی بشود که همهمان میخواهیم.»
خانم آقایی که کارشناس ارشد مامایی است، در ویدئویی دیگر از بازگشت خود به کار خبر داده و نوزادی را که به کمک او تازه به دنیا آمده، در آغوش گرفته است.
پیش از این، ۱۴۰ پزشک متخصص چشم در نامهای به رییس انجمن چشمپزشکی ایران اعلام کردند: «تعداد زیادی از شهروندان بر اثر اصابت ساچمه و پینتبال در جریان تلاش عمال حکومت برای سرکوب خیزش انقلابی مردم ایران، بینایی یک یا هر دو چشم خود را از دست دادهاند.»
بنا بر گزارشها، چشمپزشکان سه بیمارستان «فارابی، رسولاکرم، و لبافینژاد»، تخمین زدهاند که در جریان سرکوب اعتراضات سراسری ایران که پس از ۲۶ شهریور تا پایان آبان «بیش از ۵۰۰ بیمار» را که «چشمهایشان بهشدت آسیب دیده بود» پذیرش کردهاند و پزشکان در استان کردستان نیز از «حداقل ۸۰ نفر» سخن گفتهاند که چشمانشان مجروح شده است.
کیمیا زند، یکی از دیگر افرادی است که چشم او با شلیک مستقیم آسیب دیده است.
غزل رنجکش، دانشجوی رشته حقوق بندرعباس نیز که ۲۴ آبان وقتی از محل کارش به خانه باز میگشت بر اثر شلیک گلوله ساچمهای توسط فردی که گفته میشود «یک مامور لباس شخصی» حکومت جمهوری اسلامی بود، بینایی چشم راستش را از دست داد، میگوید که هر وقت جلوی آینه میرود یک غریبه را میبیند و این پرسش برایش پیش میآید: «چرا منو زدی؟ چرا لبخند رو لبات بود…؟!»