در فیلم «دشت» یک گروه از مهاجران مکزیکی که می خواهند غیرقانونی از مرز آمریکا عبور کنند، بعد از خراب شدن وانت قاچاقچی انسان، در دشت بیرحم زیر آفتاب سوزان، سرگردان می شوند و هدف گلوله های یک تیرانداز آمریکائی قرار می گیرند که تفریح اش، نشانه گرفتن آدمهای بی دفاع از راه دور است.
«جوناس کوارون» که در نوشتن سناریوی فیلم اسکاری «جاذبه» Gravity با پدرش «الفونسو کوارون» همکاری کرد، از ساختار مشابهی در فیلم «دشت» Desierto، برای نمایش تقلا برای زنده ماندن در شرایط ناگوار استفاده می کند.
هجوم مسافران پیاده به مرز کشورهای پیشرفته اگر در سالهای گذشته از مشکلات ایالات مرزی آمریکا بود، حالا به خاطر ناامنی سیاسی و اقتصادی در آفریقا و بالاگرفتن جنگ در کشورهای خاورمیانه، به یک مشکل جهانی تبدیل شده، و بحث عمدهای در انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا است. فیلم «دشت» در چنین شرایطی اکران میشود.
گایل گارسیا برنال، بازیگر به مناسب آغاز اکران سراسری فیلم «دشت» روی فرش قرمز در لس آنجلس، میگوید مسئله مهاجرت مسئلهای جهانی است، ولی این روزها در جریان انتخابات در آمریکا، شاهد آن هستیم که راست و چپ دارند از مهاجران، هیولا میسازند، و این یکی از بزرگترین اشتباههای انسانهاست. او میگوید نفرتپراکنی، تاسفبار و غمانگیز است و امیدوار است که فیلم «دشت» به درک بهتر از موضوع مهاجرت و برانگیختن افکارعمومی کمک کند.
در فیلم «دشت» به جای فضای بیپایان، به عنوان تهدید جان قهرمانها، که در فیلم «جاذبه» شاهد آن بودیم، کویر بیآب و علف مرز آمریکا و مکزیک را داریم، و گلولههای بیامان تیراندازی در دور دست که برای اکثر قربانیان که در نیمه اول فیلم، هدف قرار میگیرند، نادیده وناشناس، میماند.
سناریست و کارگردان «جوناس کوارون» به عنوان منبع الهام خود، به تفنگداران آماتور گروه «مینوت من» اشاره میکند که در تگزاس، به پاسداری از مزارع مرزی خود میپرداختند، و مهاجران غیرقانونی را به مرگ تهدید میکردند. ولی او میگوید، فیلم دشت، تخیلی و تمثیلی است، چون کشتاری دستهجمعی به صورتیکه در فیلم تصویر شده را هرگز نه دیده و نه شنیده، بلکه این فیلم، از دید او، هشداری در باره آینده نفرت پراکنی نسبت به غریبه ها است.
تیرانداز به کمک سگ درنده و تربیت شده، گروه مهاجرانی که به خاطر خراب شدن کامیون، وسط صحرا سرگردان شدهاند را یکی بعد از دیگری میکشد، اما دو تای آخری، «موزس» با بازی «گایل گارسیا برنال» و جوانی به نام «ادلا» با بازی «الوندرا هیدالگو» تا روز بعد دوام میآورند و تعقیب گریز، به بازی موش و گربه تبدیل میشود، با پرداز سینمائی دقیق و نفسگیر.
بعد از کشته شدن اکثر همراهان، اولویت مکزیکی ها، عوض می شود. اولویت دو نفر بازمانده، دیگر عبور از مرز نیست، بلکه جنگ برای زنده ماندن است.
بحث انتخاباتی
یک طرف بحث بر سر مهاجران در انتخابات آمریکا، «دونالد ترامپ»، نامزد جمهوریخواهان است که وقتی اعلام کرد میخواهد وارد مبارزههای انتخاباتی بشود، اولین جملاتش انتقاد از ورود بیرویه مهاجران از مکزیک به خاک آمریکا بود.
موضع دموکراتها، از جمله هیلاری کلینتون و آقای اوباما، تلاش برای جذب مهاجرانی است که به طور غیرقانونی وارد شدهاند، به خصوص کودکان آنها، که در آمریکا بزرگ شدهاند، و کشور دیگری ندارند.
اما فیلم «دشت» به هیچکدام از این موضوعها نمیپردازد، و حتی برای نمایش در دوران انتخابات آمریکا هم ساخته نشده است.
«دشت» سه سال پیش ساخته شده و سال گذشته، در سال 2015، در جشنوارهها نمایش داده شد، از جمله در جشنواره تورنتو، و تا مدتها، پخشکننده نداشت، تا اینکه سرانجام شرکت نوبنیاد «STX Entertainment» حقوق پخش آن را در بازار آمریکا خرید.
منتقدها اشاره کردهاند که پخش فیلم در دوران انتخابات، میتواند به فروش آن کمک کند.
تجربه سینمائی
فیلم «دشت» از دید «جاستین چنگ» منتقد هفتهنامه تخصصی «ورایتی» نوعی زورآزمائی سینمائی در ژانر فیلم درجه دو، یا «بی مووی» یا به اصطلاح، اکسپلوتیشن، یا استفاده ابزاری است. هنر آن در امساک آن و حذف همه جزئیات شخصیتپردازی و سابقه و زمینهچینی است.
آقای «چنگ» می نویسد «دشت» یک فیلم هیجانی «تعقیبی» بیرحمانه است که برای موضع سیاسی یکسویه، و افراط احساسی خود، هیچگونه معذرتخواهی نمیکند. او هم این فیلم را مثل Gravity یک درام در باره تلاش برای زنده ماندن می داند که با احساسات غریزی و اولیه انسان، سروکار دارد.
او همچنین کاردانی کارگردان در استفاده از حرکتهای دوربین و نمابندی را تحسین کرده و اشاره میکند که دوربین، گاهی در کنار مهاجران خسته راه میرود، و گاهی با استفاده از عدسیهای دورنما عقب میکشد تا مهاجران را به عنوان طعمه، در معرض نگاه تفنگ شکارچی بگذارد.
ژانر وحشت
پیت هموند، منتقد نشریه «ددلاین» فیلم «دشت» را با «دوئل» فیلم تجربی سال ۱۹۷۱ «استیون اسپیلبرگ» مقایسه کرده - داستان کارمندی در یک ماشین سواری، که در راههای طولانی کویری و کوهستانی خارج از شهر، خود را تحت تعقیب یک کامیون عظیم مییابد، که چهره رانندهاش در تمام فیلم، دیده نمیشود.
مثل آن فیلم که حالا از کلاسیکهای سینماست، در فیلم «دشت» هم با همانگونه تنش تسکیننیافته روبرو هستیم.
منتقدهای مکزیکی که فیلم را در بهار امسال دیده اند، خلوص فیلم «دشت» را تحسین می کنند.
«کارلوس دیاز ره یس» در روزنامه «ونگاردیا» ی مکزیک، فیلم «دشت» را به عنوان تجربهای در ژانر وحشت، تحسین میکند. او مینویسد، تمام عناصر فیلم ژانر وحشت در اینجا هم هست، به خصوص تهدید مرگبار و لذت از این فیلم وقتی بیشتر میشود که از این دیدگاه تماشا شود.
هر چند که بحثهای دیگری را میتوان مطرح کرد، از جمله اینکه این مکزیکیها، که در جستجوی «رویای آمریکائی» می خواهند از مرز عبور کنند، در سرنوشت محتومی که تیرانداز برایشان رقم میزند، شریک هستند.
برخلاف فیلمهای ژانر وحشت، در «دشت» قاتل، یک جنایتکار روانی نیست، بلکه از نفرت نژادی الهام میگیرد.
کوارون، برای رسیدن به خلوص ژانر، همه چیز را کنار گذاشته، از جمله قتل با انگیزه قبلی، نفرت نژادی، و بحثهای سیاسی، هر چند همه این موضوعها، تلویحا در فیلم وجود دارند.
از دید این منتقد مکزیکی، به عنوان یک فیلم حادثه ای هم، فیلم «دشت» کاری خوشساخت است و غیرممکن است که کارگردان نخواسته باشد که تماشاگر، مشکل را درک نکند.
کوارون از تنش ژانر وحشت برای انتقال احساس قرار گرفتن تحت ستم استفاده کرده است.
ادگاردو رسندیس، منتقد مکزیکی دیگر، در روزنامه «رفورما» مینویسد به عنوان یک فیلم ترسناک، این فیلم، شاهکار است. فرقاش، با فیلمهای ژانر وحشت در این است که در اینجا، تهدید، یک پدیده ماوراء الطبیعه نیست، بلکه یک عضو گروه «مینتوت من» است که هدفش، کشتن مهاجران مکزیکی است.
اما از دیدگاهی دیگر، فیلم «دشت» یک تجربه سینمائی است، و یک پروژه هنری است، به خصوص اگر به موسیقی سنگین و پرملاط «یوآن لوموآن» Yoann Lemoine آهنگساز فرانسوی، معروف به «وودکید» Woodkid توجه کنیم که زیر همه صحنههای فیلم، حضور اغراقآمیزی دارد.