صدور انقلاب اسلامی به جهان، که از اولین هدفهای جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۵۷ بود، برای ملت ایران چه هزینهای در بر دارد؟ مهمترین مراکز جنگ نرم جمهوری اسلامی با جهان، و هزینه آن – که از جیب ملت پرداخت میشود، موضوع برنامه صفحه آخر سیزدهم اسفند ماه ۱۳۹۵ خورشیدی برابر با سوم مارس ۲۰۱۷ میلادی است.
بنا به آمارهای دولتی در ایران، یازده میلیون نفر از نیروی کار کشور زیر خط فقر قرار دارد – با احتساب جمعیت پنج نفر به طور متوسط در هر خانوار، ۵۵ میلیون نفر از جمعیت هشتاد میلیونی ایران زیر خط فقر هستند.
اما درآمدهای دولتی چه میشود؟ بعضی از هزینههای دولت به شرح زیر است:
کمک ۲ میلیون دلاری به مجمع الجزایر کومور با ۷۰۰ هزار نفر جمعیت؛
کمک ۷ میلیون دلاری به جزیره ۱۷ هزار نفری سنت وینسنت؛
کمک صد میلیون دلاری برای تکمیل یک جاده در جنوب لبنان؛
وام بدون بهره ۱.۵ میلیارد دلاری به سریلانکا؛
وام یک میلیارد دلاری با بازپرداخت ۴۰ ساله به عراق؛ ...
این ارقام، فارغ از هزینه جنگها و عملیات نظامی، پولهای خُردی است که جمهوری اسلامی ایران خرج صدور انقلابش می کند. و این کار چه فایدهای دارد جز جنگ و بدبختی برای مردم؟
در خبرهای یک هفته اخیر میخوانیم: "رئیس جمهوری ترکیه گفت که آنکارا قصد افزایش تنش با ایران را ندارد ولی ایران باید در حساب و کتابهای خود تجدید نظر کند. همچنین وزیر خارجه ترکیه در کنفرانس امنیتی مونیخ، ایران را به ایجاد بیثباتی در عراق و سوریه متهم کرده بود."
"در واکنش به سخنان تند و تیز اخیر انکارا، محمدجواد ظریف اظهار داشت: دوستان در دولت ترکیه، کم حافظهاند؛ به یاد نمیآورند برای حکومت آنها، شب کودتا تا صبح نخوابیدیم."
باز در ترکیه: "ابراهیم کالین، سخنگوی دولت ترکیه، امروز گفت: نمیخواهیم شاهد افزایش تنشها با ایران باشیم اما ترکیه نمیتواند از ماجراجوییهای ایران برای گسترش نفوذش در خارج مرزها، چشمپوشی کند."
چرا ترکیه – که کلی سود اقصادی برده از ایران و همین امروز، جزو پنج کشور اول طرفِ تجاری ایران است، تهدید میکند؟ جدای از قراردادهای اقتصادی دو جانبه، پولی که جمهوری اسلامی ایران از قاچاق نفت و طلا و ارز وارد ترکیه می کند، قابل محاسبه نیست. فقط یه قلم آن، بیش از ۱۸ میلیارد دلار طلا و ارزی بود که دولت احمدی نژاد با حمایت قاطع رهبر، به باد فنا داد. اردوغان، در کنفرانس حزبیاش صریحاً گفت درست وسط بحران اقتصادی ترکیه، ۱۸ و نیم میلیارد دلار طلا و ارز از آسمان رسید.
یه فقره دیگر از سودی که ترکیه از مناسبات بی دردسر با ایران می برد، درآمد توریستی است. سالانه شش هفت میلیون ایرانی تنها برای گردش به ترکیه میروند. در دو ماه نخست سال جاری میلادی، در مجموع نزدیک به دو میلیون و 500 هزار گردشگر خارجی وارد ترکیه شدند که سهم گردشگران ایرانی، بیش از ۶۳ درصد بود. درآمد گردشگری ترکیه، سالانه حدود ۳۴ میلیارد دلار است.
بیش از نیمی از این درآمد را ترکیه از ایرانیانی میگیرد که برای گردش به آن کشور میرند. چرا ترکیه ناگهان چشم انداز این درآمد، و به چنگ آوردنِ آسان ارز و طلای قاچاقچیهای حکومتی ایران را که یه فقرهاش ۱۸ و نیم میلیارد دلار بوده، میبوسد و کنار میگذارد؟ جمهوری اسلامی چه میکند که بسیاری از کشورها به ایران به چشم یک تهدید نگاه میکنند؟
چرا؟ چون پولی که باید خرج این مردم شود، در راه صدور اسلامِ ناب به جهان صرف میشود : دولت روحانی فقط در یک سال ۲۵۰ میلیارد تومان، به بازسازی عتبات عالیات کمک میکند. از کدام بودجه؟
"به سازمان خصوصی سازی اجازه داده می شود نسبت به فروش و یا واگذاری سهام شرکتهای دولتی تا سقف ۲۵۰۰ میلیارد ریال برای کمک به بازسازی عتبات عالیات اقدام نماید." شرکتهای دولتی را حراج کنید، پولش را ببرید در و پنجره طلا برای فلان ضریح در کاظمینِ عراق بسازید! اقای جهانگیری! شرکت دولتی مال مردم است، چطور با این همه جنایت و دزدی از سفره مردمِ بدبخت، شب خوابتان میبرد؟
این خرجها و ستادها و مراکزِ وابسته یکی دو تا نیست. کافی است سری به فهرست بودجه دولت و سازمانهای زیر عبای رهبر – که هیچ کدام حساب و کتابی هم به کسی پس نمیدهند – بزنید تا با تعدادی از آنها آشنا شوید. از مرکز اصلی سازماندهی صدور اسلام ناب به جهان شروع میکنیم.
حسن داعی، نویسنده و پژوهشگر مناسبات بین المللی جمهوری اسلامی ایران، درباره مراکزی که در داخل ایران مأمور تبلیغات ایدئولوژیک در خارج، و تغذیه مالی و فکری افرادِ مورد نظر جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر میگوید:
"ایران برای صدور انقلاب از دو شیوه استفاده کرده و میکند. یکی به شیوه نظامی و سخت، که توسط سپاه قدس و گروههای میلیشیا و مسلح و شبکههای تروریستی در سراسر جهان – از حزب الله لبنان تا فاطمیون افغانستان و زینبیون پاکستانی و انصارالله در یمن و ... – این بخش سخت، و سخت افزاریِ ماجراست. اما بخش دیگری که کمتر مورد توجه قرار گرفته، صدور انقلاب به شیوه نرم است که شامل شبکه وسیعی از مدارس و حوزههای علمیه و کنفرانسها و تبلیغات میشود.
در همین مراکز اسلامی در کشورهای خارج، کارهای بسیار مختلفی انجام میشود؛ مثل برگزاری نمایشگاههایی برای حافظ، سعدی و حتی کریمخان زند و فردوسی و شاهنامه، یا برگزاری جشن نوروز، که ربطی هم به اسلام ناب ندارد. در واقع شاید بشود گفت از نام این بزرگان و تبلیغ بخشهای مثبت فرهنگ ایرانی برای پیشبرد اهدافشان استفاده میکنند. ولی از طرف دیگر گفته میشود که این حوزه های آموزشی مذهبی با تروریسم بین المللی پیوند دارند. در این باره آقای داعی میگوید:
"جمهوری اسلامی ایران دقیقاً از این ابزارها برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی، تروریسم و بنیادگرایی اسلامی استفاده میکند. از این نظر، چنین اقداماتی ربطی به اعتقادات مذهبی مردم ندارد. اما این فعالیت های فرهنگی، آن طور که من از فهرست فعالیتهای ایران در قاره آفریقا درآوردم، کمتر از دو یا سه درصدِ کل فعالیتها را تشکیل میدهد. بخش عمده، روی تبلیغ شیعه، ولایت، صدور انقلاب اسلامی و دشمنی با اسرائیل و آمریکاست – یعنی گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی."
"این، برای ایران زمینه ای فراهم میکند تا طرز تفکر خود را در میان جوامع اسلامی به پیش ببرد؛ و پشت جبهه برای سیاست خارجی، و فعالیتهای تروریستیاش زمینه سازی کند. برای نمونه، لشکری به نام فاطمیون که در افغانستان درست کرده، و نزدیک به هجده هزار نیرو دارد، فرماندهان عمدهاش مثل علیرضا توسلی که کشته شد، از طلاب جامعه المصطفی بودند. یا گروه زینبیون که پاکستانیاند و الآن در سوریه بیش از ۲،۵۰۰ نیرو دارند، تمام گروه اصلیشان که سال ۲۰۱۴ در مشهد تشکیل شد، همگی طلبه
جامعه المصطفی بودند. بعدآ آمدند و از مهاجرین پاکستانی مقیم دوبی و ایران و غیره یارگیری کردند برای اعزام به سوریه. نمونههایی از این دست بسیار است – از لبنان، سوریه، افغانستان و ... ."
"اما مهمترین موضوع این است که وقتی ۴۰،۰۰۰ مبلغ در سراسر دنیا داشته باشید، از آنها برای پیشبرد اهداف خودتان استفاده میکنید. مثل آن ملاهایی که در ایتالیا با گروههای چپگرا جلسه میگذارند برای حمایت از بشار اسد. یعنوی از فعالیت مذهبی و مثلاً فرهنگی شروع میشود و بعد میرسد به فعالیت سیاسی و یارگیری برای سپاه قدس."
به گفته آقای داعی، ضرباتی که توسعه طلبی جمهوری اسلامی در منطقه و جهان به کشور و ملت ایران وارد میکند، جبران ناپذیر است و مردم نسل اندر نسل باید برایش تاوان بدهند. دیگر اینکه وقتی جمهوری اسلامی از جیب ملت در بورکینافاسو، عربستان سعودی و سنگال حوزه علمیه میزند، در آمریکای لاتین برای سرخپوستان مسجد احداث میکند، یا گروههای تروریستی راه میاندازد، برای رضای خدا و فی سبیل الله که این کار را نمیکند! اینها تلاشی است برای بیشتر کردن عمر حکومت اسلامی و سرِ کار ماندن. ولی در این راستا، چه بسیار صدمات مالی و جانی و فرهنگی که به ملت ایران وارد نمیشود.
حسن داعی میگوید بودجه یکساله دولت ایران برای محیط زیست، سیصد میلیارد تومان است، و بودجه رسمی اعلام شده از سوی دولت برای جامعه المصطفی، سازمان فرهنگ اسلامی و دیگر نهادهای دست اندرکار ترویج اسلام در جهان، سالانه هزار میلیارد تومان است – که البته به نظر میرسد رقم واقعی دستکم سه برابر این باشد.
اینها سوای بودجههای بیحساب و اعلام نشده دیگری است که در عتبات و سوریه و لبنان و غیره هزینه میشود."
ساز وکار مراکزی که در کشورهای مختلف فعالیت میکنند، مثلا مسجدهای مورد حمایت جمهوری اسلامی در آمریکا چگونه است و از لحاظ مالی چطور تأمین میشوند؟ به گفته اقای داعی برای نهادهایی مثل بنیاد علوی، میلیونها دلار هزینه میشود. این بنیاد در سه دهه گذشته، دهها و بلکه صدها میلیون دلار خرج مدارس و مساجد کرده است. وی میگوید "به برآورد من نزدیک به سی مرکز اسلامی در سراسر آمریکا فعال هستند که یکی از آنها "مرکز حکمت اسلامی" به سرپرستی آقای محمدعلی الهی است.
ارقامی که صرف مراکز صدور اسلام میشود بسیار قابل تأمل است: جامعه المصطفی العالمیه سالانه از سفره مردم ایران ۲۵۶ میلیارد تومان برمیدارد. مؤسسه آموزشی امام خمینی در قم، ۲۸ میلیارد تومان در سال از بودجه دولت میگیرد. چه کسی میداند نهادهایی مثل بنیاد حکمت اسلامی صدرا، که سالانه ۴،۳۰۰ میلیارد تومان هزینه بر دوش دولت میگذارد، چه کاری میکند؟ اینها هم از بودجه دولت و هم از بیت رهبر و ... بودجه دریافت میکنند. مؤسسه نشر آثار امام خمینی(ره)، چقدر خرج دارد که هر سال باید بیشتر از ۱۶ میلیارد تومان به این موسسه بدهند؟
آن وقت برای این مردم و خودِ این مملکت چه اتفاقی میافتد؟ ایران رتبه اول در فرار مغزهاست، که ضرری ۱۵۰ میلیارد دلاری بر دوش ملت ایران می گذارد.